نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 320
محمد بن بقیه سرود، شهرت یافت.
ابن بقیه، وزیر عزالدوله دیلمی، حاکم عراق بود. و او
(عزالدوله) را به جنگ با پسر عمویش عضدالدوله تحریک کرد. و این
زمانی بود که عضدالدوله برای چیرگی بر عراق، عازم آن جا می
شد. به هر حال در نبردی که میان عزالدوله و عضدالدوله رخ داد،
عضدالدوله پیروز و عزالدوله کشته شد. آن گاه عضدالدوله به بغداد در آمد و
دستور داد ابن بقیه را دستگیر کنند تا وی دستگیر و کور
شد. سپس او را زیر دست و پای فیل انداختند تا کشته شد. آن گاه
به صلیبش کشیدند. و این در سال 367ق بود. پیکر ابن بقیه،
تا مرگ عضدالدوله در سال 372ق هم چنان مصلوب نگه داشته شده بود. وقتی ابن
الانباری از کنار پیکر او می گذشت و دوستش را مصلوب یافت
با قصیده ای مشهور به رثای وی نشست. می گویند:
در رثای هیچ مصلوبی چنین قصیده زیبایی
سروده نشده است؛ به طوری که نقل می شود: وقتی عضدالدوله آن را
شنید، آرزو کرد ای کاش او مصلوب بود و چنین قصیده ای
در رثای او می سرودند! مطلع این قصیده این است:
«رفعت و بلند مرتبگی، هم در زمان
حیات و هم پس از مردن!
حقاً که این یکی از
معجزات و شگفتی های دوران است!»
(برای بقیه ابیات این
قصیده به شرح حال ابن بقیه در همین کتاب مراجعه شود!)(1)
پی نوشت ها:
[1] یک شنبه اول محرم سال 375 = 24
مارس سال 985؛ جمعه 16 شعبان سال 375 = اول ژانویه سال 986.
[2] اخبار الحکماء، ص 157؛ تاریخ
حکماء الاسلام، ص 90؛ تاریخ مختصر الدول، ص 403.
[3] تاریخ بغداد، ج 5، ص 462؛
الوافی بالوفیات، ج 3، ص 308؛ الروض المعطار ، ص 7،؛ الاعلام، ج 7، ص
98.
[4] یتیمة الدهر ، ج 2، ص
344؛ تاریخ بغداد، ج 2، ص 53؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 474؛
النجوم الزاهره، ج 4، ص 130؛ الاعلام، ج 7، ص 202؛شذرات الذهب، ج 3، ص 63؛ فروخ،
تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 534.
سال 376 ق. = 986/987 م.(1)
رویدادها
بغداد:
* شرف الدوله امیر فارس و اهواز
بر بغداد سلطه یافت و برادرش صمصام الدوله را در قلعه فارس زندانی
کرد.
* خلیفه، شرف الدوله را خلعت
پوشاند و وی را به امیرالامراء ملقب کرد.
حلب:
* ابوالمعالی سعدالدوله حمدانی
به فاطمیان پیوست و در حلب مردم را به طریقت آن ها دعوت کرد.
آشوب در بغداد
* در بغداد میان سربازان ترک و دیلم
آشوب به پا شد و شرف الدوله میان ایشان سازش ایجاد کرد.
بلایای طبیعی
* وقوع زلزله شدید در موصل.
درگذشتگان
* غلام زحل* صوفی
* مجتبی انطاکیغلام زحلابوالقاسم،
عبیدالله بن حسن بغدادی، مشهور به غلام زحل، از مردم بغداد بود که به
علوم فلک و حساب آگاهی داشت. برخی از تألیفات وی عبارتند
از: احکام النجوم؛ الاختیارات؛ الجامع الکبیر؛ الاصول المجرده؛ و...(2)
صوفی
ابوالحسین، عبدالرحمان بن عمر بن
محمد بن سهل صوفی رازی، از اهالی «ری» بود. عبدالرحمان،
دانشمندی ستاره شناس بود که برای مدتی به خدمت سلطان عضدالدوله
دیلمی در آمد و مورد اکرام و تجلیل و احترام او قرار گرفت و
منجم دربار عضدالدوله بود. صوفی به بررسی و مطالعه صُوَر فلکی
پرداخت و به مشاهده و رَصَد مجموعه های ستارگان اهتمام ورزید که دریافت
و شناخت تغییرات و تحولات عارض برآن ها، وی را در شناخت صورت های
فلکی کمک کرد. جرج سارتون درباره وی می گوید: «او بزرگ ترین
ستاره شناس مسلمان است.»
صوفی، کتابی به نام مواضع و
حرکات الکواکب الثابتة تألیف کرد که از بهترین کتاب های نوشته
شده درباره افلاک است. وی ضمن این کتاب، رسم و تصویر نزدیک
به 1420 ستاره را آورده که آن ها را به شکل های آدمی یا حیوانات
ترسیم کرده، شمایل و ویژگی های آن ها را توضیح
داده است. افزون بر این وی در کتاب خود برخی از ستارگانی
را ذکر کرده است که دانشمندان پیشین به آن ها اشاره نکرده بودند. و
ضمناً بیان نام های عربی آن ها را نیز فراموش نکرده؛ به
گونه ای که برخی از این اسامی، تا عصر حاضر نیز
استعمال می شود؛ همچون: دُب اکبر، دُب اصغر، حوت، عقرب، عذراء و برخی
اسم های دیگر. صوفی، کتابی به اسم مطارحات الشعاع و
ارجوزه ای در علم فلک
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 320