responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 322

مسائل فقهی مذهب شافعی را از برداشت. او براساس مذهب ابوعلی بن ابی هریره فتوا می داد و چون ناقل حدیث بود، بسیاری از راویان، از قول وی احادیثی نقل کرده اند.(3)

جعفر بن مکتفی

ابوالفضل، جعفر بن مکتفی بالله عباس بن معتضدبالله بود. قفطی درباره وی می گوید: «وی فاضلی والامقام بود و به علوم اوائل آگاهی داشت؛ تا آن جا که درباره آن ها تحقیقات دقیقی انجام داد.» جعفر همچنین تعلیقات و حواشی با ارزشی بر علوم قدیمه دارد. وی با آرا و احوال حکمای متقدم و متأخّر، آشنایی داشت.

وقتی عضدالدوله دیلمی به بغداد آمد، جعفر را فراخواند و مورد تکریم و احترام قرار داد.... جعفر هر روز نزد عضدالدوله می آمد و عضدالدوله از معارف او در احوال ستارگان و اطلاعات وی درباره تحولات زمان، بهره می گرفت. جعفر نیز آنچه در این زمینه ها می دانست به اطلاع وی می رسانید که همگی مورد پسند امیر قرار می گرفت. جعفر رساله ای درباره ظهور ستارگان دنباله دار در مواقع معین خویش و تأثیر آن در پدیده های طبیعی دارد. از جمله در آن آمده است پیش از مرگ معتصم، دو ستاره از ستارگان دنباله دار در آسمان ظاهر خواهند شد.

وی در 83 سالگی در گذشت.(4)

شمشاطی

علی بن محمد بن مطهّر عدوی، معروف به شمشاطی، منسوب به شمشاط، یکی از شهرهای ارمنستان بود که اصلش به موصل برمی گشت. وی از ادیبان روزگار خویش و مربّی فرزندان بنی حمدان؛ یعنی امرای ناحیه جزیره بود. وی همچنین شاعری بود که امرا و فرمانروایان را مدح می گفت. شمشاطی نویسنده ای خوش حفظ بود که در آثار خود، روایات فراوان و لطیفه های نیکو به کار برده است.

الانوار فی محاسن الاشعار، النزّه و الابتهاج، الدیارات، الانوار و الثمار، شرح حماسه ابی تمّام، اخبار ابی تمّام، تفضیل ابی نواس علی ابی تمام، مختصر تاریخ الطبریاز جمله تألیفات اوست. او کتاب های متعدد دیگری نیز دارد که در مقدمه کتاب خود به نام الانوار (چاپ وزارت تبلیغات کویت در سال 1977م.) به نام آن ها اشاره کرده است. تاریخ درگذشت او مشخص نیست؛ برخی گویند: در سال 377 ق و برخی نیز چند سال پس از این تاریخ را سال مرگ او می دانند.(5)

قسّام حارثی

وی به این دلیل به قسّام ترابی شهرت یافت که زمانی برپشت درازگوشان، خاک حمل می کرده است. گویند: او از بنی حارث بن کعب از یمن بوده است. اصل وی از قریه تلفیتا، یکی از قرای کوه «سنّیر» بین «حمص» و «بعلبک» که خود یکی از قرای «منین»است، بوده است. روزگار او دگرگون شد و به ثروت رسید و جوانان بسیاری گرد او جمع شدند. قسّام، در سال 367ق در دوران عزیز فاطمی، همراه یاران جوان خود، بر دمشق چیره شد، اما عزیز در سال 369ق سپاهی به فرماندهی سلمان بن جعفر بن فلاح کتامی، به جنگ او فرستاد. قسّام، این سپاه را شکست داد و عزیز درسال 371ق سپاه دیگری به سرکردگیِ البتکین، سردار ترک، به سوی او گسیل داد. قسّام، نخست با وی جنگید، ولی بعد، از او امان خواست و تسلیم شد. البتکین نیز قسّام را دستگیر کرد و دست بسته به «مصر» فرستاد. گویند: عزیز، وی را به مکانی فرستاد و او تا دم مرگ در آن جا اقامت داشت. شاعری به نام عبدالمحسن صوری در زمانی که قسّام «دمشق» را در اختیار داشت، قصیده ای در مدح وی سرود که مطلع آن با این مضمون در وصف دمشق آغاز می شود:

«این دیاری است که پیش از بهشت و محاسبه آخرت، مردمانش آن را به منزله بهشت زمین، منزلگاه خویش قرار دادند.

روزگار، این دیار را جلوه و جلال و شکوهی بخشید که با سپری شدن ایام نیز این نیکویی ها محو نمی شود.

بهشت، در زیبایی و شکوه به این شهر نمی رسد و تنها برتری بهشت، جاودانگی آن است.

میان مردمانشان همه چیز، عادلانه تقسیم شده است چرا که دو دستِ کرمِ قسّام، شامل حال آن مردم گشته است.»(6)

پی نوشت ها:

[1] سه شنبه اول محرم سال 377 = سوم مه سال 987؛ یکشنبه هشتم رمضان سال 377= اول ژانویه سال 988.

[2] تاریخ بغداد، ج 7، ص 275؛ معجم الادباء، ج 3، ص 9؛ أنباه الرواة، ج 1، ص 273؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 151؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 80؛ الفهرست، ص 64؛ العبر، ج 3، ص 6؛ الأعلام ، ج 2، ص 193؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 35.

[3] تاریخ بغداد، ج 14، ص 442؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 306؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 88؛ العبر، ج 3، ص 6؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص155؛ الأعلام ، ج 1، ص 354.

[4] اخبار الحکماء، ص 155-156.

[5] مقدمه کتاب الانوار، ص 3، 12؛ الفهرست، ص 220؛ الأعلام ، ج 5، ص 143؛ معجم الادباء، ج 5، ص 375؛ معجم البلدان، ج 5، ص 294.

[6] النجوم الزاهره، ج 4، ص 114، 115 و 150؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 292؛ العبر، ج 3، ص 4؛ الأعلام ، ج 6،ص 40؛ الاعداق الخطیره(مدینه دمشق)، ص 341.

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 322
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست