نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 325
سوی بغداد گسیل داد تا با
بهاء الدوله بجنگند، ولی فرستادگانی میان آن دو میانجی
گری کردند تا حکومت، میان ایشان تقسیم شود.
موصل: قیام دولت بنی عقیل
* حاکم عراق (بهاءالدوله دیلمی)
سرکرده بنی عقیل (ابوالذّواد محمد بن مسیّب) را به عنوان امیر
موصل انتخاب و با دخترش ازدواج کرد. امارت وی، تا سال 477ق ادامه داشت.
دولت مروانیان
* ابوعلی حسن بن مروان بن دوستک
کردیِ حمیدی دولت کردی مروانیان را در میّافارقین
وآمِد پی ریخت. این حکومت تا سال 478ق ادامه یافت.
اندلس
* منصور بن ابی عامر، یحیی
بن عبدالرحمان تجیبی را پس از کشته شدن پدرش، به عنوان امیر
سرقسطه برگزید تا دوستی خویش با دودمان بنی تجیب را
پاس داشته باشد.
وقایع نظامی
جنگ های میان امرای
موصل و جزیره
* ابوعبدالله بن دوستک، ملقب به بازکردی
فرمانروای دیار بکر و میّافارقین، چشم طمع به موصل داشت.
از این رو همراه خواهرزاده اش ابوعبدالله حسن بن مروان، راهی آن جا
شد. در این میان، ابوطاهر ابراهیم حمدانی و برادرش
ابوعبدالله حسین حمدانی نیز ـ که هر دو امیر موصل بودند ـ
از ابوالذّواد محمد بن مسیب، امیر بنی عقیل، یاری
خواستند. ابوالذّواد، با آن دو شرط کرد در صورتی آن ها را یاری
می دهد که جزیره ابن عمر و نصیبین و توابع آن دو منطقه را
در اختیار وی قرار دهند، آن ها نیز موافقت کردند. به هر حال در
نبردی، بازکردی کشته شد و فرماندهی نیروهایش را
خواهرزاده اش، ابوعلی حسین بن مروان بر عهده گرفت، اما ابوالذّواد عقیلی
بر وی چیره شد و حسین بن مروان نیز از صحنه نبرد عقب
نشست. نتیجه این جنگ، آن شد که ابوالذّواد بر موصل چیره شد و دو
امیر حمدانی آن جا را کشت، و آن گاه دولت بنی عقیل را در
موصل برپا کرد. همچنین ابوعلی حسن بن مروان نیز میّافارقین
و نصّیبین و مناطق تحت نفوذ دائی اش (باز کردی) و همین
طور توابع آن مناطق را تحت سیطره خویش در آورد. سپس دولت بنی
مروان را تأسیس کرد. این دولت تا سال 487ق ادامه یافت.
درگذشتگان
* ابن کِلّس.* بازکردی.
* بلدی
* خالدی (محمد).* حسدای بن
شبروط.* عبدالله عامری.* قبیصی.
* قرعویه حاجب.* مقدسی بشاری.
ابن کلّس
ابوالفرج یعقوب بن یوسف بن
ابراهیم بن هارون بن کلّس، یکی از وزیران فاطمی که
در بغداد متولد شد و پدرش او را به شام برد، سپس وی را به مصر فرستاد و در
آن جا به کافور أخشیدی پیوست. کافور، او را متصدی دیوان
شام و مصر کرد و به او اعتماد پیدا کرد و در بسیاری از کارها،
با او مشورت می کرد. او در اصل، یهودی بود و در زمان کافور در
سال 356ق مسلمانان شد. پس از وفات کافور در سال 357ق به مغرب رفت و به خدمت معزّ
فاطمی درآمد. و امور معزّ را انجام می داد و معزّ، به وی لقب وزیر
أجلّ داد، ابن کلّس، از مهم ترین عوامل اقدام معزّ به ارسال فرمانده اش جوهر
به سرزمین مصر و استیلای بر آن است. عزیز فاطمی، او
را به وزیری خود برگزید و او نزد عزیز، منزلتی والا
یافت و تمام امور مملکت را به دست گرفت. حقوق ماهانه او در سال، صد هزار دینار
بود. گفته شده است: او چهار هزار برده سفید و سیاه به ارث گذاشت. در
قاهره در 62 سالگی درگذشت و عزیز، او را در قصر خود با دست خود دفن
کرد و دستور داد ادارات چند روزی پس از مُردن او، به خاطر عزاداری وی
تعطیل شود.
کتابی در فقه و بر مبنای
مذهب باطنیه به نام رساله وزیریه تصنیف کرد که در دانشگاه
الأزهر تدریس می شد. او در زیرکی و مکر و نیرنگ، مایه
شگفتی بود. ابوحامد، احمد بن محمد انطاکی شاعر، معروف به ابن الرقعمق،
او را این گونه مدح می کند:
«آتش سرکشی ها را ـ که علیه
عزیز زبانه کشیده بود ـ در تمام نقاط زمین خاموش کرد.
بدین سبب، عزیز او را بردیگران
برگزید و برای خویش انتخاب و به خود نزدیک کرد.
وزارت، او را بزرگی نبخشید،
و کسی نیز نگفته است وزارت، ارزش او را بالا برد.
بلکه او آن (وزارت) را پوشانید و
در حالی که روزگار، بزرگی و رونق و زیبایی وزارت را
از بین برده بود، او بدان شکوه و جلال بخشید.
از هوش و ذکاوت، چنان سرشار بود که چیزی
بر او پنهان نمی ماند و اسرار را روشن می کرد.»(2)
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 325