responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 329

سخن پرداز، در امور مالی پرهیزگار و در قضا پاکدامن بود. در امر قضا، شیوه ای پسندیده پیش گرفت.» او به خوش محضری شهره بود. صاحب بن عباد می گفت: «آرزو دارم از بغداد دیدار کنم تا از محضرِ خوشِ محمد بن معروف بهره بگیرم.»

ابن معروف، محدث، ادیب و شاعر بود؛ از ا شعار اوست:

«از دشمن یک بار بترس و برحذر باش، و از دوستت هزاربار! زیرا اگر دوست، دگرگون (دشمن) شود، در ضرر رساندن به تو آگاه تر است.»

ابن معروف در 75 سالگی در بغداد درگذشت.(4)

ابن مهران

ابوبکر، احمد بن حسین بن مهران نیشابوری، از مردم اصفهان بود و در نیشابور سکونت کرد. در قراآت، پیشوایِ عصر خود بود.

آیات القرآن، غرائب القراآت، کتاب رؤوس الآیات و وقوف القرآن، از تألیفات اوست. او در 86 سالگی درگذشت.(5)

بکجور ترک

او از غلامان سعدالدوله، فرزند سیف الدوله حمدانی است. پس از این که سعدالدوله را از حلب راند، با قرعویه در حکومت حلب شریک شد، سپس در سال 364ق بر قرعویه شورید و هنگامی که سعدالدوله در سال 359ق، حلب را باز پس گرفت، او را به ولایت حمص منصوب و بعداً برکنارش کرد. بکجور به عزیز فاطمی پیوست و عزیز، او را در سال 372ق به حکومت دمشق گماشت، ولی به دلیل ستمگری و بدرفتاری او با مردم او را عزل و منیرخادم را به جای وی منصوب کرد. بکجور، روانه «رقّه» شد و عده ای از اعراب، او را دستگیر کرده، به حلب نزد سعدالدوله بردند. او نیز بکجور را کشت و به دار آویخت.(6)

جوهر صقلّی

ابوالحسن، جوهر بن عبدالله رومی، معروف به صقلّی، از مردم صقلّیه و بدان جا منسوب است. وی غلامِ المعز لدین الله فاطمی و سرداری دلیر بود. معزّ فاطمی در سال 347ق او را برای حمله به مغرب، بدان سو روانه کرد و جوهر آن را از سلطه عبدالرحمان ناصر، حاکم اندلس خارج و به قلمرو حکومتی المعزلدین الله فاطمی وارد کرد. بزرگ ترین اقدام نظامی جوهر، فتح مصر و پایان دادن به حکومت اخشیدیان مصر بود.

جوهر در یکی از روزهای ربیع الاول سال 351ق فرماندهی سپاهی را به عهده گرفت که تنها سواره نظام آن بیش از صدهزار نفر بود، و خود پیشاپیش سپاه، از قیروان خارج شد. منظره این سپاه عظیم، قوه تخیل ابن هانی اندلسی شاعر را برانگیخت. او در وصف آن سپاه، قصیده ای سرود که در آن گفته است:

«بیش از آنچه می شنیدم، با چشم دیدم، و به تحقیق که روزی ترسناک تر از قیامت، مرا هراسان کرد.

صبحگاهان، گویا افق، رقیبی یافته و غروب خورشید از جایی که طلوع می کند فرارسیده است.

پس نمی دانم چگونه او را وداع گویم و نمی دانم هنگام بدرقه، چگونه بدرقه کنم!

آگاه باشید! این، جمعیت کسانی است که خواب به چشمانشان راه نیافته و شب ها بیدارند.

هنگامی که در زمینی اقامت کنند، آن را به شهر تبدیل می کنند، و اگر فردا از آن زمین کوچ کنند، بیابان خواهد شد.

در نخستین سفرت با کسانی که گرد آوردی، با نیک بختی به فسطاط مصر در آمدی.

اگر در مصر، تشنگانی در انتظار آب باشند، هر آینه رودی جز رود نیل به سویشان شتابان است.»

جوهر، در هفدهم شعبان 308ق وارد فسطاط شد و نقشه شهری را طراحی کرد که فاطمیان در صدد ایجاد آن بودند تا این شهر مرکز و پایتخت آنان باشد، و آن را قاهره خواند و مژده احداث شهر را برای معزّفاطمی فرستاد. چون خبر ساختن شهر رسید، ابن هانی اندلسیقصیده ای سرود و در آن به معزّفاطمی تهنیت گفت:

«بنی عباس می گویند: آیا مصر فتح شد؟ پس به ایشان بگو: هر آینه، کار انجام گرفت!

و از آن وقتی که جوهر از اسکندریه گذشت، همراه او بشارت بود و فراروی او پیروزی.»

جوهر، جامع الازهر را پی ریخت و در سال 361ق از ساختن آن فارغ شد. او حکومت مصر را به عهده گرفت تا این که معزّ فاطمی در سال 362ق وارد مصر شد و چون عزیز بن معزّ، حکومت را به عهده گرفت، جوهر را برای رویارویی با البتکین که بر دمشق چیره شده بود، به شام فرستاد و جوهر آن جا را محاصره کرد. البتکین از قرمطیان یاری خواست و آنان به کمک وی شتافتند. این بود که جوهر مجبور به عقب نشینی شد و به مصر بازگشت و از فرماندهی کناره گرفت. او بسیار نیکوکار، بخشنده، خردمند، دلیر و دارای سیرت نیکو بود. هنگامی که از دنیا رفت، همه شاعران در رثای وی مرثیه سرودند. در قاهره وفات یافت و در جامع الازهر مدفون شد.(7)

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 329
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست