responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 343

صمصام الدوله

 

ابوکالیجار، مرزبان بن عضدالدوله، پس از وفات پدرش در سال 372ق امیران و سرداران با او به عنوان پادشاه عراق بیعت کردند و خلیفه الطائع او را به صمصام الدوله و شمس الملّة ملقب ساخت. شرف الدوله، برادر بزرگش (فرمانروای اصفهان، ری، شیراز و برخی مناطق دیگر) به حکومت عراق طمع ورزید و برای دست یابی بر «عراق»، سپاهی مهیا کرد. صمصام الدوله بر آن شد برادرش را راضی کرده، با او از در صلح در آید، ولی شرف الدوله نپذیرفت و به عزم تسخیر عراق به سوی بغداد روانه شد. صمصام الدوله نزد او رفت و اعلام وفاداری کرد، امّا برادرش او را دستگیر و در قلعه ای از قلعه های فارس زندانی کرد. هنگامی که شرف الدوله وارد بغداد شد، چشم پزشکی را به قلعه فرستاد تا صمصام الدوله را]با ریختن دارویی در چشمش[ کور کند. وقتی چشم پزشک وارد قلعه شد، دریافت شرف الدوله مرده است، لذا او مأموریت خود را نادیده گرفت.

 

پس از شرف الدوله، برادرش بهاءالدوله به جای او به قدرت رسید. صمصام الدوله در سال 380ق از زندان گریخت و بایاری عدّه ای از کردها و مردم دیلم، روانه جنگ با برادرش بهاءالدوله شد. با تبادل پیک میان دو برادر، مقرر شد صمصام الدوله بر «فارس» و «ارجان» حمکرانی کند و بهاءالدوله، بر «اهواز» و «عراق». در سال 388ق ابوالقاسم و ابونصر، پسران عزالدوله بختیار که توسط صمصام الدوله زندانی شده بودند، از زندان گریختند. در همان گیرودار، عده ای از مردم دیلم از لشکر صمصام الدوله به آن دو پیوستند و به «شیزر»، محل استقرار صمصام الدوله راهی شدند و بر او حمله و هلاک کردند و سرش را نزد ابونصر فرستادند. ابونصر چون به سر مقتول نظر کرد، خطاب به آن گفت: «این سنتی است که پدرت بنیان نهاد!» منظورش آن بود که عضدالدوله، پدر صمصام الدوله، عزالدوله بختیار را کشت. با کشته شدن پسر، انتقام پدر گرفته شد.(5)

 

پی نوشت ها:

 

[1] دوشنبه اول محرم سال 388 = سوم ژانویه سال 998؛ پنج شنبه 29 ذی الحجه سال 388 = 21 ژانویه سال 999.

 

[2] وفیات الاعیان، ج 4، ص 362؛ تاریخ بغداد، ج 2، ص 214؛ یتیمة الدهر، ج 3، ص 108؛ الأعلام، ج 6، ص 312؛ العبر، ج 3، ص42؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 2، ص 569.

 

[3] معجم الادباء، ج 2، ص 80؛ همان، ج 4، ص 141؛ إنباه الرواة، ج 1، ص 125؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 236؛ شذرات الذهب، ج 3، ص127؛ النجوم الزاهرهه، ج 4، ص 199؛ العبر، ج 3، ص 41؛ الأعلام، ج 2، ص 304.

 

[4] وفیات الاعیان، ج 3، ص 319؛ معجم الادباء، ج 6، ص 407؛ تاریخ الادب الجغرافی، ج 1، ص 235؛ ذیل کشف الظنون، ج 2، ص351؛ الاعلام، ج 5، ص 143.

 

[5] تاریخ ابن اثیر، ج 9، ص 22، 48، 75 و 142؛ شذرات الذهب، ج 2، ص 86؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 325؛تاریخ الاسلام السیاسی، ج 3، ص 115؛ تاریخ مختصر الدول، ص 300؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 148، 167، 198.

 

سال 389ق = 998-999 م.(1)

 

رویدادها

اندلس:

* منصور بن ابی عامر، دو پل بر رودخانه های وادی الکبیر و شنیل قرطبه احداث می کند.

غزنه:

تأسیس دولت غزنویان محمود بن سبکتکین، بر برادرش اسماعیل پیروز شده، دولت غزنویان را در غزنه تأسیس می کند.

بغداد:

آشوب های دینی

* شیعیان عید غدیر را جشن می گرفتند و اهل سنت، روز «غار» را گرامی می داشتند که به بروز آشوب میان دو دسته می انجامید.

ماوراءالنهر:

* عبدالملک دوم، پسر نوح دوم، توسط ایلک خان امیر می شود. اسماعیل منتصر، پسر نوح دوم، جانشین برادرش عبدالملک می شود.

وقایع نظامی

استیلای خاندان سبکتکین بر خراسان

* محمود بن سبکتکین پس از سرکوبی منتصر سامانی، بر خراسان استیلا یافته، برادر خود، نصر بن سبکتکین را به حکومت آن جا می گمارد.

استیلای پادشاه ترکستان بر ماوراءالنهر

* ایلک خان، نصر اول، ابوالحسین علی بن ستوق، پادشاه ترکستان، بر واپسین قلمرو حکومت سامانیان تسلط یافته، بخارا را تسخیر می کند و عبدالملک بن نوح و برادرش را به اسارت می گیرد. او با این اقدام، سلسله سامانیان را منقرض می کند و سرزمین آنان میان حاکمان محلی و غزنویان تقسیم می شود.

درگذشتگان

* ابن حیّون (محمد).* ابن هذیل قرطبی.* منصور بن نوح سامانی.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 343
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست