نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 347
رویدادهای اسلام از 391 ـ
400 ق
سال 391ق = 1000-1001 م.(1)
رویدادها
موصل:
* در این سال، حسام الدوله،
ابوالحسنِ مقلّد، حکمران موصل ترور، و فرزندش قرواش جانشین وی و به
معتمدالدوله ملقب شد.
خلافت عباسیان
* خلیفه القادر بالله، فرزند
دوازده ساله اش ابوالفضل را به ولایت عهدی برگزیده، او را به
الغالب بالله ملقب می کند.
مغرب دور:
* وفات زیری بن عطیه
و به قدرت رسیدن پسرش المعز بن زیری.
بغداد و فتنه و آشوب
* میان ترکان و اهل سنت از یک
طرف، و شیعیان «کرخ» از طرف دیگر، درگیری و آشوب رخ
می دهد عیاران از این موقعیت، بهره جسته، غارت می
کنند.
درگذشتگان
* ابن بهرام سجستانی* ابن حجّاج*
ابن حنزابه(جعفر)* حمیدی
* زیری بن عطیه*
مقلّد عقیلی
ابن بهرام سجستانی
ابوسلیمان، محمد بن طاهر بن بهرام
سجستانی، از دانشمندان علم منطق است که از خرمن دانش متّی بن یونس
خوشه ها چید و عهده دار تدریس منطق شد و امیران و بزرگان، به
محضر او شتافتند. عضدالدوله، حکمران «بغداد» او را گرامی داشت. او به علت بیماری
برص (پیسی) در انزوا می زیست و جز دانش پژوهان، کسی
با وی مأنوس نبود. او با این که در انزوا به سر می برد، ولی
مایل بود از اخبار و حوادث دستگاه دولت، آگاه شود، از این رو ابوحیّان
توحیدی، از مصاحبان وی، در مجالس سران و بزرگان حاضر می
شد و اخبار را پی می گرفت و آن را برای ابن بهرام نقل و با وی
گفتوگو می کرد. این بود که ابوحیّان، کتاب الامتاع و المؤانسه
را برای ابن بهرام نوشت. وی هم چنین آنچه در مجلس ابوالفضل،
عبدالله عارض شیرازی، وزیر صمصام الدوله فرزند عضدالدوله می
گذشت را برای ابن بهرام حکایت می کرد.(2)
ابن حجّاج
ابوعبدالله، حسین بن احمد بن محمد
بن جعفر بن محمد بن حجاج نیلی بغدادی، نیکو شعر می
سرود و بابت اشعارش، صله های فراوانی از پادشاهان، امیران و وزیران
دریافت کرد. شعرش لطیف، ولی اکثر اشعارش، در هجو و بذله گویی
و عشق دنیایی بود. او از بزرگان شیعه به شمار می
رفت و «امور حسبه» بغداد به او واگذار و پس از مدتی از این منصب
برکنار شد. در روستای «نیل» (در حاشیه فرات) به دنیا آمد،
از این رو نیلی خوانده می شد. او در زادگاهش وفات یافت.
شریف رضیدر رثای او قصیده ای با مطلع ذیل
سروده است:
«وفات او را ندا دادند و قلب من بر
رفتنش بخل میورزید؛ خدا یا! چه مصیبتی را اعلام
کردند!
آن پرورده محبت که گوشه قلبم جا دارد،
از کودک شیرخوار (پاره تن) عزیزتر است.»
و از آن قصیده است:
«گریستم برای اشعارت که میان
مردم رایج بود؛ اشعاری که الفاظش رایحه معانی دارند.
گمان نمی کردم مرگ، آن زبان شیوا
را به سکوت وادارد.
باید روزگار برتو بسیار بگرید،
چرا که تو مایه لطافت روحِ زمان بودی.»
از اشعار ابن حجّاج که می گوید:
«از شروط صبوح در جشن مهرگان، این
است که فارغ البال و در مکانی خلوت باشی.
آماده بودن سفره طعام، پیش از
طلوع آفتاب، با غذاهایی رنگین.
دختر رَز، با گونه ارغوانی به
حجله پیمانه در می آید. گِل خمره شراب را به اسم انوشیران
کسری ساختند و آن گِل، هنوز تازه بود.
و جام های سوسن را می بینی
که بر آن ها پوششی از شقایق نعمانی است.
سپس نواختن طبل ها میان نغمه ها و
زخمه برتارها.
و سماعی لطیف، بر گوش می
نشاند، که نیازمند ترجمان نیست.
هر طنینی ]که برمی آید[
از آهنگ اسحاق موصلی است که کتاب الأغانی را زینت بخشیده
است.
ای دوست! من تشنه ام و در خمره
شراب، چیزی است که مستان تشنه را سیراب می کند.
مرا از آن شراب خالصی که قرآن، آن
را تحریم کرده، سیراب کنید!
شرابی که برای حلال کردن
آن، راهی جز پیروی از شیطان ندارد.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 347