نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 358
وقایع نظامی
جنگ های اسلامی در اسپانیا
* عبدالملک بن منصور بن ابی عامر
به شهر جلّیقه لشکر کشیده، غنایم بسیاری به دست
آورد.
نبردهایی میان بادیس
بن بلکین و عموزادگانش
* میان بادیس بن بلکین
و عموزادگانش درگیری هایی رخ می دهد و عموزادگانش
از منصور بن ابی عامر می خواهند برای جهاد از اندلس بگذرد و او
درخواست آنان را می پذیرد. آنان نیز به ریاست زاوی
بن زیری، بزرگ و امیر خود، همراه پسران برادرش حبّاسه، حبّوس،
ماکسن و عدّه ای از بزرگان وارد اندلس می شوند.
درگذشتگان
* ابن حیون (حسن).* ابن فارس.
* ابن منده (ابوعبدالله).* ابوهلال عسکری.
* منتصر سامانی.* مهلبی
(حسن).
ابن حیّون
او حسن بن علی بن نعمان بن محمد
بن منصور بن احمد بن حیّون، از اهالی مغرب و پیرو مذهب اسماعیلی
بود. او در سال 353ق همراه پدرش وارد قاهره شد و دانش آموخت. او کتابی در
فقه اسماعیلی حفظ کرد و پیشوای شیعیان اسماعیلی
شد. عمویش محمد بن نعمان او را به جای خویش در مسجد جامع به قضا
گماشت، سپس «امور حِسْبیه» نیز به او واگذار شد. یکی از
روزها هنگام نماز در مسجد جامع، مردی مغربیِ اندلسی با داس بر
او حمله کرد و سر و صورتش را مجروح ساخت. بلافاصله آن مرد را کشتند و به دار آویختند.
پس از آن واقعه، بیست مرد مسلح از وی محافظت می کردند. به علّت
تصرّف در اموال امانی نزد او، به دستور الحاکم بامرالله وی را هلاک
کرده، جسدش را سوزاندند.(2)
ابن فارس
ابوالحسین، احمد بن فارس بن زکریا
بن حبیب قزوینی همدانی رازی، از بزرگان لغت، ادب و
نحو بود. در سال 306ق در «همدان» و بنا بر قولی در «قزوین» زاده شد و
نزد دانشمندان زمان خود علم آموخت. بدیع الزمان همدانی، صاحب بن عبّاد
و دیگر بزرگان عرصه دانش از خرمن علم او، خوشه ها چیدند و هر چند ایرانی
الاصل بود، ولی شدیداً با «شعوبیگری» مخالفت می کرد
و اعجاز قرآن را برتر از همه چیز می دانست و چنان از اشعار عربی
به وجد می آمد که هیچ ملتی را هم پایه اعراب به شمار نمی
آورد.
از وی دعوت شد تا به ری
رفته، مجدالدوله ابوطالب بن فخرالدوله دیلمی را تعلیم دهد. او
رهسپار «ری» شد و در 66 سالگی در همان شهر وفات یافت. جامع
التأویل فی تفسیر القرآن، سیرة النبی(صلی
الله علیه وآله)، اصول الفقه، حلیة الفقهاء، المجمل (در لغت)، مقالة فی
اسماء اعضاء الانسان، کتاب قصص النهار و سمراللیل، کتاب مقاییس
اللغه و چند رساله دیگر از آثار اوست. سبک نگارش مقامات حریری،
از آثار وی اقتباس شده است. او هم چنین اشعار زیبایی
سروده که از آن جمله، اشعار ذیل است:
«آن دلربای بلند بالای ترک،
از کنار ما گذشت.
با چشم خمار فتنه آفرینش به من می
نگریست؛ نگاهی که از هر دلیل نحوی سست تر است.»
و نیز گفته است:
«گفتار پندآموزی که محبت و نصیحت
را در خود جمع کرده، بشنو!
بپرهیز! که جدای از دوستان،
با اطمینان به سرکنی.»
و نیز از سروده های اوست:
«اگر در برآوردن حاجتی، کسی
را مأمور می کنی و می خواهی آن حاجت برآورده شود،
حکیمی را بفرست و دیگر
به او سفارش مکن!؛ آن حکیم، چیزی جز درهم نیست.»
و نیز سروده است:
«باران، همدان را سیراب کرد و من
جز آن نمی گویم؛ در حالی که قلبم ملتهب و سوزان است.
و چرا برای شهری دعا نمی
کنم که هر چه از علوم می دانستم، در آن فراموش کردم؟!
فراموش کردم چیزی را که نیکو
می شمردم، من مدیونم و جز درهمی در کیسه ندارم.»
برخی منابع، وفات او را در سال
390ق ذکر کرده اند.(3)
ابن منده
ابوعبدالله محمد بن اسحاق بن محمد بن یحیی
بن منده عبدی (منسوب به قبیله «عبدیالیل») اصفهانی
است. چون مادر بزرگش از آن قبیله بود، او به دایی های خود
منسوب شد و منده نیز لقب پدرش بود. او از حافظان بزرگ حدیث به شمار می
رفت و در جستوجوی احادیث،
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 358