نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 367
ابن زیله
ابومنصور، حسن بن احمد (یا ابن
طاهر) بن زیله اصفهانی، حکیم، ریاضی دان، موسیقی
دان، آشنا به ادبیات و از شاگردان مورد عنایت ابن سینا بود.
کتاب النفس، کتاب الکافی در موسیقی،
شرح رساله حیّ بن یقظان ابن سینا که غیر از رساله ابن طفیل
است و.. از تألیفات اوست.(3)
ابن عمیر یمنی
ابوعبدالله، محمد بن حسین بن عمیر
یمنی مغربی، در یمن متولد شد و به مغرب رفت و سرانجام مصر
را به عنوان وطن اختیار کرد. از محضر عالمان آن سامان، دانش آموخت و به دولت
فاطمیان پیوست و به عقاید آنان گردن نهاد. او در دارالعلمِ
قاهره تدریس کرد و در نحو و ادبیات عرب شهرت یافت.
کتاب التنبیه علی بلاغات
القرآن، اخبار النُحاة و طبقاتهم و کتاب المضاهات که آن را به معزّ فاطمی
اهدا کرد، از تألیفات اوست او در کتاب اخیر کلیله و دمنه و آنچه
در اشعار عرب، شبیه به آن است را مقایسه کرده است.(4)
ابوجعفر خازن
ابوجعفر، محمد بن حسین خراسانی،
معروف به خازن از علمای بزرگ نجوم در اسلام بود. او این دانش را در
خدمت به ابوالفضل بن عمید، وزیر رکن الدوله دیلمی به کار
گرفت. وی در دانش ریاضیات و هندسه نیز دست داشت.
زیج الصفائح، المسائل العددیه
و شرح کتاب اقلیدس از آثار اوست.(5)
ایوب بن علی
ایوب، از رهبران دعوت باطنیه
دروزی بود و در زمان الحاکم بامراللهفاطمی می زیست. وی
نزد دروزی ها از «وزرا» و نخستین حدّ از «حدود ثلاثه» بود. دروزیان
از او به عنوان «حدّ» یاد می کنند. برای اطلاع بیشتر، به
زندگینامه حمزة بن علی (متوفای 433ق) مراجعه کنید.(6)
ابوالفتح بستی
ابوالفتح، علی بن محمد بن حسین
بن یوسف بن محمد بن عبدالعزیز بستی در بُستِ افغانستان زاده و
به آن جا منسوب شد. وی از شاعران و دبیران عصر خود و از دبیران
دستگاه حکومتی سامانیان خراسان بود و نزد امیر سبکتکین جایگاه
والایی داشت و به سلطان محمود، پسر سبکتکین نیز خدمت کرد.
سپس کدورتی میان او و محمود پدیدار شد و محمود او را به «بین
النهرین» تبعید کرد. شهرت بستی در گرو این قصیده
است:
«به مردم نیکی کن تا دل های
آنان را به دست آوری، که پیوسته انسان بنده احسان است!
در سختی های روزگار، یاریگر
آرزومندانی مباش که امید به بخشش تو دارند؛ که انسان آزاده، یاور
دیگران است.»
در این قصیده حکیمانه،
پندهای بلیغی به چشم می خورد که سزاوار است انسان آن را
الگوی زندگی خویش قرار دهد.
«با دستان خود به ریسمان الهی
چنگ انداز! زیرا هنگامی که بزرگان به تو خیانت کردند، برای
تو پناه است.
کسی که با مالش، به مردم نیکی
و بخشش کند، همه مردم به او متمایل می شوند. و مال، انسان را می
فریبد.
کسی که (تخم) بدی بکارد،
سرانجام میوه ندامت درو کند؛ و نتیجه هر کاشتی، آشکار است.
کسی که با اشرار اُنس بگیرد،
در واقع چون خفته ای است که در پیراهن، مار دارد.
مردم یار کسی هستند که مال
داشته باشد، و چون دولت از او رویگردان شود، بر او متحد می شوند.
اگر وطن از کریمی روی
گرداند، او را در پس این وطن، وطن هایی است.
اگر در حال شادی، تکیه بر
بازو زده ای، اگر تو در حال چرت زدنی، جهان بیدار است.
هرگز شادی را همیشگی
مپندار!؛ کسی که زمان تنها ساعتی خوشحالش کند، ساعت ها غمگینش
خواهند ساخت.
اگر دوستی که با او الفت داشتی
از تو برید، دیگری را طلب کن!؛ که همه مردم برادرند.
اگر وطنی که در آن بزرگ شدی
با تو نساخت، آهنگ مسافرت کن!؛ که تمام سرزمین های خدا، وطن هستند.»
او ضمن ابیاتی خطاب به
سلطان محمود، به جلب عواطف او پرداخته، می گوید:
«به امیر ـ که خدایم عزت او
را مستدام بدارد و از الطاف پنهان خود او را بهره مند سازد! ـ بگویید:
من جنایت کردم، و پیوسته
بزرگان بر بدکاری خادمان چشم می پوشند.
انواع عیب ها را در خودم جمع کردم؛
تو هم انواع عفو و بخشش را در خود فراهم آور.
اگر کسی امید عفو از بالاتر
خود دارد، پس او هم باید زیردستان را عفو کند.»
او در قبال خدماتی که به سلطان
کرد، جز ناسپاسی ندید. بستی در تبعیدگاه خود در شهر
«بخارا» و در 46 سالگی درگذشت.(7)
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 367