نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 37
منصوب از سوی امویان
برخراسان، از عرب های یمن یاری جسته، پس از پیروزی
بر نصر، هزاران تن از عرب های مُضر را کشت، سپس به یمنیان ـ که
از او حمایت کرده بودند ـ خیانت کرده، آن قدر از آن ها کشت که عرب های
خراسان از بین رفتند و در نتیجه، سلطه امویان بر خراسان پایان
یافت. ابوالعباس سفّاح به پاس این خدمت، ولایت خراسان را به او
داد. ابومسلم پادشاهی را با تمام مظاهرش در آن جا پایه گذاری
کرد و لشکری از ایرانیان فرمانبردار تشکیل داد. ابوجعفر
منصور از نیت او آگاه شد و هنگامی که به خلافت رسید، او را
کشت.(43)
هارون الرشید نیز در دوران
خلافت خود از نیّت برمکیان برای احیای حکومت ایرانیان
آگاه شد. این امر زمانی بود که هارون، فضل بن یحیای
برمکی را بر خراسان و جعفر برادر او را به وزارت خود گماشت. فضل در دوران
حکومت خود بر خراسان، سپاهی از ایرانیان به تعداد پانصد هزار
سرباز گردآورد که همگی به فرمان او بودند. از این لشکر عظیم، بیست
هزار نفر را برای نشان دادن به خلیفه به بغداد گسیل کرد. خلیفه
دستور داد این نیروی بیست هزار نفری و تمام سپاهیان
خراسانیِ فضل را منحل و فضل را برکنار کنند. این اقدام فضل، از مواردی
بود که شک و بددلی هارون الرشید را برانگیخت و برمکیان را
مورد غضب قرار داد. زمانی این شک به یقین تبدیل شد
که آگاه شد جعفر برمکی، یحیی بن عبدالله علوی را
آزاد ساخته است. یحیی بن عبدالله علوی به دستور هارون
دستگیر و به جعفر سپرده شده بود، اما جعفر او را آزاد و مالی در اختیار
او گذاشت و اسباب رفتن او را از بغداد فراهم کرد.(44)
به طور کلی وزیران ایرانی
در حکومت بنی عباس به خاندان علی تمایل داشته، در جهت انتقال
خلافت به آنان می کوشیدند. شاهد بر این مدعا واگذاری ولایت
عهدی به امام هشتم شیعیان علی بن موسی الرضا از سوی
مأمون و نیز تزویج دختر خویش به آن حضرت است. این ها به
کوشش فضل بن سهل، وزیر مأمون صورت گرفت.(45)
آل بویه نیز با تزویج
دختران خود به خلفا می کوشیدند خلافت را از آن خود سازند. در سال 364ق
عزالدوله دیلمی دختر خود، شاه زمان را به ازدواج خلیفه عباسی
الطائع بالله درآورد.(46) سپس عضدالدوله دختر بزرگ خود را در سال 369ق به او تزویج
کرد.(47)پس از او در سال 383ق بهاءالدوله دیلمی دختر خود سکینه
را به ازدواج خلیفه القادربالله درآورد.(48)
زمانی که حکومت به سلجوقیان
رسید، طغرل بیگ، بزرگ سلجوقیان، خدیجه خاتون دختر برادرش
داوود را به خلیفه القائم بأمرالله تزویج کرد. طغرل بیگ به طمع
دست یابی به خلافت، نزد خلیفه رفت و از او دخترش را خواستگاری
کرد. خلیفه که توان ردّ او را نداشت، تقاضای او را پذیرفت. در
سال 454ق با این شرط که دختر خلیفه همراه همسرش به کاخ وی در
تبریز برود، عقد ازدواج جاری شد. وی پیش از بردن همسرش از
بغداد، از دنیا رفت.(49) پس از طغرل بیگ، ملک شاه پسر آلب ارسلان بر
آن شد که با دختر خلیفه المقتدی بأمرالله ازدواج کند، لذا در سال 478ق
قاضی محمد بن عبدالرحمان نسوی را برای خواستگاری نزد خلیفه
فرستاد. وی هدف از این ملاقات را برای خلیفه باز گفت. آن
گاه به عنوان نصیحت از او خواست تن به این کار ندهد. خلیفه نصیحت
او را پذیرفت و تقاضای ملک شاه را نپذیرفت. ملک شاه از خلیفه
خواست او با دخترش ازدواج کند. خلیفه هم در سال 480ق با ماه ملک دختر ملک
شاه ازدواج کرد، و خداوند نخواست آرزوهای سلطان از این پیوند
برآورده شود.
حکومت امویان در اندلس
1ـ پس از سقوط امویان، عباسیان
آنان را تعقیب کرده، هر جا که آنان را می یافتند، می
کشتند، ولی عبدالرحمان بن معاویة بن هشام بن عبدالملک بن مروان توانست
از چنگ عباسیان گریخته، جان سالم به در برد. او مخفیانه به مغرب
رفت و به قبیله نفزه پناه برد که دایی های او میان
ایشان بودند. زمانی که احساس امنیت کرد، با اندلسیانِ
طرفدار بنی امیه نامه نگاری کرد. مخاطبان او مقدمش را گرامی
داشتند. در ذی الحجه 138ق عبدالرحمان همراه عده ای عرب و بربر از دریا
گذشته، وارد بندر «مُنَکَّب» اندلس شدند و منتظران آمدن او به وی پیوستند.
او رهسپار قرطبه شد و پس از پیروزی بر یوسف بن عبدالرحمان فهری
حاکم آن جا و کارگزار ابوجعفر منصور خلیفه عباسی، بدان جا قدم نهاد و
از آن پس به «الداخل» ملقّب گردید.
عبدالرحمان توانست حرکت ها و شورش های
طرفداران بنی عباس را سرکوب کند. در میان شورشگران کسانی بودند
که به طمع استقلال شهرها و مناطق تحت سلطه خویش، با این آشوب ها هم
صدا شدند. کسانی نیز بودند که از شارلمانی، پادشاه فرانسه کمک
خواستند و او در سال 161ق 771م همراه لشکریان خود به یاری آن ها
شتافت، اما دیری نپایید که در حمله خود ناکام شد و آن جا
را ترک کرد.(50)
عبدالرحمان با وجود همه گرفتاری
هایش در سرکوب آشوب های پی درپی که همه دوران حکومت او را
در برگرفته بود، لحظه ای از عمران و آبادانی غافل نبود. او مسجد قرطبه
را ساخت؛ مسجدی که به دانشگاهی تبدیل شد و دانشمندان مشهور مشرق
زمین را به خود
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 37