responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 371

وقایع نظامی

 

درگیری میان امرای اموی اندلس بر سر خلافت

 

* نبرد (وادی آره): محمد(مهدی)با گروهی از مردم برای عقب راندن مستعین روانه می شوند. علاوه بر علی و قاسم (پسران حمّود ادریسی) بربرها نیز به فرماندهی «زاوی بن زیری» به مستعین می پیوندند که دو سپاه در محلی نزدیک شهر رنده معروف به «وادی آره» با یکدیگر روبه رو می شوند و جنگ، با شکست ذلت بار مهدی پایان یافت و او به قرطبه بازگشت.

 

حمله به سرزمین های غور:

 

* محمود بن سبکتکین با شهرهای غور افغانستان جنگیده، اسلام را در آن مناطق می گستراند.

 

درگذشتگان

 

* استاد هرمز.* عایشه قرطبی.* عیسی بن یحیی جرجانی.* محسِّن صابی.* مهدی مروانی.* مؤیّد بالله اموی.

 

استاد هرمز

 

ابوعلی، حسن بن ابی جعفر، معروف به استاد هرمز و ملقب به عمید الجیوش (رئیس لشکریان) بود. پدرش از حاجبان عضدالدوله دیلمی بوده، به خدمت پسرانش ابوعلی صمصام الدوله و بهاءالدوله هم در آمد. بهاءالدوله اداره امور عراق را بدو سپرد. او در سال 392ق در حالی که بغداد دستخوش آشوب بود، به آن جا رفت. مردم بسیاری را کشتند و در دریا غرق کردند. در نتیجه این آشوب ها، ترس بر مردم حاکم شد. او مردم کرخ را از عزاداری روز عاشورا و مردم بصره را از زیارت قبر مصعب بن زبیر منع کرد. با ریشه کن کردن عیاران و دزدان، امنیت را به بغداد باز گرداند. آن گاه سینی نقره ای را پر از دینار کرد و به یکی از نوکرانش داد و گفت: این را روی سر گرفته، در بغداد بگرد! پس اگر کسی اعتراض کرد، آن را به او بده، ولی مکانی را که آن را از تو گرفت، به خاطر بسپار! و نیمه های شب غلام آمد و گفت: سراسر شهر را زیر پا گذاشتم، ولی کسی با من برخورد نکرد.

استاد هرمز هشت سال و هفت ماه و چند روز والی عراق بود تا این که در سال 401ق و با بیش از صد سال عمر درگذشت.

شریف رضی او را در قصیده ای ستوده که مطلع آن چنین است:

«کیست که پس از تو، انتظار روزهایی را داشته باشد و پس از تو خواهان فرداهای دیگر باشد؟!»

و در آن می گوید:

«پایه های حکومت، خم گشته و از هم پاشیده است و لشکر، فرمانده اش را از دست داد و از حرکت باز ایستاد.

زندگی تو، حیات روزگار بود و مرگ تو، مرگ روزگار.

پس گریه ما بر تو بجاست و پیوسته، گریه بر غیر تو حرام بود.»(2)

عایشه قرطبی

 

عایشه دختر احمد قرطبی، از زنان غرناطه و از خاندانی بلند آوازه بود و آنان را «زنان عربی» می خواندند. ابن حیان در المقتبس آورده است: «در زمان او، از زنان آزاده اندلس، کسی از جهت علم، ادب، شعر و فصاحت، همسان او نبود. خوش خط بود و قرآن ها را می نوشت و گاهی بالبداهه می سرود. هرگاه حاجتی داشت با ستایش شاهان، خواسته خود را اظهار می کرد.»

 

عایشه بر عبدالملک مظفر بن ابی عامر منصور وارد شد و پسری را نزد او دید؛ فی البداهه چنین سرود:

 

«خداوند خواسته تو را در این بچه، به تو بنمایاند! و پیوسته بر عزت و عظمتش بیفزاید!.

 

نشانه های بزرگی و نجابت در او، نشانگر آرزوهای تو در اوست و طالع او خوشبختی است.

 

اسب ها در آرزوی (زیر پا بودن) او هستند و شمشیر و علم های بزرگ، در آرزویِ او به اهتزاز و درخشش در آمدند.

 

و چگونه بچه شیری که شیران شجاع، او را به بزرگی رساندند، ناامید می شود؟!

 

پس تو به زودی او را از جهت بزرگی، در آسمان ها مانند ماهِ نو خواهی دید که ستارگان، سربازان و سپاهیان او هستند.

 

پس شما آل عمران، بهترین خاندان هستید که پدران و اجداد شما پاک بودند.

 

خردسال شما هنگام ابراز عقیده، پیری دانا، و پیرشما موقع جنگ، جوانی توانا خواهد بود.»(3)

 

عیسی بن یحیی جرجانی

 

ابوسهل، حکیم و پزشکی ماهر و آگاه بود که در «گرگان» متولد شد و در «بغداد» علم آموخت و در خراسان سکنی گزید و در پیشگاه سلطان منزلت یافت.

ابوعلی سینا طب را از محضر او آموخت. ابوسهل تألیفات زیادی دارد؛ از جمله: اظهار حکمة الله تعالی فی خلق الانسان، وقتی که

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 371
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست