نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 390
می شود و خود را المعتلی
بالله می خواند.
یمن:
* نجاح حبشی، ملقب به المؤید،
دولت بنی زیاد حاکم یمن را سرنگون می کند و حکومت بنی
نجاح را در شهر زبید بنیان می نهد.
دیلمیان:
* وفات شمس الدوله ابوطاهر، حاکم همدان
و جانشینی پسرش ابوالحسن سماء الدوله.حج:
* به سبب غارتگری های اعراب
راهزن، کاروان های حاجیان عراق از سفر باز می مانند.
وقایع نظامی
جنگ های میان حاکمان دیلمی
* مشرف الدوله سپاهی رهسپار اهواز
کرده، برادرش سلطان الدوله را از آن جا بیرون می راند و او به ارّجان
پناه می برد و فرزند خود ابوکالیجار عمادالدوله را به اهواز روانه می
کند و او انجا را باز پس گرفته، بر آن مسلط می شود.
راهزنی های اعراب
* اعراب به ریاست جماز بن عدی
از قبیله بنی نبهان راه را برکاروانی از حاجیان
ماوراءالنهر سد کرده، آنان را در دهکده «فید» در راه مکه به کوفه محاصره می
کنند. یکی از کاروانیان به نام ابن عفان که در تیراندازی
زبردست بود، با پرتاب تیری به قلب جمّاز بن عدی، او را می
کشد و بدین ترتیب، مهاجمان عرب پراکنده می شوند کاروانیان
جان سالم به در می برند.
درگذشتگان
* صریع الدّلاء.* قزاز قیروانی.*
احمد کرمانی.
صریع الدّلاء
ابوالحسن، محمد بن عبدالواحد قصّار،
معروف به صریع الدّلاء، در بصره متولد شد و در آن شهر بالید. آن گاه
به بغداد رفت و به دستگاه فخرالدوله ابومحمد غالب بن علی بن خلف، وزیر
بهاءالدوله دیلمیپیوست و از صله های او ثروتی فراهم
آورد. در سال 412ق. عازم مصر شد و به مدح الظاهر لإعزاز دین الله فاطمی
پرداخت و در آن جا به طور ناگهانی درگذشت.
او شاعری مشهور بود و به صریع
الدّلاء (کشته دلوها) ملقب و بازارش گرم شد. در بعضی از اشعارش مایه
های جِدّ را با هزل درمی آمیزد. او در سبک شعری، از ابن
درید پیروی می کند. او با سرودن ارجوزه ای، به مصاف
و معارضه با ارجوزه ابن درید برخاسته، که قسمتی از آن چنین است:
«کسی که می خواهد کفش هایش
سوراخ نشود، هنگام راه رفتن، آن ها را در دست نگه دارد!
و کسی که خواهان سلامت پاهای
خود است، صلاح او در آن است که پاهای خود را بپوشاند.
و کسی که به مردم، پس گردنی
بزند و اجازه ندهد به او پس گردنی بزنند، او بر مردم تجاوز و جور کرده است.
و کسی که بخواهد خروس زنده را
بپزد، خروس از دیگ به هر سو که بخواهد پرواز می کند.
و کسی که از علم بی بهره
باشد و مالی نیز به کف نیاورد، او و سگ در یک مرتبه
اند.»(2)
قزّاز قیروانی
ابوعبدالله، محمد بن جعفر تمیمی
قیروانی، معروف به قزّاز، ادیب، عالم به لغت و نحو و از مردم قیروان
بود. به مشرق زمین سفر کرد و به خدمت العزیز بالله فاطمی،
حکمران مصر در آمد و برای او کتاب هایی نوشت. به قیروان
بازگشت و تا هنگام وفات به تدریس علوم عربی و ادبیات اشتغال
داشت. وی نزد فرمانروایان و دانشمندان و بویژه مردم، به منزلتی
بس عظیم نایل آمد و مردم او را دوست می داشتند.
الجامع فی اللغه، ادب السلطان و
التأدب له، کتاب ما أخذ علی المتنبیّ من اللحن و الغلط، الحُلیّ
و الثیاب، العثرات و التعریض و التصریح و... از تألیفات
اوست. قفطی می گوید: «کتاب الجامع فی اللغه بزرگ ترین
کتابی است که در این موضوع تألیف شده، و او آن را برای
المعزلدین الله فاطمینگاشته است. قزّاز در 68 سالگی درگذشت.(3)
احمد کرمانی
حمیدالدین، احمد بن عبدالله
کرمانی، ملقب به حجة العراقین (عراق عرب و عراق عجم) ایرانی
الاصل، از مردم کرمان و بدان شهر منسوب است. او از داعیان بزرگ اسماعیلیان
و مسئول دعوت در مشرق بود. با غُلات اسماعیلیِ گرویده به مذهب
دروزی و معتقد به حلول خداوند در الحاکم بامرالله فاطمی، مخالف بود و
ناگزیر به «مصر» رفت تا شورش برضد اندیشه «حلول خدا در خلیفه»
را آرام کند و نظریات معتقدان به حلول را بکوبد. او کتابی با عنوان
الرسالة الواعظه تألیف کرده که در آن، باور حلول را به نقد کشیده، کفر
و الحاد معتقدانِ به آن را ثابت کرد.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 390