responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 400

ابوالعلاء معرّی به هنگام اقامتش در بغداد این کتابخانه را دید و از آن یاد کرد و در قصیده ای به توصیف آن پرداخته، می گوید:

 

«در خانه شاپور، کتاب های زیبا و ارزنده ای چونان خنیاگران، برایمان آواز خوانده اند.»

 

او از مال اندوزی دوری می گزید و بسیار به مردم نیکی می کرد و درونی پاک داشت. شریف رضی در قصیده ای او را مدح کرده است:

 

«تو پیوسته بی رنج و خود به خود رو به بزرگواری می آوری و آن را استوار می کنی؛ در حالی که دیگران با رنج و عذاب در پی کسب آن هستند.

 

تا این که به چنان جایگاه بلندی رسیدی که عرب ها می خواهند فدای تو ـ که از پارسیان هستی ـ شوند.»

 

شاپور در هشتاد سالگی درگذشت.(5)

 

مستکفی اموی

 

ابوعبدالرحمان، محمد بن عبدالرحمان بن عبیدالله بن عبدالرحمان، الناصرلدین الله اموی، ملقب به مستکفی بالله، از کنیزی به نام «حوراء» زاده شد. او از فرمانروایان اموی اندلس و پدر شاه زاده ولاّده شاعر بود. مستکفی به کمک جماعتی از اوباش بر سلف خود، مستظهربالله بن عبدالرحمان بن هشام بن عبدالجبار بن الناصرلدین الله شوریده، او را کشت و در سال 414ق به حکومت رسید و بد رفتاری با مردم را پیشه کرد. حکومت او هفده ماه دوام یافت و وقتی که مردم قرطبه دریافتند یحیی بن علی حمّودی، حاکم مالقه به سوی ایشان پیش می تازد، مستکفی را از حکومت عزل کرده، از شهر بیرون راندند. او به شهرهای مرزی رفت و در روستای شمنت، نزدیک شهر سالم و بنا به گفته بعضی، در شهر اقلیش کشته و یا مسموم شد.

ابن حزم گفته: «مستکفی بی نهایت ضعیف و عقب افتاده بود.» صاحب الذخیره درباره او می گوید: حکومت مستکفی بلا و آزمونی بود که از طرف خداوند بر مردم «قرطبه» نازل شد. او دائماً به عیاشی و خوش گذرانی مشغول و روح او با نادانی سرشته و از فضیلت فرسنگ ها دور بود. سرنوشتش مانند سرنوشت مستکفی عباسی بود، زیرا هر دو برکنار شدند و عجیب است که هر دو در خلق و خوی، طول عمر و لقب، یکی بودند. او سرانجام در پنجاه سالگی وفات یافت.(6)

مشرف الدوله

 

ابوعلی، حسن مشرف الدوله، فرزند سلطان ابونصر فیروز (بهاءالدوله) فرزند سلطان ابوشجاع فنّا خسرو (عضدالدوله) فرزند سلطان ابوعلی حسن (رکن الدوله) فرزند بویه پادشاه فارس و خوزستان (اهواز) بود. در سال 412ق با برادرش سلطان الدوله جنگید و پس از جنگ، براین امر توافق کردند که عراق از آن او باشد و فارس و اهواز از آن سلطان الدوله، و کار آن ها به صلح انجامید. پس از این صلح، مشرف الدوله در سال 414ق به بغداد آمد و خلیفه القادربالله عباسی به استقبالش رفت و پیش از این برای استقبال کسی، از شهر خارج نشده بود. مشرف الدوله مردی شجاع و بخشنده بود و با این که شیعه بود، اهل سنت را یاری می کرد. مدت حکومت او پنج سال بود و در 24 سالگی درگذشت. پس از وی جلال الدوله، ابوطاهر بن بهاءالدوله بر تخت سلطنت نشست.(7)

 

پی نوشت ها:

 

[1] پنج شنبه اول محرم سال 416 = چهارم مارس سال 1025؛ شنبه نهم ذی القعده سال 416 = اول ژانویه سال 1026.

 

[2] الأعلام ، ج 2، ص 190؛ جذوة المقتبس، ص 183؛ الحلة السیراء، ص 132؛ فجرالاندلس، ص 409؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 4، ص 367.

 

[3] موسوعة تاریخ العالم؛ لاروس ماده: «باسیل»؛ رنسمان، الحضارة البیزنطیه، ص 45؛ العرب و الروم، ج 2، ص49 و 60.

 

[4] وفیات الاعیان، ج 3، ص 378؛ البدایة و النهایه، ج 12، ص 19؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 263؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 204؛ تاریخ ابن الوردی، ج 1، ص 237؛ اعلام النبلاء، ج 4، ص 143؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 3، ص 75؛ الأعلام ، ج 5، ص 146.

 

[5] تاریخ ابن اثیر، ج 9، ص 350؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 354؛ العبر، ج 3، ص 22؛ المنتظم، ج 7، ص 172، 207؛ تاریخ الخلفاء، ص412؛ البدایة و النهایه، ج 12، ص 19.

 

[6] تاریخ ابن اثیر، ج 9، ص 95؛ البیان المغرب، ج 3، ص 140 و 143؛ المغرب فی حلی المغرب، ص 54؛ بغیة الملتمس ، ص 33؛ الذخیره، ص379؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 266.

 

[7] تاریخ ابن اثیر، ج 9، ص 317، 327، 335 و 347؛ النجوم الزاهره، ج 4، ص 255 و 263؛ البدایة و النهایه، ج 12، ص 19؛ العبر، ج 3، ص125؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 204.

 

سال 417 ق = 1026-1027 م.(1)

 

رویدادها

اندلس

* مردم قرطبه برفرمانروای خود، عبدالرحمان بن عطاف یفرنیشوریده، او را از قرطبه بیرون راندند. آنان هم چنین یحیی بن حمّود ادریسی را برکنار کردند و خلافت را به امویان باز گرداندند و با هشام بن عبدالرحمان بن محمد بن عبدالملک بن عبدالرحمان ناصر بیعت کردند و او را به المعتدّ بالله ملقب ساختند. او نزد عبدالله بن قاسم فهری، فرمانروای قلعه «البونت» اقامت داشت.

ری:

* محمود بن سبکتکین ری را از چنگ مجدالدوله دیلمی در آورد و به

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 400
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست