نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 41
علویان پس از این پیشآمد
و بیعت بنی عباس با سفّاح ناامید به مدینه بازگشته، با
دعوت برای خویش، خلافت خلیفه عباسی را رد کردند. در دوره
خلافت ابوجعفر منصور، محمد (نفس زکیه) بن عبدالله (محض) بن حسن مثنی
بن حسن بن علی بن ابی طالب، رهبر علویان، در مدینه قیام
کرده، به عنوان خلیفه مردم را به سوی خویش خواند. منصور نمی
خواست با وی درگیری و جنگ کند، لذا به نامه نگاری با وی
پرداخت و نامه هایی بین آن دو ردّ و بدل شد که در آن ها هریک
از دو طرف با دلیل هایی می خواستند حق خلافت را برای
خویش ثابت کنند، و چون این نامه نگاری ها به جایی
نرسید، منصور لشکری به جنگ با محمد نفس زکیه روانه کرد. محمد در
این جنگ در سال 145ق کشته شد.
در سال 169ق یکی دیگر
از علویان ضد منصور قیام کرد. او حسین بن علی بن حسن مثلث
بن حسن مثنی بن حسن بن علی بن ابی طالب بود. در این قیام،
ادریس و یحیی، دو عمویِ وی و فرزندان عبدالله
محض او را همراهی می کردند. منصور لشکری برای سرکوبی
او فرستاد. میان دو گروه جنگی نزدیک مدینه در محلی
به نام «فخّ» درگرفت که به کشته شدن حسین انجامید. عموی وی،
ادریس بن محمدِ نفس زکیه از این نبرد جان سالم به در برده،
روانه مغرب دور و بر یکی از قبایل بربر به نام اوربه وارد شد و
خود را به آنان معرفی کرد. آنان با وی بیعت کردند و قبایل
دیگری نیز به اطاعتش درآمدند. ادریس بیعت بنی
عباس را از مردم برداشت. وی با ساختن شهر «فاس» آن را مرکز حکومت خویش
قرار داد و در سال 172ق دولتی علوی و مستقل به نام ادریسیان
تشکیل داد.(58)
پس از استقرار حکومتش، به تجهیز
لشکری از قبایل بربر پرداخته، با این لشکر به مغرب میانی
حمله برد و آن را به حکومت خود ضمیمه کرد. با پیشرفت ادریس،
هارون الرشید از ترس طمع ادریس بر افریقیه و تسلط بر آن،
تصمیم گرفت حکومتی مستقل در مغربِ نزدیک تشکیل داده، به
کسی واگذارد که بتواند خطر ادریسیان را دفع کند. هارون برای
این مسئولیت، ابراهیم بن اغلب را برگزید و او را در سال
184ق حاکم افریقیه گردانید. هارون و ابراهیم به توافق رسیدند
که حکومت ابراهیم در مقابل پرداخت سالیانه معین به خلیفه،
ارث خانوادگی او باشد. قیروان مرکز ولایت و حکومت ابراهیم
بود. او با ساختن شهری به نام «عباسیه» آن را برای پایتخت
دولت خود، معروف به دولت اغلبی ها برگزید.(59) در روزگار زیادة
الله اول، نوه ابراهیم بن اغلب، استیلا بر جزیره سیسیل
به فرماندهی فقیه بزرگ، اسد بن فرات به طور کامل صورت گرفت و به حکومت
اغلبی ها ضمیمه شد. حکومت ادریسیان و اغلبی ها تا
هنگام استقرار دولت فاطمیان دوام یافت.
دولت فاطمیان
حکومت فاطمیان در سال 298ق در افریقیه
به رهبری عبیدالله مهدی(60) به وجود آمد. وی مدعی
بود نوه محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق بوده و خلافت حق اوست. زمینه
ساز این حکومت، مبلّغی اسماعیلی به نام ابوعبدالله شیعی
بود.(61) او قبیله کتامه را برای یاری و حمایت از
دولت فاطمیان (معروف به دولت عبیدیه) بسیج کرد. هنگامی
که پایه های حکومت عبیدیان استوار شد، دولت اغلبی
ها را در قیروان و دولت اخشید را در مصر از میان برداشت و شهر
قاهره را در مصر بنا نهاد. سپس در دوران زمامداری المعزلدین الله پایتخت
به آن جا منتقل شد و دولت عُبیدیه به دولت فاطمیان تغییر
نام یافت.
المقتدربالله خلیفه عباسی
در جلوگیری از قیام فاطمیان ناتوان ماند و تنها توانست در
سندی که سرشناسان بنی هاشم و علویان آن را امضا کرده بودند، نسب
المهدی را مخدوش کند. این ترفند، کارگر نیفتاد؛ بلکه آنان
توانستند مَجدی را زنده و نهضتی را برپا کنند و نوری را برافروزند،
اما آرزوهای جوانه زده در آغاز قیام، دوام نیافته، به ناامیدی
مبدل شد. پیشامدهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی
به سست شدن پایه های حکومت انجامید و آن را به نابودی
کشاند. این تزلزل در دوره حکومت الحاکم بأمرالله به سبب اقدامات بد او آغاز
شد که از جمله آن ها، تخریب کنیسه «قیامت» در بیت المقدس
بود که منجر به جنگ های صلیبی شد. این تزلزل در روزگار
المستنصربالله فاطمی رو به فزونی نهاد. مادر المستنصر ـ که کنیز
و در خانه یک یهودی به نام ابوسعید تستری پرورش یافته
بود ـ امور دولت را به دست گرفت و افراد یهودی را به وزارت می
گماشت. از جمله این یهودیان، صدقة بن یوسف فلاحی و
ابوسعید تستری بودند. آن ها مناصب دولتی را به هم کیشان
خود می سپردند، از این رو مسلمانان در فشار قرار گرفتند. شاعری
این تصرفات را چنین شرح می دهد:
«یهودیان این روزگار
به بالاترین آرزوهای خویش دست یافته، به پادشاهی رسیدند.
عزت و مال نزد آنان و مشاوران و شاهان نیز
از آن هاست.
ای اهل مصر! شما را نصیحت می
کنم یهودی شوید، زیرا تمام روزگار یهودی شده
است.»(62)
در روزگار المستنصربالله با استیلای
سلجوقیان بر شام، سلطه فاطمیان از آن سامان برچیده شد، و با
تسلط نورماندی ها بر جزیره سیسیل به رهبری راجر
نورماندی در سال 461ق ، سلطه سلجوقیان برآن جا از بین رفت. در این
زمان، وبایی شایع شد و هشت سال (446-454ق) طول کشید؛ این
طولانی ترین وبایی بود که سرزمین
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 41