نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 424
چون پدر من پیدا می شود.
بزرگی را از بهترین پدر به
ارث بردم و دین را از بهترین پیامبر گرفتم.
و همه بزرگی را یک جا در
خود گردآوردم؛ هم سروری ایرانیان و هم دین عرب را.»
و در باره نسیم گفته است:
«ای نسیم بامدادی که
از کاظمه میوزی! چقدر عشق و رنج را برمی انگیزی!
اگر ناگزیر است، پس ای باد
صبا تو بوز که برای قلبم آرام بخش تر است!
ای ندیمان و هم پیاله
های من در شهرهای حجاز! آیا باز آن میکده های
بامدادی و شامگاهی را خواهم دید؟
ما را یاد کنید؛ مثل یاد
کردن ما از شما؛ چه بسا یادآوری که کوچ کرده دور افتاده را نزدیک
کرده است.
عاشقی را یاد کنید
هنگامی که برای شما می خواند، اشک می نوشید و جام
را رها می کرد.
غم را پس از شما درک کردم؛ ]چنان که[ گویا
من شادمانی را هرگز نشناختم.»(6)
پی نوشت ها:
[1] دوشنبه اول محرم سال 428 = 25 اکتبر
سال 1036؛ شنبه دهـم ربیع الاول سال 428= اول ژانویه سال 1037.
[2] تاریخ ابن اثیر، ج 9، ص
436؛ تاریخ الحکماء، ص 52 و 72؛ طبقات الاطباء، ص 437 و 459؛ النجوم
الزاهره، ج 4، ص 25؛ البدایة و النهایه، ج12، ص 42؛ الموسوعة الفلسفیه
المختصره، ص 12؛ تراث الاسلام، ج 3، ص 144؛ تراث العرب العلمی، ص 165؛تاریخ
الفکر العربی، ص405 و 426؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «ابن سینا»؛
وفیات الاعیان، ج 2، ص 157 و 162؛ کشف الظنون، ج 2، ص 1311؛ الأعلام ،
ج 2، ص 261؛ مجلّه العربی، سال 1986، شماره 336، ص 44؛ شمس العرب تسطع علی
الغرب، ص 162.
[3] الأعلام ، ج 2، ص 331؛ البیان
المغرب، ج 3، ص 262 و 264؛ الإحاطة فی اخبار غرناطه، ص 485؛ الذخیره،
ص 404؛ مذکرات الامیر عبدالله، ص 16.
[4] وفیات الاعیان، ج 2، ص
279؛ معجم الادباء، ج 4، ص 201؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 238؛ النجوم الزاهره، ج 5، ص
27.
[5] تاریخ ابن اثیر، ج 9، ص
197 و 198؛ البیان المغرب، ج 3، ص 145؛ المغرب فی حلّی المغرب،
ج 1، ص 55؛ الأعلام ، ج 9، ص 87؛ نیز ر.ک: شرح حال امیة بن عبدالرحمان
اموی.
[6] الأعلام ، ج8، ص 264؛ تاریخ
بغداد، ج 13، ص 276؛ وفیات الاعیان، ج 5، ص 359؛ المنتظم ج 7، ص 94؛
العبر، ج 3، ص 169؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 242؛ تاریخ ابن اثیر، ج 9، ص
157؛ البدایة و النهایه، ج 12، ص 41؛ النجوم الزاهره، ج 5، ص26؛ تاریخ
الادب فی ایران، ص 130؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج
2، ص 65؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 3، ص 98.
سال 429ق = 1037- 1038 م.(1)
رویدادها
خلیفه و سلطان دیلمی
* خلیفه القائم بامرالله، به جلال
الدوله دیلمی لقب شاهنشاه (شاهِ شاهان) عطا می کند. این
کار پس از گرفتن فتوای علما و موافقت آنان جز قاضی ابوالحسن ماوردی
صورت می گیرد.
بغداد:
* خلیفه عباسی به مسیحیان
و یهودیان امر می کند «غیار»، پوششی که از مسلمین
باز شناخته شوند، به تن کنند.
حلب:
* المستنصربالله فاطمی از سردار
انوشتکین دزبری، امیر دمشق می خواهد بر حلب استیلا یابد.
او نیز برای جنگ با شبل الدوله، نصر بن صالح بن مرداس، امیر حلب
از روم اجازه می گیرد، زیرا نصر هم پیمان روم بود و متعهد
شده بود بدیشان خراج سالیانه ای بپردازد. انوشتکین نیز
وعده می دهد که آنچه نصر به آنان می داد، او نیز بدیشان
بدهد. رومیان به او اجازه دادند با نصر بجنگد. او نیز به سوی
حلب روآورد و بر نصر غالب شد و او را اسیر کرد و کشت و بر شهر حلب مسلط شد.
صنعاء و برپایی دولت صلیحی
ها
* علی بن محمد صلیحی،
داعی و مبلّغ شیعی بر صنعاء چیره می شود و در آن
حکومت صلیحی ها را برپا کرده، به حکومت آل رسی در آن جا پایان
می دهد.
طلیطله:
* درگذشت اسماعیل بن ذوالنون، امیرطلیطله،
و جانشینی فرزندش یحیی مأمون به جای او.
وقایع نظامی
جنگ هایی میان ملوک
الطوایف اندلس
* زهیر عامری، حاکم «المریه»
برای دست یابی بر غرناطه می جنگد. بادیس ابن حبّوس،
حاکم غرناطه پس از نبردی هولناک که به قتل زهیر می انجامد، زهیر
را عقب می راند.
* عبدالعزیز بن عبدالرحمان بن ابی
عامر پس از کشته شدن حاکم المریه، زهیر عامری، بر المریه
و توابع آن دست یافته، آن را به «بلنسیه» که پیش از این
خود از سوی زهیر، حاکم آن جا شده بود، ضمیمه می کند.
درگذشتگان
* ابن مغیث.* ثعالبی.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 424