responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 432

دولت عبّادیان در اشبیلیه اندلس بود و اصل او از «عریش» است. نعیم و عطاف، دو تن از اجداد او از نخستین مهاجران به اندلس بودند. ابوالقاسم پس از زوال دولت امویان و در زمان فرمانروایی قاسم بن حمّود براشبیلیه، قاضی این شهر بود، امّا پس از مدتی مستقل شد. و خود را الظافر نامید و «قرطبه» و شهرهای دیگر را نیز گرفت.

بعدها مطلع شد شخصی به نام خلف حصری مدعی است که هشام بن حکم الموید است و او در سال 403ق کشته نشده، بلکه فراری شده و خود را پنهان کرده است. ابوالقاسم او را نزد خود خواند و برخی از زنان کاخ که تا آن زمان، باقی مانده بودند نیز گواهی دادند او هشام است، ولی در واقع، این شخص، شبیه هشام بود، با این حال ابوالقاسم بن عباد با او بیعت کرد و نشانه های خلافت را در سال 426ق به خلف حصری (هشام) بخشید و خود را حاجب او نامید. خلف به یاری ابوالقاسم قدرت یافت و دولت او سامان گرفت. حکومت ملوک الطوایف چشم طمع از آن دیار برگرفتند. سپس ابوالقاسم آن ها را به بیعت با الموید فراخواند و بیشتر آن ها پذیرفتند و ابوالقاسم براین حال بود تا این که درگذشت.

او خردمند، بزرگوار، با هیبت، و در ادبیات صاحب نظر بود و با شاعران و سخندانان در سرودن شعر و نوشتن رساله همراهی می کرد. او را قاضی ذوالوزارتین می خواندند. او و پسران و بستگانش بوستان دانش و ادب بودند.(5)

انوشتکین دزبری

 

ابومنصور بن عبدالله، سردار سپاهیان و فرمانروای «شام» از سوی خلیفه فاطمی الظاهرلاعزازدین الله بود و در سال 419ق به این منصب گماشته شد. در آغاز برده مردی از دیلم به نام دزبر اسیم بود و به همین سبب او را دزبری می نامیدند. صاحبش او را به خلیفه فاطمی الظاهرهدیه کرد. الظاهر او را در سال 420ق برای سرکوب شورش حسّان بن جراح، رهبر قبیله طی و فرمانروای رمله ـ که صالح بن مرداس نیز با او بود ـ روانه کرد. این دو تن برای بیرون راندن فاطمیان از شام هم پیمان شده، می خواستند شام را میان خود تقسیم کنند. انوشتکین توانست در جنگی که در اقحوانه نزدیک دریای طبریه رخ داد آنان را شکست دهد. صالح بن مرداس در جنگ کشته شد و حسان نیز گریخت و به روم پناهنده شد.

 

در سال 429ق مستظهر فاطمی که در سال 427ق جانشین پدرش ظاهر شد، به او فرمان داد «حلب» را نیز به زیر فرمان آورد. انوشتکین از رومیان اجازه خواست با نصربن صالح بن مرداس، هم پیمان آنان بجنگد، آنان نیز به او اجازه دادند؛ به شرط آن که همان خراج سالانه ای را بپردازد که او به آنان می پرداخت، آن گاه انوشتکین به حلب رفت و پس از جنگی که به کشته شدن نصر انجامید، بر«حلب» چیره شد سپس به «دمشق» بازگشت، امّا در سال 432ق مردم دمشق بر او شوریدند. پس از این با غلامانش از «دمشق» بیرون رفت و به «حلب» کوچید و اندکی بعد در آن جا درگذشت.(6)

 

حمزه فارسی

 

حمزة بن علی بن احمد فارسی زوزنی لبّاد، از بزرگان باطنیه معتقد به «تقمّص»(7) و «حلول» و بنیانگذار مذهب درزی، اصل او ایرانی و از استان «زوزن»، شهری میان هرات و نیشابور و پیلهور ابریشم و فروشنده عباهای پشمین بود. ادبیات عرب را آموخت و در حدود 405ق به قاهره رفت و با مبلّغان دعوت پنهانی از پیروان الحاکم بامرالله فاطمی تماس گرفت. پس از این ملاقات در سال 408ق به تبلیغ عقیده «تقمّص و حلول» پرداخت. همکار او در تبلیغ این عقیده، محمد بن اسماعیل درزی بود که اواخر سال 407ق به مصر آمد. او تبلیغ خود را در زمینه الوهیت الحاکم و پرستش او آشکار ساخت. او می گفت: الحاکم بشر نیست، بلکه سمبلی است که خدا در او حلول کرده است. در مقابل، الحاکم نیز او را پیامبر خویش و داعی الدعاة (رهبر مبلّغان) لقب داد.

هنگامی که الحاکم در سال 411ق کشته شد، حمزه با پیروانش «مصر» را به قصد «شام» ترک کردند و در آن جا پراکنده شدند. برخی در کوه های بلند غربِ «حلب» و بعضی در اطراف «حوران» و کوه «شوف» و بخشی در وادی التیم جای گرفتند. مذهب درزی در این مناطق رواج یافت و پیروان او «دروز» نام گرفتند. این نام گذاری سبب جدایی آن ها از دیگر مذاهب اسلامی شده و اکنون می کوشند این نام را به «موحّدین» تغییر دهند. حمزه، نزد دروزیان به قائم الزمان معروف است و عقیده دارند، حمزه واپسین کسی است که عقل خدایی در او حلول کرده است. دروزیان او را بنیان گذار دین می دانند؛ دینی که عبارت است از: راست گویی، حفظ کردن برادران، رها کردن همه ادیان، دوری از لغزیدن در پرتگاه های بدی و تهمت، پذیرفتن یگانگی «او» در هر زمان، خشنودی از کار «او» هر چه باشد و تسلیم در برابر «او» در هر آن.

عقیده دروز

مذهب دروز بر سه اصل اساسی بنیان نهاده شده است:

1ـ حلول: به این معنا که روح آدم، اصل بشر است که در علی بن ابی طالب حلول کرده، سپس در فرزندان او نسل به نسل گشته تا به الحاکم بامرالله رسیده است که آنان معتقدند او در آخر الزمان

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 432
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست