نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 433
«رجعت»
خواهد کرد.
2ـ خدایی الحاکم بامرالله:
پس الحاکم بامرالله انسانی مانند دیگر انسان ها نیست، بلکه روح
الهی در او حلول کرده و چهره الاهی به خود گرفته است.
3ـ دین آنان: همه دین ها را
نسخ می کند و شرایع گذشته را باطل می سازد، از این رو دین
آخر است و طریق هدایت و ایمان به او منتهی می شود.
حمزه فارسی، درباره بیان عقیده دروز چند کتاب نوشته است؛ از
جمله رسالة التوحید که در آن آشکارا خدایی الحاکم و نسخ شرایع
گذشته، از جمله شریعت محمد(صلی الله علیه وآله) را تبلیغ
می کند و این را اصل و روح مذهب خود می شناسد.
در کتاب رسالة البلاغ و النهایة فی
التوحید مردم را به پرستش الحاکم سفارش می کند و از آن ها می
خواهد به یگانگی او اعتراف کنند، و اصول اساسی مذهب خود را که
مذهب حلول است در آن ها بیان می کند. دروز به «تناسخ ارواح» و رفتن آن
به بدن های دیگر عقیده دارند و می گویند: این
روح، گاه صورت انسان و گاه شکل حیوان به خود می گیرد و معتقدند
قرآن، ساخته و پرداخته سلمان فارسی، صحابی مشهور پیامبر است.
جامعه درزی به طبقه «عقال» یا
«عقلا» وطبقه «جهال» تقسیم می شود و «عقال» خود به دو طبقه تقسیم
می شوند که بالاترین آن، طبقه «ثقات» است، امّا «جهال» توده مردم
هستند که از مذهب، چیزی جز ظواهر ساده نمی دانند. «عقال» در
جاهایی دور از مردم گردهم می آیند که آن جا «خلوات» نامیده
می شود. دروزیان در پنهان داشتن عقاید خویش بسیار می
کوشند و هرگاه از عقیده آنان انتقاد شود، منکر می شوند. آنان اصالت
عربی دارند و به دلاوری، بخشندگی و وفاداری شناخته شده
اند و بسیار سخندان و خوش گفتارند. بسیاری از دانش آموختگان آن
ها که از بزرگان و شخصیت های دروزی نیز بوده اند، بر عقاید
دروزی شوریده، از آن جدا شده، به اسلام گرویده اند. برخی
از آنان مانند شکیب ارسلان برای اسلام جان فشانی کرده اند. از
مرحوم عارف نکدی، از مشایخ و فرهیختگان آنان، شنیدم که می
گفت: «دروز فرقه ای است که از راه به در رفته اند و گمراه شده اند و باید
به اسلام باز گردند.»(8)
عمیدی
ابوسعید، محمد بن احمد بن محمد عمیدی
در مصر سکونت گزید و در آن جا مسئولیت دیوان ترتیب» را در
روزگار الظاهر فاطمی به دست گرفت. و سپس در روزگار المستنصربالله دیوان
انشا را نیز عهده دار شد. ادیب، دانشور و دانا به لغت و نحو بود. او
به معماری و زیباسازی الفاظ در شعر و نثر بسیار گرایش
داشت. تنقیح البلاغه، الابانة عن سرقات ا لمتنبی، الارشاد الی
حلّ المنظوم و الهدایة الی نظم المنثور و العروض از نوشته های
اوست.(9)
میخائیل چهارم
میخائیل چهارم، فرمانده بیزانسی،
معشوق امپراتریس زُوی بود. زوی شوهرش رومانوس ارجیروس را
درسال 1034م کُشت و با میخائیل چهارم ازدواج کرد و با او در تاج و تخت
شریک شد. او هفت سال به نام میشل (میخائیل چهارم) سلطنت
کرد.(10)
یحصبی (احمد)
ابوالعباس، احمد بن یحیی
یحصبی، ملقب به تاج الدوله از پادشاهان ملوک الطوائف اندلس و فرمانروای
لبله و اطراف آن بود. در زمان شورشی که به سرنگونی خلافت امویان
انجامید، او نیز در «لبله» شورید و مردم با او بیعت و
ساکنان مناطق اطراف نیز در سال 414ق از او فرمانبرداری کردند و حکومتش
سامان گرفت. و در آن سرزمین مخالفی نداشت و کسی بر او نشورید.
نیکوکار بود و به اصلاح کار کشورش توجه داشت و در زمان حکومت او سراسر کشور
در آرامش و رفاه بود. جانشینی نداشت، از این رو پادشاهی
را به برادرش محمد سپرد. او سرانجام در لبله درگذشت.(11)
پی نوشت ها:
[1] دوشنبه اول محرم سال 433 = 31 اوت
سال 1041؛ جمعه ششم جمادی الاولی سال 433 = اول ژوئـن سال 1042.
[2] ابّار، کسی را گویند که
ملکه زنبور عسل را بارور سازد.
[3] وفیات الاعیان، ج 1، ص
141؛ بغیة الملتمس ، ص 125؛ نفح الطیب، ج 3، ص 477؛ الأعلام ، ج 1، ص
206؛ دائرة المعارف الاسلامیة ماده: «ابن ابّار»؛ فروخ، تاریخ الادب
العربی، ج 4، ص 472.
[4] البدایة و النهایه، ج
12، ص 49؛ معجم الانساب والاسرالحاکمه، ص 326.
[5] البیان المغرب، ج 3، ص 149؛ بغیة
الملتمس ، ص 107؛ وفات اعیان، ج 5، ص 22؛ الحُلّة السیراء، ج 2، ص 34؛
الأعلام ، ج 6، ص260؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 4، ص 470.
[6] زبدة الحلب، ج 1، ص 250 و 258، تاریخ
ابن اثیر، حوادث سال های 419، 429 و 432 ق؛ النجوم الزاهره، ج 5، ص 43؛
اعلام النبلاء، ج 1، ص 330؛ تاریخ ابن قلانسی، ص 71، 76 و 83.
[7] تقمّص: انتقال یافتن ارواح در
اجساد دوره ای پس از دوره دیگر.
[8] النجوم الزاهره، ج 4، ص 184؛ طائفة
الاسماعیلیه، ص 42؛ الحاکم بامرالله و اسرار الدعوة الفاطمیه، ص
97 و 316؛ الولاة و القضاة، ص 612؛ تاریخ الاسلام السیاسی، ج 3،
ص 364 به بعد؛ دائرة المعارف الاسلامیة ماده: «دروز»؛ تاریخ الدولة
الفاطمیه، ص 354 و 360؛ الأعلام ، ج 2، ص 310 و 312؛ اصل الموحّدین
الدروز، مذاهب الاسلامیین، ج 2، ص 665 و 816؛ امین طلیع
المتقمص.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 433