نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 442
ابوالعلاء به او گفت: و همه مردم عراق!
منازی دریافت که به خاطر شعرش به او چنین می گوید،
زیرا در شام، هنگامی که شعر پیشین خود را خوانده بود،
ابوالعلاء گفته بود: «تو شاعرترین مردم شام هستی» و همین که شعر
او را در عراق شنید، گفت: «و هم چنین مردم عراق!»(6)
پی نوشت ها:
[1] جمعه اول محرم سال 437 = نوزدهم ژوئیه
سال 1045؛ چهارشنبه نوزدهم جمادی الثانی سال 437 = اول ژوئـن سال 1046.
[2] البیان المغرب، ج 3، ص 235؛
العبر، ج 4، ص 160؛ العبر، ج 4، ص 344؛ حسین مونس، دول الطوائف، ص 80؛
الأعلام ، ج 4، ص 266.
[3] الذخیره، ص 383؛ بغیة
الملتمس، ص 67؛ نفح الطیب، ج 1، ص 483؛ الأعلام ، ج 7، ص 20؛ دائرة المعارف
الاسلامیه، ماده: «ابن حناط»؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 4، ص
482؛ احمد عیسی، معجم الاطباء، ص 383.
[4] وفیات الاعیان، ج 1، ص
79؛ طبقات سبکی، ج 3، ص 23؛ معجم الادباء، ج 5، ص 36؛ العبر، ج 3، ص 161؛
النجوم الزاهره، ج 4، ص 384؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 230.
[5] وفیات الاعیان، ج 5، ص
274؛ أنباه الرواة، ج 2، ص 313؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 261؛ نحاة القیروان، ص
54.
[6] وفیات الاعیان، ج 1، ص
143؛ العبر، ج 3، ص 187؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 259؛ تعریف القدماء بابی
العلاء، ص 413؛ الاعلام، ج 1، ص 258؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 3،
ص 118.
سال 438 ق = 1046- 1047 م.(1)
رویدادها
سرقسطه و تجزیه آن میان
پسران فرمانروا
* درگذشت سلیمان (مستعین)
بن هود، امیر سرقسطه، لارده و ثغراعلی. مستعین پیش از
مرگ، کشورش را میان پنج پسر خود تقسیم کرد: احمد را به فرمانروایی
سرقسطه پایتخت کشور، یوسف را به فرمانروایی لارده، لبّ را
بر وشقه، منذر را بر تطیلیه گماشت وقلعه ایوب را به پسرش محمد
داد. احمد خود را مقتدر می خواند و سرزمین را از برادرانش لبّ، منذر و
محمد می ستاند و بر شهرهایشان حکومت می کند و سپس آن ها را
زندانی و چشمانشان را کور می سازد.
عراق: آشوب ها
* فتنه های بسیاری در
عراق رخ می دهد و سپاهیان سلجوقی و اعراب بدوی و سپاه
بساسیری اموال را غارت می کنند.
بلایای طبیعی
* قحطی و وبا در مصر.
وقایع نظامی
* طغرل بیگ اصفهان را محاصره می
کند طغرل بیگ شهر اصفهان را محاصره و بر مردم و فرماندار آن علاء الدوله
محمد بن کاکویهسخت گیری می کند. سپس با او صلح می
کند؛ به این شرط که خراجی برای اوبفرستد و در اصفهان به نام او
خطبه بخواند.
درگذشتگان
* ابن حزم(عبدالوهاب).
* ابن ندیم.* جوینی(عبدالله).
ابن حزم (عبدالوهاب)
عبدالوهاب بن احمد بن عبدالرحمان بن سعید
بن حزم قرطبی، ادیب اندلسی و دبیری برجسته بود و در
دولت امیر عبدالرحمان مستظهر بن هشام اموی، فرمانروای قرطبه
خدمت می کرد. سپس از او جدا شد و دبیری بسیاری از
فرمانروایان اندلس را به عهده گرفت و از مال آنان بهره فراوانی برد و
ثروت بسیاری اندوخت. او پسر عموی فقیه ابومحمد علی
بن حزم ظاهری بود، ولی چنان که ابن حیّان گفته، در یادآوری
شواهد، تیزهوشی، خوش پوشی، خوش مشربی و نکته سنجی،
از پسرعمویش برتر بود. او چند کتاب نوشت و در جوانی از دنیا
رفت.(2)
ابن ندیم
ابوالفرج، محمد بن ابی یعقوب
اسحاق، معروف به ابن الندیم، در بغداد به دنیا آمد و با پدرش به کار
ورّاقی (نسخه برداری و صحافی کتاب) مشغول بود. بیشتر شهرت
او برپایه کتاب الفهرست است که نخستین فهرست موضوعی درباره
فرهنگ های برآمده در قرن چهارم هجری است. او در کتاب خود نام کتاب های
بسیاری را همراه با اندکی از زیستنامه نویسندگان آن
ها آورده است. در الفهرست نکته های ارزشمندی درباره تاریخ علوم
و تاریخ تألیف نیز به چشم می خورد. ابن ندیم، معتزلی
و شیعه بود و همین کتاب که مایه شهرت او شد، گواهی می
دهد او اهل سنت را «حشویه» و اشاعره را «مجبره»، و هر کس را که شیعه
نباشد «عامی» می نامد. تشبیهات نام کتاب دیگر اوست. جز
کتاب الفهرست، چیزی از او به دست ما نرسیده است. او سرانجام در
65 سالگی درگذشت.(3)
جوینی (عبدالله)
ابومحمد، عبدالله بن یوسف بن
عبدالله بن حیّویه جوینی، منسوب به جوین از توابع نیشابور
بود. پدر عبدالملک بن عبدالله جوینی(درگذشته سال 478ق) معروف به امام
الحرمین است. عبدالله، در تفسیر، لغت و ادب، امام عصر خود و با فقه و
اصول آشنا بود. به نیشابور آمد و نزد علمای آن روزگار درس آموخت. سپس
به مرو
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 442