نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 456
درگذشتگان
* ابن بطّال (علی).
* ابن خلدون حضرمی.
* ابوالعلاء معرّی.* دُمَری.
ابن بطّال (علی)
ابوالحسن علی بن خلف بن عبدالملک
بن بطال بکری، یمنیّ الاصل و از مردم قرطبه، فقیه مالکی
و محدث بود. ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری از او نقل حدیث
کرده است.
الاعتصام در حدیث کتاب الرقائق در
زهد و شرح بخاری از آثار اوست.(1)
ابن خلدون حضرمی
ابومسلم، عمر بن احمد (یامحمد) بن
یقّی بن عبدالله بن خلدون حضرمی، مهندس، طبیب، از حکمای
اندلس و از بزرگان اشبیلیه بود. نزد مسلمة بن احمد مجریطی
درس خواند و در علوم فلسفه پیشرفت کرد. و همانند فیلسوفان می زیست.
او در اشبیلیه درگذشت.(2)
معری
احمد بن عبدالله بن سلیمان قضاعی
تنوخی، در سال 363ق. در شهر معرّه میان حلب و حماة به دنیا آمد.
پدرش کنیه او را ابوالعلاء نهاد. خودش می گوید:
«مرا پدر بلندی خوانده اند و این
دروغ است و راستِ آن، پدرِ فرومایگی است.»
معرّی در خانواده ای
دانشمند و وجیه رشد یافت و در چهار سالگی دچار آبله و نابینا
شد. علوم عربی، ادبیات، حدیث، تفسیر و فقه را نزد چند تن
از بستگان خود آموخت که میان آنان، قاضیان، فقیهان و شاعران
بزرگی بودند. نحو را در حلب نزد شاگردان ابن خالویه فرا گرفت.
شعر و نثر او نشان می دهد که با
ادیان و مذاهب و عقاید فرقه های مختلف آشنایی داشته
است. بسیار هوشمند، دانا و دارای حافظه ای نیکو و ذهنی
زاینده و در شناخت تاریخ و رویدادها، برجسته بود. در اواخر سال
398ق به بغداد سفر و از کتابخانه های آن بازدید کرد و نزد علمای
آن جا درس آموخت. بغداد در آن زمان، مجمع دانشمندان مختلف بود. ابوالعلاء معری
در سال 400ق به معرّه بازگشت و در خانه نشست و به تألیف و نگارش پرداخت.
او خود را گرفتار دو زندان می
دانست: یکی کوری و دیگری خانه نشینی تا
زمان مرگ بود. وی در این باره می گوید:
«من خود را در سه زندان می بینم؛
تو از خبرهای بد پرسش مکن! بینایی خود را از دست داده ام
و در خانه نشسته ام و جانم در این تن پَست و بی ارزش گرفتار شده است.»
معرّی، پس از کناره گیری،
به زهد روی آورد و از لذت ها چشم پوشید و گوشت حیوانات و
فرآورده آنان مانند روغن، شیر، تخم مرغ و عسل را نمی خورد و جز لباس
خشن چیزی نمی پوشید. معرّی از حکیمان و
ناقدان است و در کتاب های فراوان خود، انواع معرفت و شناخت را جمع آوری
کرده، در شعری متین و نثری استوار ریخته است. کتاب های
او از هفتاد بیشتر و برخی به نظم و برخی به نثر است. مشهورترین
آن ها دیوان معروف او لزوم مالایلزم یا اللزومیات، دیوان
او به نام سقط الزند، رسالة الغفران و الفصول و الغایات هستند.
دیوان اللزومیات او، مجموعه
ای از اشعار کوتاه و بلند است که هدف های مختلف را پی می
گیرد؛ گاه در حکمت، گاه در نقد اجتماعی و گاه به فرمانبرداری از
خِرد، گریز از دنیا، ساده زیستی، تشویق به نیکوکاری
و نکوهش مردم به جهت داشتن خوی بد؛ مانند: دروغ، دورویی و نیرنگ
دعوت می کند و نیز در بردارنده نظریه درباره ازدواج، زن، فرزند،
فرمانروایان، علمای دینی و مسائل دیگر است. او در این
کتاب یک قافیه و یک آهنگ را برگزیده، همواره بدان ملتزم
است و به همین دلیل، اثر او به «لزومیات» مشهور شده است. درباره
اخلاق مردم و به جای نیاوردن حق بزرگان می گوید:
«بزرگواران در شهر خود، غریب و بیگانه
اند و نزدیکان نیز از آنان می گریزند و دور می
شوند.»
درباره تنهایی و گوشه گیری
از مردم، می گوید:
«این زمانی است که مردم آن
جز دوری و کناره گیری سزاوار چیزی نیستند.
ما همگی در تاریکی
دست و پا می زنیم و در این معنا پیر و جوان یکسانند.
هنگام سفر، جان از جهان فرارسید؛
جهانی که جز نادانی و فریب نیست.
وقت گذشته؛ چه کنم که مهلت و فرصت سر
آمده است؟
اگر خدا با آمرزش، کار مرا پایان
دهد، هرچه بر سرم آید، آسان است.»
در باره ریاکاری و خودنمایی
مردم می گوید:
«گفتند: فلانی با دوستانش خوب است؛
دروغ نگویند!؛ در مردم، خوب وجود ندارد.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 456