نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 459
درست را بشنوی.
آنچه آب آن را پدید آورده، به ستم
مخور و از کشتار جانوران برای خود خوراک مساز!
پرندگان بی خبر که برای خود
تخم نهاده اند را میازار!، زیرا ستم، بدترین زشتی هاست.
و عسل زنبور را که سحرگاهان برای
آن بیرون رفته تا آن را از شکوفه های خوش بو به دست آورد، رها کن!
زیرا او عسل را برای خوردن
دیگران و نیز برای بخشش و هدیه جمع نکرده است.»
درباره ستایش عقل می گوید:
«به راه عقل بروید تا هدایت
یابید و غیر از خدا به کسی امید نداشته باشید!
و نور خدا را خاموش نکنید!، زیرا
هر خِردی چراغ راه است.
مردم امیدوارند که امامی به
پا خیزد که در سپاه خاموش خود سخنرانی کند.
این، گمانِ نادرست است و رهبری
جز عقل وجود ندارد که هر بامداد و شام، مردم را رهبری می کند.
هرگاه از آن فرمانبرداری کنی،
رحمت را هنگام توقف و حرکت برای تو می آورد.
این مذاهب تنها وسیله هایی
است که دنیای بزرگان و رؤسا را آباد می کند.»
رساله غفران، رساله ای است که
معرّی در پاسخ به نامه ای از علی بن منصور بن طالب حلبی،
معروف به ابن قارح نوشته است(3) و در آن به یک سفر تخیلی سخت
پرداخته، ابن قارح را به گوشه و کنار جهان دیگر کشیده، نعمت های
رنگارنگی که هیچ چشمی ندیده و گوشی نشنیده و
به ذهن کسی نرسیده را به او نشان می دهد. این رساله، در
شکل و ظاهر، شبیه نامه های برادرانه است، ولی ابوالعلاء ـ که
آشنایی قبلی با ابن قارح ندارد ـ به مسائل برادرانه علاقه ای
ندارد، بلکه می خواهد آنچه از لغت، اخبار و اشعار به خاطر دارد، بیان
کند و هنر خود را نشان دهد و از اساتید و علمایی که نزد آن ها
درس آموخته سخن بگوید.
احتمالا ابوالعلاء این نامه را در
نیمه دوم زندگی خود نگاشته، زیرا زندگی او به دو بخش روشن
و متمایز از یکدیگر تقسیم می شود. در بخش اول،
مانند مردم در دنیا زندگی می کند و در جدّ و شوخی همانند
مردم است و می خواهد با آنان همراه باشد و با بهره جویی از
توانایی های خود، مبارزه کند و پیروز شود. در بخش دوّم،
از دنیا کناره می گیرد و می اندیشد و افکار خود را
املا می کند.(4)
بنابراین و به احتمال قوی،
دیوان خود سقط الزند را در نیمه اول زندگی اش سروده است. هنگامی
که اجاق زندگی او با نشاط جوانی روشن بوده، به ستایش، شوخی،
توصیف و مرثیه سرایی و به گونه ای لطیف، به
هجو و انتقاد ملایم می پردازد و گویا ضوء السقط را در نیمه
دوم زندگی سروده و آنچه را خوش نداشته از آن حذف کرده است. او لزومیات
را نیز در نیمه دوم سروده، در آن حکمت و منطق و تجربیات زندگی
و معاشرت با مردم را آورده و فرمانروایی نادرست، غرق شدن در دنیا
و سرانجام کار، دین را که وسیله کسب آبرو و مال و فریبِ مردم
شده بود و نیز دیگر آفت های اجتماعی را برمی شمرد.
در لزومیات، تأملات خود را می
آورد که از روی خرد و اندیشه به آن ها رسیده و دانش پیشرفته
ای را نشان داده است. این نوشته ها معرّی را در شمار حکما و فیلسوفان
قرار می دهد و می توان به راستی او را شاعر فیلسوفان و فیلسوف
شاعران نامید. سقط الزند دیوان شعری است که قصائد آن با هدف های
مختلفی سروده شده و در آن، مدح، مرثیه، تفاخر و دیگر اهداف عادیِ
شاعرانِ زمانش آمده است.
وی در شعر، روش ابوتمّام و متنبّی
را که دارای روانی لفظ و زیبایی معناست پیش
گرفت و آن را سقط الزند(5) نامید. این اثر، نخستین شعر و
تراوشات ذهنی اوست.
او در رثای ابوحمزه، فقیه
حنفی، قصیده ای دارد که بسیاری از نکته های
حکیمانه را در آن گنجانده است. در مطلع این قصیده آمده است:
«به عقیده من، هیچ سودی
در گریه سوگواران و نغمه سرایندگان نیست.
گام ها را سبک تر بردار! که روی
زمین فراهم آمده از اجساد است.
اگر می توانی به هوا پرواز
کن! گام های فخرآمیز بر این خاک آمیخته با استخوان پوسیده
بندگان مَنه!
چه بسا گوری که کسان زیادی
در برگرفته و از گردآمدن فقیر و غنی در یک جا می خندد.
و چه بسا مدفونی که بر باقی
مانده مدفون دیگری از روزگاران گذشته، دفن شده است.
زندگی سراسر رنج است و من شگفت
زده می شوم از کسی که در پی افزایش آن است.
هر خانه ای برای ویرانی
است؛ چه کبوتر آن را بسازد و چه فرمانروای بلند مرتبه.
فرمان خدا روشن است و مردم مختلفند؛ برخی
به سوی هدایت و برخی به گمراهی دعوت می کنند.
آنچه مردم در آن سرگردانند، این
است که چگونه از جماد، جانور
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 459