responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 484

در طب، مهارتی نیکو داشت. معتقد بود تا بتوان باید با غذا یا چیزی نزدیک به آن، بیمار را درمان کرد و نباید ابتدا سراغ دارو رفت و هرگاه به دارو نیاز بود، تا آن جا که ممکن است باید با داروی مفرد (غیر ترکیبی) بیمار را درمان کرد و نباید سراغ داروی مرکّب رفت و اگر با ترکیب ساده تری بتوان بیمار را درمان کرد، نباید سراغ ترکیبات پیچیده تر رفت. سخنان نادر و شگفت آوری دارد که از او به یادگار مانده است.

بیماری های سخت را با ساده ترین روش، درمان می کرد. وی در روزگار ابن ذی النون، در شهر طلیطله سکونت داشت.

کتاب فی الادویة المفرده، تدقیق النظر فی علل حاسة البصر، الوساد فی الطب، المغیث فی الطب و... از اوست. او در هفتاد سالگی درگذشت.(3)

ابوجعفر طوسی

 

محمد بن حسن بن علی طوسی، فقیه امامیه و از دانشمندان این مذهب بود. در سال 408ق از خراسان به بغداد آمد و چهل سال در این شهر ماند و سپس به نجف رفت و در آن جا بود تا این که در 75 سالگی درگذشت. چندین بار کتاب های او را در حضور مردم سوزاندند.

 

البیان الجامع لعلوم القران، الاستبصار فیما اختلف فیه من الاخبار، الاقتصاد فی الاعتقاد، المجالس (که املای اوست)، معالم العلماء و کتاب های دیگر از تصنیفات اوست. وی در نجف اشرف درگذشت و همان جا در جوار علی بن ابی طالب به خاک سپرده شد.(4)

 

ابوحفص هَوْزنی

 

ابوحفص، عمر بن حسن بن عبدالرحمان هَوْزنی اشبیلی، از خاندانی بزرگ و نامی و رهبر اشبیلیه پیش از دولت بنی عباد، بود. هنگامی که عباد معتضد در سال 434ق به جای پدرش محمد حاکم اشبیلیه شد، راه استبداد را پیش گرفت. هوزنی که می ترسید خودکامگی او دامنگیرش شود، برای حج بیرون رفت و در راه خود از مصر دیدن کرد ودر این سفر که ده سال واندی طول کشید، صحیح بخاری را شنید و هنگام بازگشت به اندلس، در شهر مرسیه ساکن شد و به روایت صحیح بخاری پرداخت. او نخستین کسی است که این کتاب را به اندلس برد.

در سال 456ق فرانسویان بر شهر ببشتر دست یافتند. ابوحفص نامه ای به معتضد نوشت و او را بر جهاد با مهاجمان و بازپس گیری مناطق اشغال شده تشویق کرد و نامه خود را با قصیده ای آغاز کرد که مطلع آن چنین است:

«ای عباد! مصیبت و بلا فرود آمده است و مردم در خواب غنوده اند؛ خطر بزرگ و نابودی آن ها را تهدید می کند.»

معتضد در نامه ای او را به بازگشت به اشبیلیه دعوت کرد و او در سال 458ق به آن جا بازگشت. معتضد از او استقبال کرد و بعضی از کارهای دولتی را به او سپرد. هنگامی که ابوحفص در اشبیلیه، استقرار یافت، روزی معتضد او را به کاخ خود دعوت کرد و با نیرنگ او را با دست خود کشت. این حادثه در سال 460ق رخ داد و او را با لباس هایش بدون غسل و نماز در کاخ خود دفن کرد، ولی خون او به هدر نرفت و پسر او به نام ابوالقاسم، انتقام خون پدر را گرفت و یوسف بن تاشفین را بر معتمد (جانشین معتضد) تحریک کرد و ضربه خود را بر او وارد ساخت و پادشاهی خاندان عبّاد را برانداخت. هوزنی در علوم مختلفی استاد و بسیار باهوش و تیزذهن بود و آثار نثر و نظم خوبی داشت.(5)

مستعلی حمّودی

 

او محمد بن ادریس بن یحیی بن علی حمّودی، پادشاه آخر دولت حمودیان در زمان ملوک الطوایف اندلس بود. پس از مرگ پدرش در سال 446ق با او بیعت شد و او خود را المستعلی بالله نامید. در مالقه اقامت داشت و محمد بن قاسم بن حمّود در سال 449ق او را برکنار کرد. او در همان شهر بود تا بادیس بن حبّوس در همان سال بر این شهر چیره شد و مستعلی را از آن جا به المریه تبعید کرد. آن گاه مردم «ملیله» او را دعوت و در سال 456ق. با او بیعت کردند. وی در آن جا بود تا درگذشت. به نظر می رسد به وسیله او روزگار حمّودیان در اندلس به سر آمد.(6)

 

مظفّر بن افطس

 

ابوبکر، محمد بن عبدالله بن محمد بن سلمه (یا مسلمه)تجیبی معروف به ابن افطس، فرمانروای شهر بطلیوس (در مرزهای شمالی اندلس) و از ملوک الطوایف بود که پس از مرگ پدرش در سال 437ق حکومت را به دست گرفت. میان او و ابن عبّاد، فرمانروای اشبیلیه و ابن ذی النون، فرمانروای طلیطله، جنگ هایی رخ داد و قراردادهای صلحی امضا شد. بنا به نوشته ابن عذاری، پیامد این جنگ ها، قوت گرفتن دشمن وضعیف شدن مسلمانان بود. در زمان او حاکمان جلیقه بر شهر قلمریه دست یافتند و علت آن، خیانت امیر آن شهر (یکی از بردگان مظفر) بود و به دلیل همین خیانت، مظفر گردن او را زد.

ابن خلدون درباره او می گوید: «از بزرگ ترین فرمانروایان دوره ملوک الطوایف بود.» ذهبی درباره او می گوید: عالم به ادبیات بود و بسیار با رومیان می جنگید و همانند استخوانی در گلوی آن ها بود. با همه سرگرمی اش به جهاد، کتابی بزرگ در ادبیات به شیوه عیون الاخبار

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 484
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست