responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 499

فرزند اسماعیل بن مأمون و نامیدن او به القادربالله.

 

روم: معاهده با سلجوقیان

 

* میخائیل هفتم طی معاهده ای با سلجوقیان از آنان برای مبارزه با عمویش که خواهان تاج و تخت و مدعی سزاوارتر بودن خویش است کمک می گیرد. سلجوقیان عموی او را شکست می دهند، ولی از فرصت استفاده می کنند و در بخش بزرگی از آناتولی پخش می شوند.

 

وقایع نظامی

 

جنگ های ملوک الطویفی اندلس

 

* قرطبه: یحیی مأمون پسر ذوالنون بر قرطبه دست می یابد و آن را به قلمرو حکومت خود ضمیمه می کند و فرمانروای آن جا؛ یعنی سراج الدوله فتح بن معتمد بن عباد را می کشد.

 

* غرناطه: معتمد بن عباد، امیر اشبیلیه می کوشد تا بر غرناطه دست یابد و عبدالله بن بلکین بن حبّوس صنّهاجی، فرمانروای آن جا ناگزیر با آلفونسوی ششم، پادشاه قشتاله هم پیمان می شود و خراج سالانه به او می پردازد تا در مقابل، حملات معتمد را دفع کند.

 

شورش ها

 

* مصر: بدرالجمالی، وزیر خلیفه مستنصر فاطمی، شورش ترکان را سرکوب می کند و فرمانده آن را می کشد و به نافرمانی ها در اسکندریه و دمیاط پایان می دهد.

 

درگذشتگان

 

* ابن مهنّد.* باخرزی.

 

* عزّالدوله مرداسی.* القائم بامرالله.* مامون بن ذی النون.* ماوردیه.

 

ابن مهنّد

 

ابوالمطرّف، عبدالرحمان بن محمد بن عبدالکبیر بن یحیی بن وافد بن مهنّد لخمی، دانای به کشاورزی و داروسازی و پزشکی اندلسی و از اهل طلیطله بود و در قرطبه دانش آموخت. مجموع الفلاحة، الادویة المفردة و... از آثار اوست. او در 69 سالگی از دنیا رفت.(2)

باخرزی

 

ابوالحسن (یا ابوالقاسم) علی بن حسن بن علی بن ابوطیب باخرزی، منسوب به «باخرز» نیشابور بوده است. در شهر باخرز درس خواند، سپس به نیشابور رفت و در جلسات درس علمای آن سامان حاضر و در بغداد عهده دار دیوان رسائل شد. چند منصب در دولت طغرل بیگسلجوقی به عهده گرفت، سپس به باخرز بازگشت. او در سال 467ق در مجلس انسی کشته شد وخونش به هدر رفت. شاعری پرگو، با ذوق و نیکوگفتار بود. خلیفه عباسی القائم بامرالله را ستود.

 

دمیة القصر فی شعراء العصر از معروف ترین آثار اوست. این کتاب تتمه کتاب یتیمة الدهر ثعالبی است. از وی، دیوان شعری به جا مانده است.(3)

 

عزّالدوله مرداسی

 

عزّالدوله، محمود بن نصر بن صالح بن مرداس کلابی، یکی از امیران مرداسی فرمانروای حلب بود. او در سال 452ق بر حلب گماشته شد و فرمانروای مصر، عمویش ثمال بن صالح بن مرداسی را به سوی او فرستاد و او در سال 454ق حلب را از او گرفت. ثمال یک سال بعد درگذشت و عطیة بن صالح فرمانروای آن شهر شد. محمود بر او حمله کرد و شهر را در سال 454ق از دست او به در آورد و کارش بالا گرفت و زمینه حکومتی مناسب برای او فراهم آمد. در مقام خود بود تا مرگش فرارسید. وی فردی دلیر و دوراندیش بود. ابن عماد، صاحب شذرات الذهب درباره اش می گوید: «با مصریان و عباسیان مدارا می کرد، زیرا کشور او میان قلمرو حکومتی آن دو بود.» گفته اند: او عاشق کنیز همسرش شد و او کنیز را در اختیار او نمی گذاشت و او به دلیل همین شیدایی از دنیا رفت. ابن حبّوسِ شاعر، او را با چند قصیده ستوده است.(4)

القائم بامرالله

 

ابوجعفر( القائم بامرالله)، عبدالله بن احمد (القادربالله) بن امیر اسحاق بن جعفر (المقتدربالله) بیست و ششمین خلیفه عباسی، مادرش کنیزی رومی تبار بود و او را قطرالندی و برخی بدرالدجی می نامیدند. در سال 422ق پس از مرگ پدرش القادربالله طبق وصیت او بر تخت خلافت نشست. وی فردی پرهیزگار، زاهد، ادیبی خوش سخن، دبیر، شیوا، خردمند و بسیار نیکوکار بود. در روزگار او و در سال 450ق فتنه بساسیری بالا گرفت و در آن سال او را از بغداد بیرون کردند، ولی پس از آشوب و کشته شدن بساسیری در سال 451ق به آن شهر بازگشت. مدت خلافت او 44سال و چند ماه بود و خلافت هیچ یک از خلفای عباسی چنین به درازا نکشید و تنها خلافت پدرش از چهل سال فراتر رفت. مجموع مدت خلافت آن دو 85 سال و چند ماه بود که برابر تمام دوران خلافت امویان است.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 499
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست