responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 504

و پرورش یافت و نزد علمای آن جا درس خواند و آن شهر را ترک نکرد. در علوم گوناگونی مانند: حدیث، فقه، لغت، نحو، ادب و اخترشناسی مهارت داشت، ولی شهرتش در لغت بود. کفایة المتحفظ در لغت و کتاب الأزمنة و الأنواء از آثار اوست.(3)

 

ابن یمان

 

ابوعلی، ادریس بن یمان عبدری یابسی (منسوب به جزیره «یابسه») در «دانیه» پرورش یافت و دانش آموخت و نیز در آن جا استعداد ادبی او شناخته و کشف شد. ملوک الطوایف را ستود و از قریحه شعری خود نان می خورد. شعر او عاطفی است و شیرینی و روانی خاصی دارد. او در اندلس از شاعران برجسته و قوی، بهویژه در غزل و نسیب به شمار می رفت. ستایش نیکویی از شراب و طبیعت دارد و یکی از شعرهای مشهور او در باره شراب این است:

«جام هایِ تهی، سنگین نزد ما آمدند و چون از میِ ناب پر شدند، چنان سبک شدند که نزدیک بود با آنچه در خود داشتند به پرواز در آیند؛ و همین گونه است حال کالبدها]ی سرخوش از می ناب [که همراه جان ها پرواز می کند.»

هم چنین درباره شراب و تأثیر آن بر می گسار می گوید:

«آنان دستان خود را بالش خویش کردند، و همان گونه که مستی مرا در ربود، آنان را نیز فرو گرفت.

پیوسته به آنان «می» می نوشاندم و جام آنان را می نوشیدم تا از پای در آمدم و آنچه بر من رفت، آنان را هم فرا گرفت.

«می» می داند چگونه قصاص کرده، انتقام گیرد و همان طوری که من پیمانه را خم کردم، او نیز مرا خم کرد.»(4)

بیهقی (محمد)

 

ابوالفضل، محمد بن حسین بیهقی، منسوب به بیهق خراسان، تاریخ نویس ایرانی و دبیر در دولت سلطان محمود سبکتکین غزنوی بود و پس از روزگار او، به خدمت فرزندانش تا زمان سلطان جمال الدوله فرخزاد فرزند مسعود غزنوی در آمد و هم چنان در منصب دبیری خدمت می کرد. چون دولت جمال الدوله فرخزاد در سال 451ق سرنگون شد، بیهقی برای همیشه از کارهای علمی دست کشید. تاریخی در بیش از سی جلد برای غزنویان نوشت که تنها بخش کوچکی از آن به جا مانده است. این کتاب به تاریخ بیهقی معروف است و تاریخ سلطنت مسعود اول در سال های 421-432ق را در بردارد.

 

بیهقی در 74 سالگی درگذشت.(5)

 

هبة الله شیرازی

 

ابونصر، هبة الله بن موسی بن داوود شیرازیِ سلمانی، ملقب به مؤیدالدین و داعی الدعاة، در شیراز زاده شد و همان جا درس خواند. او از رهبران و نویسندگان و فیلسوفان فرقه اسماعیلیه بود. پدرش و سپس خودش در شیراز برای فاطمیان دعوت می کردند. وی ناگزیر شد آن جا را ترک کند و در سال 426ق به طور ناشناس به مصر رفت و در دیوان انشای مستنصر فاطمی به کار پرداخت و تا آن جا پیش رفت که در سال 450ق کار دعوت برای فاطمیان را به دست گرفت و داعی الدعاة نامیده شد.

میان او و شیعیان عراق بر سر براندازی خلافت عباسیان که پیرو تسنن بودند نامه نگاری هایی شد و از آنان برای مستنصر فاطمی بیعت گرفت. سردار ترک، ارسلان پسر عبدالله بساسیری که بر خلیفه عباسی القائم بامرالله شوریده، بر منبرها به نام مستنصر فاطمی خطبه می خواند، در این کار مشارکت داشت. شیرازی سپس به «شام» رفت و به تبلیغ پرداخت و گروهی از فرمانروایان و قبایل شام را یارخود ساخت و دعوت او تا «موصل» نیز رسید، ولی آمدن سلجوقیان به شام، جنبش فاطمی را پایان داد. شیرازی به مصر بازگشت و پس از آن، تاریخ زندگی او مبهم است و چیزی درباره او نمی دانیم. این احتمال هست که شیرازی در سال 470ق فوت کرده باشد. حدود سال 449ق میان او و ابوالعلاء معرّی نامه نگاری هایی شد که در این نامه ها موضوع گیاه خواری مورد بحث قرار گرفته بود.

المرشد الی أدب الاسماعیلیه، المجالس المؤیدیه و اساس التأویل (ترجمه فارسی کتابی از قاضی نعمان) از جمله آثار اوست.

شیرازی در هشتاد سالگی درگذشت.(6)

پی نوشت ها:

 

[1] سه شنبه اول محرم سال 470 = 25 ژوئیه سال 1077؛ دوشنبه سیزدهم جمادی الثانی سال 470 = اول ژانویه سال 1078.

[2] تاریخ حکماء الاسلام، ص 114؛ طبقات الاطباء، ص 461؛ الأعلام ، ج 4، ص 89.

[3] أنباه الرواة، ج 1، ص 158؛ معجم الادباء، ج 1، ص 130؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «ابن اجدابی»؛ فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج4، ص 620؛ الأعلام ، ج 1، ص 25.

[4] الذخیرة، ج 3، ص 336؛ بغیة الملتمس ، ص 222؛ نفح الطیب، ج 4، ص 75؛ همان، ج 5، ص 601؛ الوافی بالوفیات، ج 8، ص 27؛ فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج 4، ص 75.

[5] الأعلام ، ج 6، ص 231؛ الوافی بالوفیات، ج 3، ص 20؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده «بیهقی».

[6] الأعلام ، ج 9، ص 64؛ الدولة الفاطمیة فی مصر، ص 492 و 500؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 3، ص 178؛ بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 3، ص 356.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 504
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست