responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 520

ابن حدّاد وادی آشی

 

محمد بن احمد بن عثمان قیسی معروف به ابن حدّاد وادی آشی در «وادی آش» به دنیا آمد و پرورش یافت و به همان جا منسوب است. شاعری بود که در علوم بسیاری به ویژه علوم پایه (فلسفه، ریاضیات و اخترشناسی) استاد بود. شعر نیکو می سرود و در معانی بسیاری غور می کرد و به تشبیهات بسیار علاقه داشت و حافظ حدیث، تاریخ نگار و ناقد بود. به دربار معتصم بن صمادح، فرمانروای المریه پیوست و جایگاه والایی یافت؛ تا آن جا که به وزارت رسید.

معتصم او را از خود دور ساخت، زیرا او معتصم را به بخل متهم کرده و این خلاف حقیقت بود. بعدها معتصم از او راضی شد و او را به دربار باز گرداند. وی دختری مسیحی را دوست داشت و با کنایه او را نویره می نامید. درباره او قصایدی گفته است؛ از جمله:

«چشم هایم از نویره خانم چونان نامش (آتشک) برافروخته شد.

آتشی که گمراه کند؛ در حالی که هر آتش هدایتگر است!

ای نویره! آب تویی، ولی دست کسی به آن نرسد.

آتش تویی که در اندرون زبانه می کشی.»(2)

ابوبکر لمتونی

 

او ابوبکر بن تکلاکین لمتونی است. عبدالله بن یاسین، رهبر دینی مرابطین او را برای جانشینی برادرش یحیی بن عمر، رهبر صنهاجه پیشنهاد کرد و این پس از مرگ یحیی در سال 447ق بود. او کار جنگ و جهاد را به ابوبکر سپرد و او با سپاهی از مرابطین به سرزمین سوس رفت و پسرعموهایش یوسف بن تاشفین لمتونی را به فرماندهی مقدمه لشکرش برگزید و سپس به اغمات رفت و آن را در سال 449ق فتح کرد و هر یک از پادشاهان بنی یفرن را یافت، او را کشت و اغمات را پایتخت خود قرار داد. سپس سرزمین تیره «مصموده» را گرفت و به سوی قبایل «برغواطه» رفت و آنان را فرمانبردار خویش ساخت.

 

چون عبدالله بن یاسین در سال 451ق درگذشت، ابوبکر به رهبری صنهاجه باقی بود و با او دوباره بیعت کردند. در سال 452ق برای جهاد به مغرب رفت تا نزاع مردم آن سامان را خاموش سازد و پسرعمویش یوسف بن تاشفین را به جای خود نشاند. پس از بازگشت دید پسرعمویش یوسف حاکم مطلق شده، از او فرمان نمی برد و هم چنین دریافت که نمی تواند قدرت را از او بگیرد؛ پس به صحرا بازگشت و یوسف هدایا و خلعت ها و چیزهای گران بهایی برای او فرستاد. ابوبکر به جهاد در راه گسترش اسلام در سرزمین سنگال پرداخت. در سال 480ق تیر زهرآگینی از سوی کافران آن سرزمین به او خورد که به مرگ وی انجامید.(3)

 

امّ الفضل بغدادی

 

امّ الفضل، فاطمه دختر حسن بن علی مؤدّب، مشهور به بنت اقرع، فرزانه، زاهد، همسر ابوالقاسم قشیری، بسیار گرانقدر، در حدیث سندش معتبر و از عابدان زمان خود بود. از ابونعیم اسفراینی، علوی، حاکم و دیگران روایت کرده است. به خوش خطی شهرت داشت و به شیوه ابن بوّاب می نوشت. مردم در خوشنویسی، خط او را سرمشق قرار می دادند. به دلیل زیبایی خطش از او خواستند صلح نامه با رومیان را او بنویسد. ورقه ای نیز برای عمیدالملک، وزیر کندری نوشت و او هزار دینار به وی داد. او در نود سالگی در «بغداد» درگذشت.(4)

غرس النّعمه

 

ابوالحسن، محمد بن هلال بن محسّن بن ابراهیم صابی حرّانی، تاریخ نویس، ادیب، دبیر و اهل بغداد و از اشراف و ثروتمندان بود. خود را به خلفا و پادشاهان نزدیک نساخت، ولی نزد آنان محترم بود. عیون التواریخ را به عنوان حاشیه ای بر تاریخ پدرش هلال صابی نوشته است. کتاب پدرش نیز حاشیه ای بر تاریخ ابن جریر طبریبود. غرس النعمه کتاب الربیع و کتاب الهفوات النادره را نیز نگاشته است. در «بغداد» خانه ای ساخت و در آن چهار هزار جلد کتاب در علوم مختلف گردآورد. آن جا میعادگاه عالمان و محققان و انجمن دانش پژوهان و مناظره کنندگان بود. او در 64 سالگی در بغداد درگذشت.(5)

 

پی نوشت ها:

 

[1] پنج شنبه اول محرم سال 480 = هشتم آوریل سال 1087؛ شنبه سوم شوال سال 480 = اول ژانویه سال 1088.

 

[2] جذوة المقتبس، ص 373؛ فوات الوفیات، ج 2، ص 209؛ الوافی بالوفیات، ج 2، ص 86 و 88؛ الاحاطة فی اخبار غرناطه، ج 2، ص 250؛ نفح الطیب، ج 3، ص 263، 502 و 505؛ همان، ج 4، ص 48 و 51؛ همان، ج 7، ص 26 و 27؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «ابن الحداد»؛ الأعلام ، ج6، ص 207؛ فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج 4، ص 655.

 

[3] البیان المغرب، ج 4، ص 17 و 21؛ الاستقصاء، ج 2، ص 22؛ النجوم الزاهره، ج 5، ص 126؛ المغرب الکبیر، ج 2، ص 690 و 701.

 

[4] شذرات الذهب، ج 3، ص 365؛ البدایة و النهایه، ج 12، ص 134؛ المنتظم، ج 9، ص 40؛ العبر، ج 3، ص 298؛ تاریخ ابن اثیر، ج 10، ص163؛ معجم الادباء، ج 6، ص 115.

 

[5] النجوم الزاهره، ج 5، ص 126؛ الأعلام ، ج 7، ص 357؛ وفیات الاعیان، ج 6، ص 101 (ضمن شرح حال پدرش هلال صابی)؛ مقدمه صالح الاشتر بر کتاب الهفوات النادره.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 520
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست