responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 524

می فرستد و امیر آن تمیم، برادرزاده عبدالله بلقین را بازداشت می کند و او را به سوس افریقیه می فرستد و سپس او را عفو می کند و او در مراکش می ماند تا در سال 488ق در آن جا می میرد. تاشفین سپس بر بطلیوس چیره می شود و امیر آن عمر بن افطس را می کشد و بلنسیه را از فرانسویان باز پس می گیرد. آن گاه به سبته باز می گردد تا بر عملیات جنگی که آن را به سپهسالار خود، سیر بن ابی بکر لمتونی سپرده، نظارت کند.

 

حمله نورماندی ها

 

* مالتا: راجر نورماندی به جزیره مالتا حمله می کند و بر آن دست می یابد.

 

حملات اعراب بادیه نشین

 

* عرب های بنی عامر بر بصره حمله و آن را غارت می کنند و آتش می زنند. از جمله خسارات وارده، دو مخزن کتاب در آتش می سوزد؛ یکی را عضدالدوله دیلمی ساخته و نخستین کتابخانه ای بود که در اسلام وقف شد و دیگری را ابومنصور بن شاه مروان، وزیر ابوکالیجار بویهی، امیر بصره وقف کرده بود و در آن گنجینه ای از کتاب های نفیس وجود داشت.

 

درگذشتگان

 

* ابن جهیر.

 

* خجندی.

 

* عبدالله بن بلکین.

 

ابن جهیر

 

ابونصر، محمد بن محمد بن جهیر ثعلبی، ملقب به فخرالدوله و مؤیدالدین، وزیری مشهور به دوراندیشی و استحکام رأی بود. اصل او از موصل بود و در آن جا به دنیا آمد و بالید. در عهد معزالدوله ثمال بن صالح بن مرداس به حلب رفت و سرپرستی دیوان را به عهده گرفت. بعدها بر کنار شد و به آمد رفت و در سال 446ق به دستگاه امیر نصرالدوله احمد بن مروان، فرمانروای میّافارقین و دیاربکر پیوست. او پیوسته و در نتیجه همت بلندش مدارج ترقی را می پیمود تا در سال 454ق وزارت قائم عباسی را به دست آورد و در آن مقام بود تا آن که در سال 467ق مقتدی به خلافت رسید و او را دو سال در همان منصب ابقا و سپس برکنار کرد.

او در سال 476ق به دیار بکر رفت و از سلطان ملک شاه کمک خواست. ملک شاه او را کمک کرد و در سال 479ق میّافارقین را گرفت و دارایی فرمانروایان آن جا؛ یعنی مروانیان را گرفت و «آمِد» را تصرف کرد و عظمتی یافت. فرمانروایی آن سرزمین از آن او بود. سپس ملک شاه در سال 482ق او را برسرزمین ربیعه گماشت. نصیبین، سنجار، رحبه و خابور را گرفت و در موصل بود تا این که در 95 سالگی درگذشت.(2)

خجندی

 

ابوبکر، محمد بن ثابت بن حسن بن علی خجَندی منسوب به خجند (شهری برکرانه رود سیحون در ماوراءالنهر) از امامان مذهب شافعی بود. نظام الملک سرپرست مدرسه ای را که در اصفهان ساخته بود به او سپرد. او مدتی در آن جا درس داد و گروهی به دست او فارغ التحصیل شدند و دانش او در جهان گسترده شد. زواهر الدرر و روضة المناظر از تصنیفات اوست.(3)

 

عبدالله بن بلکین

 

عبدالله بن بلکین (بلقین) بن بادیس بن حبّوس بن ماکسن بن زیری بن مناد صنّهاجی، فرمانروای غرناطه و به سیف الدوله ملقب بود. پس از مرگ پدرش در سال 465ق امارت غرناطه را به دست آورد و واپسین امیر از خاندان بنی زیری در آن سامان بود. در سال 483ق یوسف بن تاشفین غرناطه را محاصره کرد. عبدالله به سبب نداشتن راهی برای مقاومت، تسلیم شد و امان خواست. هنگامی که ابن تاشفین به غرناطه آمد، از فقیهان و بزرگان آن جا خواست عبدالله را به دلیل ستمگری، پرده دری، زیر پاگذاشتن احکام دین و سازشکاری با آلفونسوی ششم(پادشاه قشتاله) و پرداخت جزیه سالانه به او، بر کنار کنند.

عبدالله در اغمات یادداشت های خود، معروف به تبیان یا یادداشت های امیر عبدالله را نوشت و در آن، تاریخ خاندان خود (بنی زیری) را نگاشت و مفصل، به شرح رویدادهای دولت آنان و وصف مشکلاتی پرداخت که در امارت خود با آن روبرو بود. در آن جا صحنه اندلس و همه توطئه ها و خیانت های رایج میان ملوک الطوایف و نیز وضعیتی که سبب سقوط پادشاهی او و دیگر امیران ملوک الطوایف شده بود را آورده است.(4)

پی نوشت ها:

 

[1] چهارشنبه اول محرم سال 483 = ششم مارس سال 1090؛ جمعه هفتم ذی الحجه سال 483 = اول ژانویه سال 1091.

[2] تاریخ ابن اثیر، ج 10، ص 109 و 182؛ وفیات الاعیان، ج 5، ص 127؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 370؛ العبر، ج 3، ص 306؛ البدایة و النهایه، ج12، ص 136؛ النجوم الزاهره، ج 5، ص 130؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ماده: «ابن جهیر محمد»؛ زبدة الحلب فی تاریخ حلب، ج 2، ص84؛ الأعلام ، ج 7، ص 246.

[3] طبقات السبکی، ج 4، ص 123؛ شذرات الذهب، ج 3، ص 368؛ العبر، ج 3، ص 205.

[4] العبر، ج 6، ص 180؛ الاستقصا، ج 2، ص 55؛ البیان المغرب، ج 3، ص 263؛ اعمال الاعلام، ص 236؛ دول الطوایف، ص329؛ مذکرات الأمیر عبدالله، ص 147 و 160؛ الأعلام ، ج 4، ص 102.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 524
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست