نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 525
سال 484ق = 1091-1092 م(1)
رویدادها
از میان بردن ملوک الطوائف
* یوسف بن تاشفین پس از دست
یابی بر حکومت های کوچک، فرمان لغو ملوک الطوایفی
را در افریقیه صادر می کند.
دولت سلجوقیان روم
* داوود بن سلیمان قتلمش سلجوقی،
ملقب به قلیچ ارسلان، فرمانروایی قونیه و توابع آن را از
جانب ملک شاه به دست می آورد. داوود پس از کشته شدن پدرش سلیمان در سایه
حمایت ملک شاه رشد یافته بود. قلیچ پس از آن، رهبر سلجوقیان
آناتولی بود که بعدها به سلجوقیان روم معروف شدند.
دولت بنی ارتق در بیت
المقدس
* درگذشت ارتق بن اکسب، امیر بیت
المقدس و جانشینی دو پسرش معین الدین سقمان و نجم الدین
ایلغازی.
آمدن ملک شاه به بغداد
* ملک شاه برای بار دوم به بغداد
می آید. در این سفر، برادرش تتش، پادشاه شام و حاجبش آق سنقر،
امیر حلب او را همراهی می کنند.
* ملک شاه فرمان ساختن مسجدی را می
دهد که بعدها به نام جامع السلطان معروف شد.
بلایای طبیعی
* زلزله در سرزمین شام ساختمان های
بسیاری از جمله نود برج از باروی انطاکیه را ویران
می سازد.
وقایع نظامی
مرابطون به گرفتن سرزمین های
اندلس ادامه می دهند.
* مرابطون بر قرطبه، المریه، مرسیه،
شاطبه، شقوره و دانیه دست می یابند و اشبیلیه را
محاصره می کنند. امیر اشبیلیه، معتمد بن عباداز آلفونسوی
ششمکمک می خواهد و او سپاهی از مردم قشتاله را به کمکش می فرستد
و پس از جنگی خونین با مرابطین، مردم قشتاله شکست می
خورند (رجب 484ق/ سپتامبر 1091م). معتمد تسلیم می شود و او را با همسر
و فرزندانش نزد ابن تاشفین می فرستند و او آن ها را در قلعه أغمات
زندانی می کند. این قلعه درجنوب مراکش است و آنان بقیه
عمرشان را در آن جا به سر می برند.
مستعین بن هود بلنسیه را
محاصره می کند.
* مستعین بالله (دوم) بن هود، امیر
سرقسطه با السید کمپیادور متحد می شود تا بلنسیه را بگیرد.
به سوی آن روانه شده، آن را
محاصره می کند. در این کار از پطرس اول، امیر کشور آراگون نیز
کمک می گیرد.
حمله نورماندی ها به سیسیل
* روجر نورماندی بر «قصریانه»
مستولی می شود و با این اقدام، استیلای او بر سیسیل
کامل شد و آن جا را جز و سرزمین نورماند می کند. که آن را در جنوب ایتالیا
تأسیس کرد.
درگذشتگان
* ابن صمادح (معتصم).* ابن فرج البیری.*
ارتق بن أکسب.* راضی عبادی.* ششند.
* ولاّده مروانی.
ابن صمادح (معتصم)
ابویحیی، محمد بن معن
بن محمد معتصم تجیبی، نسب او به صمادح بن عبدالرحمان بن مهاجر بن عمیره
(نیای آن هاست که به اندلس آمد و همراه امیر عبدالرحمان الداخل
بود) می رسد. معن در سال 443ق درگذشت و او پیش از پدر، فرمانروایی
«المریه» را همراه لورقه، بیاسه و جیان به عهده گرفت. او ادیب
و شاعر بود و درباری کوچک برای شعر و ادب پدید آورد و دربار او
انجمن گروهی از شاعران آن روزگار بود. از این گذشته به امور دینی
و احکام شرع علاقه داشت و در کاخ خود مجالسی برای مباحثات دینی
برپا می ساخت. در هر هفته یک روز با فقیهان و خواص می نشست
و آنان در حضورش درباره تفسیر و حدیث سخن می گفتند.
هنگامی که مرابطون دولت ملوک
الطوایف را برانداختند و بر کشور آنان استیلا یافتند، المریه
را محاصره کردند. در این هنگام، معتصم در بستر مرگ بود و چون از امر آگاه
شد، گفت: «لاإله الا الله؛ حتی مرگ را هم بر ما تلخ کردند.» پیش از
سقوط المریه به دست مرابطین، مرگش فرارسید و پس از او پسرانش
پراکنده شدند.(2)
ابن فرج البیری
ابوالقاسم، خلف بن فرج البیری،
اصل او از «البیره» و به آن جا منسوب است. مدتی در غرناطه ساکن بود و
امیر آن جا بادیس بن حبّوس او را گرامی داشت. سپس روابط او با
بادیس به خاطر دو بیت که در هجو بربرها سروده بود، تیره شد و به
المریه گریخت و به فرمانروای آن معتصم بن صمادح پناهنده شد و تا
پس از مرگ معتصم (در گذشته 484ق) در آن جا بود. او را به نام سُمَّسیَر می
خوانند و به همین لقب شهرت داشت. او شاعری خوش طبع با شعری
روان، ولی تلخ زبان و
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 525