responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 526

هجوگو بود. هیچ کس، حتی آنان که او در دربارشان می زیست از زبانش در امان نبودند. درباره هجو بربرها می گوید:

«آدم به خوابم آمد و به او گفتم: ای آدم ابوالبشر! این چنین می گویند که بربرها از نسل تو هستند؟ در پاسخم گفت: حوّا بر من حرام بادا اگر پندارشان درست باشد!»

در حالی که بر ویرانه های شهر الزهراء ایستاده بود، سوگواره ای سروده می گوید:

«باحال پریشانی بر خاک (زهرا) ایستاده زاری می کردم و از گذشته ها عبرت می گرفتم.

ندا دادم: ای زهرا! می شود باز سوی من بر گردی؟ و او پاسخ داد: آیا آن که مرده، دیگر بار برمی گردد؟

هم چنان مویه و زاری می کردم، اما دریغا که اشک ریزان، آن رفته را باز نمی گرداند.

گویا آثار بازمانده از گذشتگان، جمعِ زنانِ شیون کننده ای است که بر مردگان خویش زاری می کنند.»(3)

ارتق بن اکسب

 

جدّ پادشاهان ارتقیه، رهبر یکی از عشایر ترکمن، بر حلوان و جیل در ری در سال 449ق دست یافت و از ترس ملک شاه، پادشاه سلجوقی از آن جا بیرون رفت و رو به شام نهاد. ارتق و عشیره اش به خدمت تتش، پادشاه شام در آمدند. او قدس و مناطق اطراف آن را به تیول وی در آورد. هنگامی که ارتق در سال 484ق درگذشت، دو پسرش معین الدوله سقمان و نجم الدین ایلغازی فرمانروا شدند. وزیر فاطمی بدر الجمالی در سال 491ق. بر بیت المقدس چیره شد و آن ها را از آن راند. پس اندک مدتی اقامت در کشور شام میان دمشق و حلب، به سرزمین جزیره فرات رفتند و سقمان، دیار بکر، آمد و ایلغازی، ماردین را در اختیار گرفتند و دولت بنی ارتق را تشکیل دادند.(4)

 

راضی عبادی

 

یزید بن محمد معتمد بن عباد، معروف به راضی عبادی، پدرش امیر اشبیلیه بود. او را در سال 477ق بر «مرسیه» و سپس بر «رنده» گماشت. چون مرابطون بر «رنده» دست یافتند او را گرفتند و در سال 484ق کشتند. راضی از اهل ادب و علم و عالم به فقه و اصول بود و در این عقیده که انسان با اراده خود، کارهایش را انجام می دهد، پیرو آیین معتزله بود و عقل را حاکم می ساخت.

او پس از پدرش معتمد شاعر بنی عباد و شعرش شیرین و روان و معانی آن روشن و بر شیوه درستی بود.

پس از بدبختی پدرش و بنی عباد، شعری گفت و در آن احوال دنیا و دگرگونی اوضاع آن را شرح داد:

«دنیا سرایی است که با مردان نیرنگ می بازد و پیوندها را می گسلد.

هر شادی را در آن پایانی است و هر مقیمی در آن موعدی زود هنگام برای رخت بر بستن خواهد داشت.

وعده های این سرای غدّار همه دروغین است و اگر هم به آن وفا کند، پس از طفره رفتن های فراوان است.

هر که از دنیا پایبندی به عهد و پیمان و درنگ وی را بخواهد، جویای امری محال است.

گویا در این دنیا همه در خوابیم، و عرصه این عالم، خیالی بیش نیست؛ خیالی که به زودی نابود می شود.

بی آن که لذتی ببریم از آن در رنجیم و بی آن که از آب گوارای آن جرعه ای سرکشیده باشیم گلوگیر عذابش هستیم.

با همه این ها روز به روز دلبستگی ما به آن بیشتر می شود؛ افسوس که تلاش در دست یابی به دنیا، جز گمراهی درپی ندارد.»(5)

ششند

 

کُنت مستعرب (عرب شده) سنند و داویدوس (که در داستان های عربی او را ششند می خواندند)، اصل او از استان بیره در شمال پرتغال بود. در حمله محمد بن عباد، امیر اشبیلیه به قلمریه، به اسارت درآمد. او را به اشبیلیه بردند و همراه بردگان و غلامان کاخ پرورش یافت. هنگامی که معتضد بن عباد، فرمانروای اشبیلیه شد، استعدادهای او را شناخت و از آشنایی او با امور جزیره استفاده کرد و او را از وزیران خود ساخت و او مورد اعتماد معتضد و جایگاه والایی یافت. دیری نپایید که گرفتار دشمنی برخی از بزرگان دربار و سخن چینی آن ها شد.

 

او از فرجام کار ترسید و به اشبیلیه گریخت و به قلمرو حکومتی فرناندو، پادشاه قشتاله پناه برد. فرناندو از وی استقبال کرد و او را به خود نزدیک ساخت و مورد توجه قرار داد، زیرا او زبان عربی و دین اسلام را به خوبی می شناخت و با اوضاع مسلمانان و رفتارهای آنان آشنا بود. فرناندو او را از مشاوران خود ساخت و او بیشترین تأثیر را در شکل دادن به سیاست او به سوی ملوک الطوایفی داشت. به فرناندو پیشنهاد داد شهر «قلمریه» از قلمرو بنی افطس، حاکمان بطلیوس را بگیرد و او در سال 431ق با لشکری بسیار به سوی آن پیشروی و آن را حدود شش ماه محاصره کرد. این شهر ناچار به تسلیم شد، زیرا فرمانروای بطلیوس به آن کمک نکرد و آن را به دست سرنوشت سپرد تا در دست سپاه «قشتاله» سقوط کند. آنان درون شهر رفته، تا

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 526
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست