نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 53
حق خاموش شد، شمشیر ستم برقدرت ایمان
غلبه یافت و قدرت و زور تنها فرمانروایی بود که حکمش نقض نمی
شد. باطل در سراسر کاخ های شاهان، امیران، وزیران و ثروتمندان
با همه بی بندوباری اش سایه افکند و سبب شد حاکمان از مصالح
امتّ اسلامی غافل شوند و در تمام نهادهای حکومتی، قضایی
و اداریِ جامعه فساد رواج یابد. دغل ها و افراد ناشایست برمناصب
حکومتی تکیه زدند و بعضی از آنان دین را همچون نردبانی
برای دست یابی به هدف به کار گرفتند، لذا در دامن زدن به فساد و
ظلم مشارکت کردند. هرج و مرج حاکم شد، از این رو موقعیت بسیار
مناسبی برای دزدان و ولگردان پیش آمد و آنان حکومتی را در
بغداد تشکیل دادند. این حکومت در مقابلِ پرداخت مبلغی (از آنچه
از مردم می گرفت) به سران لشکر، از حمایت آنان بهره مند بود. مردم در
تنگ دستی، ترس، فشار و خواری می زیستند و بازوانشان
ناتوان شد و کارآیی خود را برای نبرد از دست دادند و به افرادی
سست عنصر و بی تفاوت تبدیل شدند، از این رو به حالتی از
بردگی کشیده شدند و ابتکار عمل خویش را از دست دادند. آن ها به
مردم در حال رشد و ترقی می نگریستند و خود به دلیل فساد
حاکم بر جامعه، از پیشرفت عاجز بودند. امور مسلمانان در تمام دولت هایی
که آفت تفرقه و تشتّت برآن حاکم شده بود یکسان بود، زیرا وضعیت
حاکم بر آن ها یک دست بود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه
وآله) آنچه به آن مبتلا شده بودند را برای آنان پیش بینی
کرده بود. ایشان فرمودند: «به زودی دشمنانتان هماهنگ شده، بر شما هجوم
می برند؛ همان گونه که کسی بر سفره غذا دعوت می شود.» مخاطبان
عرض کردند: «ای پیامبر خدا! آیا این مسئله به سبب کمی
تعداد ما در آن زمان است؟» پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«خیر، در آن هنگام، تعدادتان زیاد است، اما همانند کفِ روی آب
هستید. خداوند، ترس از شما را از دل دشمنانتان می گیرد و در دل
های شما سستی را جای می دهد.» مخاطبان پرسیدند:
«مقصود شما از سستی چیست؟» فرمودند: «علاقه به دنیا و ناپسند
دانستنِ مرگ.»(117)
تصویر جامعه اسلامی، براساس
جریان های ادبی
در این جا بر آن نیستیم
تا همه جنبه های ادبیات در دوره دوم عباسی را به طور فراگیر
بررسی کنیم؛ بلکه تنها صرفاً به دنیای شعر و شاعران بسنده
می کنیم تا از طریق اشعار آنان، تصویری از جامعه ای
که در آن زیسته و آن را به خوبی وصف کرده اند، به دست دهیم. هر
طبقه از طبقات جامعه آن روزگار، شاعران خاص خود را داشت؛ به طور مثال: شاعرانی
چون: ابوتمّام، بحتری و متنبی در کاخ خلفا به سر می برده، از
عطایای آنان بهره مند بودند. دسته ای دیگر از شاعران
مانند ابن رومی از این مزایا محروم بودند و با این که جایگاه
برجسته ای در شعر داشتند، به مرتبه آنان نرسیدند، لذا آزرده و خشمگین
شده، خشم خود را در قالب اشعار هجایی گزنده و تلخ آشکار می
ساختند. شاعرانی مانند ابوالعلاء نیز موقعیت و اوضاع زندگیشان
در جامعه، زبان ایشان را به گفته های حکیمانه باز کرد.
اما ابوتمّام در نیمه دوم دوره
اول عباسی می زیست. او رهبر شاعران و پرچمدار مکتبی بود
که با هنرمندی، تصویرپردازی های نو را در شعر پدید
آورد و از این طریق، اشعار لطیف با اسلوبی قوی و
ساختاری نوین و جذاب سرود. شاعرانِ دوره دوم عباسی از آن بهره
برده، در، این باره از شیوه ابوتمّام پیروی کردند. این
بود که آنان که سرآمدشان بحتری، ابن رومی و متنبی بودند، از
روزگار خویش تا امروز، امیران شعر بوده و هستند. بحتری با متوکل
عباسی در کاخ هایی می زیست که متوکل در سامراء
ساخته بود؛ کاخ هایی که باغ های سرسبز و زیبا، چمنزارهای
گسترده و برکه های بزرگی که در آب های زلال آن ها ماهی ها
شناور بودند و فواره های آن به گونه ای زیبا به هوا آب می
افشاندند، آن را احاطه کرده بود. در این کاخ ها بود که بحتری دوشیزگان
زیبا را می دید که با ناز و کرشمه خرامیده، جام های
شراب را میان می نوشان می گرداندند، و نیز صدای
زنان خنیاگر را می شنید که با شیرین ترین
لحن، اشعار لطیفی را می سرودند که سرمستی اهل محفل را دو
چندان می کرد. آن گاه الهه شعر برمخیّله وی فرود آمده، زبان وی
را به وصف بهار می گشود؛ وصفی که شاخه های چمان درختانی
را فرارویت می نهد که اینک چنان شکوفا و پوشیده از برگ های
سبز شده که گویا از احرام به در آمده اند تا تو از لذت نسیم صبحگاهی
که گویا نَفَسِ یاران است بهره مند شوی. سپس می بینم
که بحتری چگونه با انتخاب واژه هایی، این تصویرپردازی
شعر را می پرورانده و آن را در قالبی نیکو آراسته است. آن گاه
به خلیفه که اینک برتخت خلافت تکیه زده و حاضران گِرد او نشسته
و کنیزکانش که برخی از آنان چونان پسرانند پیش او رفت و آمد می
کنند، رو می کند تا به او بگویند: ای امیرمؤمنان! آیا
این مناظری که می بینی تو را بر آن نمی دارد
تا میِ ناب را که تو دوستدار و همدم آنی، به پیش بخوانی و
بفرمایی جام های شراب را از می ناب لبریز کنند و تو
آن را همراه با آهنگ عود و چنگ بنوشی؟ بشنوید که می گوید:
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 53