نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 535
به تدریج این نام در کلمه
«جیّوشی» خلاصه شد.
بدر جمالی
دوراندیش و برابر شورشگران سرسخت
بود. بسیاری از علما را کشت، زیرا مردم را ضد او تحریک می
کردند. چهارتن از فرماندهان را همراه پسرش کشت، زیرا با آن ها همدست شده بود
تا پدرش را بکشد و به قدرت برسد. تاریخ فاطمیان که آن را مجالس مستنصریه
می خوانند، بدو منسوب است. او در 73 سالگی و به قولی در هشتاد
سالگی در قاهره درگذشت.(7)
ترکان خاتون
ترکان دختر عماد الدوله ابوالمظفر طغان
خان بن بصر از خاندان افراسیابی، پادشاهان ماوراءالنهر بود. ملک شاه
سلجوقی با او ازدواج کرد و فرزندش محمود از اوست. هنگامی که شوهرش در
سال 485ق درگذشت، پسرش بیش از یازده سال نداشت. او کسی را نزد
خلیفه عباسی المقتدی بامرالله فرستاد تا پسرش را به جانشینی
پدر بگمارد. خلیفه درخواست او را به این شرط پذیرفت که خطبه به
نام او (خلیفه) خوانده شود و سلطان جدید را ناصرالدین و الدنیا
نامید. او مرگ شوهرش ملک شاه را پنهان کرد و او را به اصفهان بر دو بی
آن که بر او نماز خوانده شود، او را به خاک سپرد.
ترکان، برکیاروق پسر شوهرش و بزرگ
ترین فرزندان او را دستگیر کرد. این پسر از همسرش زبیده،
دختر فاروت بن داوود، عموی ملک شاه زاده شده ترکان می ترسید او
با پسرش محمود برسر جانشینی پدر بستیزد. هنگامی که مرگ
ملک شاه علنی شد، بردگان نظام الملک شوریدند و برکیاروق را از
زندان آزاد و بر اصفهان فرمانروا ساختند. ترکان حمله ای را به رهبری
وزیر تاج الملک ابوالغنائم بر ضد آن ها سازمان داد و به اصفهان رو نهاد و آن
را محاصره کرد و برآن استیلا یافت. در سال 487ق درگذشت و پسرش نیز
اندکی پس از او از دنیا رفت و اصفهان با مرگ او در اختیار برکیاروق
قرار گرفت.(8)
فارقی (ابونصر)
ابونصر، حسن بن اسد بن حسن بن فارقی،
ادیب و شاعری خوش طبع، دارای نظمی نمکین و شعرش
همراه جناس فراوان است. در زمان ملک شاه سلجوقی و وزیر او نظام الملک
می زیست. فرمانروایی «آمد» که در دست نصر بن احمد مروانی
بود را به عهده گرفت و در استیفای اموال، روش ناپسندی در پیش
گرفت. او را برکنار و اموالش را مصادره کردند. به میّافارقین رفت، از
این رو، بدان جا منسوب شد. مردم میافارقین گرد او آمدند از او
خواستند اجازه دهد او را امیر خود سازند و در شورش بر ضد بنی مروان و
خطبه خواندن به نام ملک شاه یاری اش دهند و او پذیرفت. همین
که نصر بن احمد مروانی این را دریافت، سپاهی فراهم آورد و
روانه میّافارقین شد و فارقی را دستگیر کرد و دستور داد
او را بکشند.(9)
مستنصر فاطمی
معدّ بن علی (الظاهر لاعزاز دین
الله) بن منصور (الحاکم بامرالله)، از خلفای دولت فاطمی است. پس از
درگذشت پدرش در سال 427ق در حالی که او کودکی هفت ساله بود، با او به
خلافت بیعت کردند و وزیر پدرش، ابوالقاسم علی بن احمد جرجرائی
به اداره امور پرداخت. مادرش بر کارهای دولت چیره شد و وزیران
را با اعطای هدایایی با خود یار می ساخت و به
آنان مقام می داد. به هر کس بدگمان می شد، دستور می داد او را
بکشند. در زمان او یهودیان موقعیت ممتازی یافتند.
در همین زمان، ابوسعید تستری که یک یهودی
بود، اداره اموال مادر خلیفه را در دست گرفت. در سال 439ق سپاهیان بر
او شوریده، او را کشتند. مادر خلیفه برادرش ابونصر را به جای او
گماشت. برادرش پیش از این نیز کارها را به یهودیان
سپرد؛ همان هایی که در خوار ساختن مسلمانان دست داشتند، از این
رو یکی از شاعران معاصر او به نام ابن بوّاب در این باره چند بیت
سروده و می گوید:
«یهودیان روزگار ما، به نهایت
آرزوهایشان رسیده و اینک همه کاره حکومت شده اند.
عزّت برای آنان، مال و مکنت در
دست هایشان و وزیر و سلطان نیز میان ایشان است.
پس ای مصریان بیایید
اینک که زمین و زمان یهودی شده اند، شما نیز آیین
یهود پیشه کنید!»
در زمان مستنصر فاطمی حوادثی
رخ داد که پیش از آن در زمان حکومت هیچ یک از خاندان او رخ
نداده بود. بساسیری در بغداد یک سال به نام او خطبه خواند و در یمن
نیز به نام او خطبه خوانده شد. در افریقیه (تونس) در سال 443ق
خواندن خطبه به نام او متوقف شد. در سال 449ق در مکه و مدینه نام او را از
خطبه برداشتند و نام خلیفه مقتدی عباسی خوانده شد. در مصر، گرانی
شدیدی روی داد که یک گروه نان را به پنجاه دینار می
خریدند و گرسنگی هفت سال ادامه یافت. مستنصر در زمان وزیر
بدرالجمالی و پسرش شاهنشاه بن بدر مانند افراد محجور می زیست تا
این که در 85 سالگی مُرد و 60 سال و چهار ماه عهده دار خلافت بود. بدین
ترتیب، دوران او طولانی ترین دوران خلافت به شمار می رفت.
پس از وی پسرش مستعلی به جای او نشست.(10)
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 535