responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 546

صنعا:

* عمر دولت صلیحیان در صنعا سرمی آید. حاتم بن الغشیم همدانی برای تشکیل دولت همدانیان در صنعا، برآن استیلا می یابد.

غزنویان:

* پس از درگذشت ظهیر الدوله ابراهیم بن محمود غزنوی، پسرش علاءالدوله ابوسعید مسعود سوم به جای او می نشنید.

* فرزندان قاضی ابوطالب بن عمار در شهر طرابلس اعلام استقلال می کنند و حکومت امیرنشینی آنان در طرابلس ایجاد می شود.

گسترش باطنی گری

* جنگ های پیاپی میان برکیاروق و برادرانش محمد و سنجر، زمینه را برای پیدایی باطنیان در عراق و جیل به رهبری حسن صبّاح فراهم آورد.

انطاکیه:

* تعیین بوهمند برای پادشاهی بر انطاکیه پس از پیروزی برآن.

وقایع نظامی

جنگ میان پسران ملک شاه

* جنگ های پی درپی میان برکیاروق و برادرانش محمد و سنجر. استیلای صلیبیان برانطاکیه و دیگر شهرها

* صلیبیان بر شهرانطاکیه که شش ماه در محاصره آنان بود، دست می یابند و امیر آن یاغی سیان را می کشند. رضوان بن تتش، امیر حلب و کربوتا، امیر موصل و سقمان بن ارتق، امیر دیاربکر می کوشند تا به یاغی سیان کمک کنند. صلیبیان مقابل آنان می ایستند و در جنگی در منطقه «عمق» آنان را شکست می دهند و به دژ «حارم» عقب می نشانند و صلیبیان با کمک مردم سریانی و ارمنی حارم برآن دست می یابند. دست یابی بر حارم، پیروزی بزرگی برای صلیبیان بود، زیرا حارم برای دفاع از انطاکیه اهمیت داشت.

* صلیبیان بر معرّة النعمان دست می یابند و سپس به بیت المقدس می روند. فرماندهی آنان را ریموند، فرمانروای تولوز برعهده دارد.

درگذشتگان

* ابراهیم غزنوی.

* ابن عبدالصمد.

* مبشر بن فاتک.

ابراهیم غزنوی

 

ابراهیم بن مسعود بن محمود بن سبکتکین غزنوی ملقب به ظهیرالدین، الملک المؤیّد و جلال الدین در سال 451ق به جای پدرش جمال الدوله فرخزاد برتخت سلطنت نشست. عادل و مجاهد بود و شهرهای بسیاری را در «هند» فتح کرد. هر سال به دست خود قرآنی می نوشت و با صدقاتی به مکّه مکرمه می فرستاد. برای خود خانه ای نمی ساخت؛ مگر آن که پیش از آن مسجد یا مدرسه یا رباطی می ساخت. پس از مرگش، پسرش علاءالدوله ابوسعید مسعود (سوم)به جای او نشست.

 

ابراهیم در نود سالگی درگذشت و مدت پادشاهی او 42 سال بود.(2)

 

ابن عبدالصمد

 

ابوبکر، یوسف بن ابی القاسم بن خلف بن احمد بن عبدالصمد جیّانی، اصل او از جیّان بود و به همان جا منسوب است. در خاندان محترمی پرورش یافت که به نویسندگی و ادب، مشهور بودند. به معتمد بن عبادپیوست و عطایا و هدایای بسیاری از او گرفت. هنگامی که پادشاهی معتمد برافتاد و او را اسیر کردند و به زندان «اغمات» بردند، ابن عبدالصمد پنهان شد و به مغرب رفت، ولی در دستگاه مرابطین منزلتی نیافت. در عید قربان 488ق ابن عبدالصمد در اغمات بود و قبر معتمد را که در شوال همان سال پس از نماز عیدقربان درگذشته بود، زیارت کرد.

بر قبر او ایستاد و قصیده ای شیوا در سوگ او سرود که مطلع آن چنین است:

«شهنشاها! سخن مرا می شنوی تا بانگ دهم تو را؟ یا این که حوادث بد روزگار تو را به خود مشغول کرده و دیگر نمی شنوی؟

آن گاه که کوشک ها از توخالی شدند و چونان گذشته در بزم ها و عیدها حضور نداری، با فروتنی رو به تربت (قبر) تو آوردم وگورت را جایی برای سرودن اشعارم برگزیدم.»

و در آن می گوید:

«امید داشتم اشک هایم آتش اندوه شعله ور در دلم را خاموش کند.

ولی می بینم هرچه بیشتر اشک می ریزم، حرارت و سوزش دل و جگرم بیشتر می شود.»

و می گوید:

«یاد آن پادشاه به خیر که مقابل کسانی که به دیدار او می آمدند چهره ای خندان و رویی گشاده و شاد داشت!

روزهایی که پرچم ها بردوش لشکریان در اهتزاز بود.

فرمان، فرمان تو بود و روزگار مژده مملکت ها و سرزمین هایی می داد که برابر تو گردن فرود آورده و تسلیم شده بودند.»

و نیز در همین قصیده است:

«تا این که روزگار کینه خود را آشکار کرد؛ و روزگار با آزادگان کینه میورزد.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 546
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست