نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 55
کسی جز ابن رومی نمی
تواند این مناظر زنده را پردازش و ترسیم کند. او تو را در چنان حالتی
قرار می دهد که گویا با گوش هایت می شنوی و با
چشمانت می بینی و با دستانت لمس می کنی. آن گاه در
سروده اش چنان احساس می دمد که گویا می خواهد تو را شریک
احساسش کند. این مهارت در ایجاد احساس، انتقال و تصویرپردازی،
ویژه ابن رومی است که می شود آن را برآمده از رومی بودنش
دانست. آفرینش های هنری دیگری از این دست نیز
وجود دارد که ابن رومی هنرمندی خویش را در آن ها جلوه گر کرده
است؛ به گونه ای که شنونده را مجذوب خویش می سازد تا از تصور
مناظر، رنگ ها، زیبایی ترکیب ها، شکوه ساختار و تشبیهات
ابتکاری آن، بیشترین لذت را ببرد. همه این ها منعکس کننده
نمودها و مناظر محیطی است که ابن رومی در آن می زیست
و آن محیط او را حساسیتی بخشید تا گواه صادق و بیانگر
موفق آن مناظر باشد. از این رو دیوان ابن رومی سند و مرجع تاریخی
مهمی برای روزگار وی شمرده می شود. او با فنون شعری
گوناگونی شامل: مدح، هجو، عتاب، رثا و تهکّم، نابسامانی دستگاه حکومتی
و فساد و ولنگاری رایج میان طبقات مرفه و معاصرش را به خوبی
ضبط و عرضه کرده است.
پس از او به متنبی می رسیم؛
کسی که ثروت فراوانی داشت و مردم را به خود مشغول کرد، و هنرش ورد
زبان ها شده است. او شاعر سیف الدوله، امیرحلب بود و در وصف او اشعاری
سروده که پیش از آن بر زبان هیچ شاعر مدیحه گو که خلیفه،
پادشاه یا سلطانی را مدح کرده باشد، نیامده بود و تا امروز نیز
شعر متنبی به سان آبشخور زلالی است که شاعران، از آن می نوشند.
و نیز در دیوان متنبی جنگ های میان سیف
الدوله و رومیان در قالب اشعار حماسی ثبت شده است. در این دیوان،
متنبی به قهرمانی های سیف الدوله در نبردها و یورش
هایش پرداخته است. متنبی در آن قصاید نبوغ کم نظیر و
ممتاز خویش را در خلق و پرداخت معنای شعری نوین جلوه گر
ساخته است.
پس از متنبی، به فیلسوف
معرّه، ابوالعلاء معرّی می رسیم؛ شاعر فیلسوفان و فیلسوف
شاعران. معرّی صادق ترین شاعر در عرضه تصویر دقیق از
جامعه اسلامی عصر خویش و اصناف و طبقات گوناگون آن؛ یعنی
امیران، بزرگان، دانشمندان، فقیهان، ادیبان، شاعران، ثروتمندان
و مستمندان بوده است. معرّی عمری طولانی داشت و به مناطق فراوانی
سفر کرد. مدتی در حلب اقامت کرد و در آن جا به تحصیل دانش پرداخت. آن
گاه از لاذقیه و طرابلس دیدن کرد و سپس، به عراق رفته، در بغداد اقامت
کرد. وی به دانشمندان و شاعران آن سامان پیوست و هرجا می رفت،
ستم حکام را بر مردم می دید. او در باره ستم حاکمان این گونه می
سراید:
«دیگر جای ماندن نیست؛
آخر چقدر همدم مردمی باشم که حاکمانشان برخلاف مصلحتِ مردم عمل کرده، به آن
ها آسیب می رسانند.
آنان به رعیت اجحاف می
کردند و فریب دادن ایشان را روا می داشتند. با این که
کارگزار مردمند، مصالحشان را پایمال می کنند.»
معرّی می دید ترس از
ستم حاکمان چنان در مردم رخنه کرده که در نهان، حاکمان را مذمت می کنند و در
ظاهر با وجود ناخرسندی آنان را می ستایند. او در این باره
می گوید:
«همگی در نهان، آنان را مذمت می
کنیم و در جمع، از روی ترس، سپاسشان می گوییم.»
از آن جا که مکر و حیله و دورویی،
از بارزترین و شایع ترین پدیده های اجتماعی
در آن دوران شده بود، برخی مردم آن روزگار در لباس زهد و پارسایی
اظهار پرهیزکاری می کردند تا مردم را فریب داده، سرشت
واقعی خویش را از آنان پنهان کنند. ابوالعلاء دراین باره می
گوید:
«هوشیار باش! ای آزاد مرد!
که از فریبکاری فریب خورده ای که زنان را پند می
دهد.
بامدادان شراب ناب را به شما حرام می
کند، اما شامگان خود به عمد از همان شراب سر می کشد.
گاهی خالص و گاهی آمیخته
آن را جرعه جرعه می نوشد؛ گویا بر خوان شوربا نشسته، آن را سر می
کشد.
از روی نفاق می گوید:
روزگار را با تن پوش سپری می کند؛ در حالی که تن پوش خویش
را گرو گذاشته تا از آن راه به لذت هایش دست یابد.
هرگاه انسان کاری کند و دیگران
را از آن کار باز دارد، نه از یک جهت؛ بلکه از دو جهت، بدی مرتکب شده
است.»
آری! چنین افرادی ریاکارانه
نماز می گزارند، شراب خواری را منع می کنند، اما خود می
نوشند. سرمستی و خوشگذرانی را تحریم می کنند و به طرب و
پایکوبی می پردازند. ابوالعلاء درباره اینان نیز می
گوید:
«چه بسا مردان ریاکاری که
در محراب، مردم را موعظه کرده، از عذاب می ترسانند، امّا میان آنان و
می گساران و مطربان تفاوتی نیست.
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 55