نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 67
«شگفتا!
گمان برده اند روزها]ی پیروزی[ در صفر و رجب از آنان گریزان
است.
زمانی که ستاره غربیِ
دنباله دار آشکار شد، مردم را از بلای تیره و ترسناکی ترساندند.
برج های «ثابت» و «منقلب» (متغیر)
را اداره کننده کائنات دانستند.
آن گاه حکم می کردند که این
ستارگان بخت را مقدر می کنند؛ در حالی که ستاره ها از رخدادهای
منظومه خود ناآگاهند.»
در همان قصیده می گوید:
«حال آن که دانش در برق نیزه های
درخشان دو سپاه نهفته است؛ نه در شهاب های هفتگانه.
آن پیش بینی چه شد؟
ستارگان کدامند؟ آن خبر را از دروغ و کلام بی جا ساخته اند.
دروغ گفتند و سخنانی ساختند که هیچ
یک اساسی نداشت.»
با این همه، علم نجوم وسیله
ای برای تعیین سعد و نحس روزها و خوبی و بدی
سرنوشت افراد شد. ستاره شناسان مشهور این دوره عبارتند از: ماشاءالله (ت
201ق)؛ صیمری (ت 275ق)؛ یحیی بن سمینه(ت
315ق)؛ محمد بن یحیی ازدی (ت 358ق)؛ کلوازی (ت
372ق)؛ ویجن کوهی (ت 390ق)؛ ابن ابی الرجال (ت 432ق) و دیگران.
هندسه، فیزیک و مکانیک
(معروف به علم الحیَل) جزئی از ریاضیات اند. عرب ها کنار
ریاضیات به این علوم نیز پرداختند. در عصر دوم اسلامی،
این مهندسین شهرت یافتند: موسی بن شاکر (ت 200ق) و
فرزندان او؛ ابوبکر رازی (ت 213ق)؛ کندی (ت 260ق)؛ ابن هیثم(ت
431ق)؛ بیرونی (440ق) و....
این، مختصری از فعالیت
های عرب ها و مسلمانان در زمینه علوم پایه بود. اینان در
میدان های علمی دیگر همانند تاریخ و جغرافیا
نیز فعالیت هایی داشتند. محمد بن اسحاق (ت 151ق)، واقدی
(ت 207ق)، عبدالملک بن هشام (ت 213ق)، عبدالله بن حکم (ت 214ق)، محمد بن سعد زهری
(ت 230ق)، خلیفة بن خیّاط (ت 240ق)، محمد بن حبیب (ت 245ق)،
بلاذری (ت 279ق)، دینوری (ت 282ق)، یعقوبی (ت
292ق)، طبری (ت 310ق)، ابن عبدالبر (ت 338ق) و... سرآمدان تاریخ نگاری
بودند. جغرافیدانانی چون: کندی (ت 260ق)، ابن فقیه (ت
290ق)، بلخی(ت 322ق)، قدامة بن جعفر (ت 337ق)، اصطخری (ت 346ق)، ابن
حوقل (ت 367ق)، سیرافی (ت 368ق)، شابشتی (ت 388ق)، بیرونی(ت
440ق)، بکری (ت 487ق) و.... گردشگرانی بودند که سرزمین ها را در
جست وجوی علم یا تجارت درنوردیدند و زندگی اجتماعی
و اقتصادی و آثار طبیعی آن سرزمین ها را وصف کردند.
عالم، در یک زمینه از علم
عمل نمی کرد؛ بلکه کسی که با مهارتی آشنا بود، آن را با دانش های
دیگر درمی آمیخت؛ از این رو طبیب به هندسه و کیهان
شناسی نیز احاطه داشت یا فیلسوف با پزشکی و شیمی
آشنا بود و حتی فقیه نیز در طب و فلسفه، دستی داشت. همین
طور ادیب و شاعر از هندسه و مکانیک آگاه بود. به هر حال، برخی
دانشوران بودند که به همه علوم یا برخی از آنها احاطه داشتند.
این دانشمندان در جای جای
مناطق اسلامی حضور داشته، مورد احترام پادشاهان، امیران و خلفا بودند.
پایتخت ها در سراسر جهان، این دانشمندان را جذب کرده، برای ایشان
مدارس و انجمن های علمی تشکیل می دادند. بغداد، دمشق،
حلب، قاهره، قیروان، فاس، قرطبه، اشبیلیه و طلیطله محلّ
اجتماع علما بود و اینان پیشگامان و سفیران معرفت در قرون وسطی
بودند؛ معارفی که انحراف های سیاسی و فسادهای حکومتی،
شعله های آن را خاموش کرد تا این که نور این علوم در غرب متجلّی
شد و غرب نیز از نور آن بهره گرفت و با آن، تمدن جدید را پایه ریخت.
عبرت گیری از تاریخ
مطالب گفته شده، تصویری از
رویدادها و روند آنها از قرن سوم تا پنجم هجری بود، و این تاریخ
خود گواه بر این است که دولت ها تنها با عدالت زنده اند و با خوشگذرانی
و راحت طلبی فرسوده می شوند و ستم، آن را نابود می کند. ابن
خلدون معتقد است دولت ها از پنج مرحله می گذرند:
در مرحله نخست، دولت ها در آغاز توانمندی
و جوانی به سر می برند. این زمانی است که به جای
دولت پیشین بر مسند قدرت می نشیند. در این مرحله،
رئیس دولت برای مردم خویش در کسب بزرگی و مال، الگو است.
او به تنهایی و بدون مشورت با آن ها کاری انجام نمی دهد.
در مرحله دوم، رئیس حکومت با مردم
خویش مستبد بوده، به تنهایی حکومت را اداره می کند. در این
مرحله، مردم را به کارهای سخت وامی دارد و دستور ساخت ابزار و فراگیری
حرفه ها را صادر
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 67