responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 68

می کند و مجد و بزرگواری را تنها برای خاندان خود می خواهد، و فقط خانواده او از آن بهره می برد.

در مرحله سوم، رئیس حکومت به فراهم آوردن دستاورد پادشاهی، آنچه خوی بشر می طلبد (از ثروت اندوزی و پایدار ساختنِ آثار پادشاهی و شهرت یابی) اقدام می کند؛ بنابراین، همه امکانات خویش را برای گرفتن مالیات، تنظیم درآمدها و مخارج، حسابگری در پرداخت های حکومتی، میانه روی در این گونه مخارج و مبانی حکومتی و ایجاد رفاه برای اطرافیان و دست پروردگان به کار می گرفت.

در مرحله چهارم، رئیس دولت به اندوخته پیشینیان خود بسنده می کرد و از پادشاهان گذشته، با بهترین شیوه تقلید می کرد و معتقد بود پیروی نکردن از آنان که به عظمت به وجود آمده آگاه تر بودند، سبب نابودی حکومت می شود.

در مرحله پنجم، رئیس حکومت به ولخرجی می پردازد؛ لذا همه آنچه گذشتگان ساختند، برای شهوترانی، عیش و نوش، بخشش به خویشان و نزدیکان در مجالس خود و به خدمت گرفتن دوستان ناشایستی به باد می داد که پیروی کورکورانه آنها در امور مهم حکومتی که به تنهایی توانایی انجام آن را نداشتند و نمی دانستند چه می کنند و عملشان چه آثاری در پی خواهد داشت. بدین وسیله، یاران خود و کارهای پیشینیان را تباه می کند. در نتیجه، کینه او را به دل گرفته، از کمک به او دست می کشیدند. سپاهیان نیز حقوق خویش را در جهت تمایلاتِ پست خویش صرف می کردند. در این مرحله، دولت گرفتار فرسودگی می شد؛ این فرسودگی چون بیماری مزمنی بر آن چیره می شد که امکان رهایی از آن نبود و سرانجام به فروپاشی حکومت می انجامید.

ابن خلدون این مراحل را به صورت چکیده ای از بررسی های تاریخ اسلام بیان کرد(139) و روند رویدادهایی را به دست آورد که پیاپی بر حکومت اسلامی و دولت های مستقل از آن وارد شد. این ها همان دوره هایی است که امپراتوری روم آن ها را پشت سر گذاشت و سرانجام به نابودی او انجامید. این مراحل به صورت معیارها و شاخص هایی درآمدند که از آغاز، به انجام آن پی می بریم. این از مطالبی است که تاریخ را به صورت علم موضوعی و قانونمندی درمی آورد که طبق قواعد منطقی پیش می رود و از این طریق و با مطالعه روند رویدادهایی که بر ملت ها گذشته و نیز ویژگی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن ها، سرنوشت آنان را روشن می کند.

بنابراین، تاریخ را ننوشته اند تا داستانی برای بازگو کردن یا خبری برای گفتن باشد؛ بلکه برای این است که مردم داستان ها و اخبار تاریخ را چون پیشوایی پیروی کرده، پندهای آن را به کار گیرند. انسان خواه حاکم و فرمانروا و خواه محکوم و تحت امر، باید با عقل و قلب و اعضای خویش تاریخ را بسازد. بنابراین، اگر عقل و قلب سلیم داشته باشد که از انحراف ها پیروی نکند، به خدا ایمان داشته باشد و اعضای او از پلیدی ها پاک بماند و نیز بتواند پاکدامنی خویش را حفظ کند، به یقین، روند تاریخ، او را بالا برده، به او عزت می بخشد؛ ولی اگر بی خردی کرده، به تمایلات نفسانیش وابسته شود و قلب و احساسش کار بیفتد و مرتکب کفر به خدا و ظلم به مردم شود، ضرورتاً تاریخ روند سقوط او را فراهم خواهد کرد، که این بد فرجامی است. مقصود از کلام خدای سبحان که فرمود: (إن الله لایُغیّر مابقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم)(140) همین است.

مبانی تغییر و تحول در جامعه، به دو امر بستگی دارد: یکی عدل که اوج و عزت را در پی دارد، و دیگری ستم و ترس که جامعه را به سقوط می کشاند؛ که در هر دو صورت زمامدار، دخیل است. در نمونه های تاریخی و روش حاکمان؛ اعم از خلفا، پادشاهان، امیران و والیانِ مناطق و فرماندهان، مصداق هایی از این فرمایش خدای سبحان را می توان دید که می فرماید: (ذلک بأنّ الله لم یک مغیّراً نعمة أنعمها علی قوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم و انّ الله سمیع علیم).(141) و نیز این آیه تأکیدی است برآنچه در آیه پیشین فرموده است.

فوریه 1990 م ـ کالیفرنیا ـ لوس آنجلس

عبدالسلام ترمانینی

 

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 68
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست