responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 82

ابوابراهیم باشد؛ چهارم آن که بالاپوشم سفید و پنبه ای است؛ در صورتی که بهتر بود حریر و سیاه باشد. هم چنین زبانم عربی است؛ در صورتی که سزاوارتر بود زبانم زبان مردم جندی شاپور باشد.(7)

جاحظ

ابوعثمان، عمرو بن بحر بن محبوب کنانی، معروف به جاحظ، با قبیله لیث هم پیمان بود. او بزرگِ پیشوایان ادب است. در بصره زاده شد و دانش اندوخت. جاحظ علوم ادبی را از بزرگان ادب، نحو و لغت همچون: ابوعبید معمر بن مثنی، اصمعی، ابوزید انصاری و اخفش فراگرفت. علم کلام را نزد ابواسحاق ابراهیم نظّام از بزرگان معتزله آموخت و تحت تأثیر او با نوشته هایش مذهب اعتزال را یاری و تقویت کرد و بعدها بنیانگذار یکی از فرقه های معتزله به نام «جاحظیه» شد.

جاحظ بیشتر عمرش را در بصره گذراند و به دعوت مأمون راهی بغداد شد. در آن جا از طرف مأمون رئیس دیوان رسائل شد. پس از سه روز، جاحظ از منصب جدید استعفا کرد؛ اما هم چنان وفادار به مأمون باقی ماند؛ لذا تنگدستی اش برطرف شد و وضع مالی او بهبود یافت. پس از آن، در طول وزارت های سه گانه محمد بن عبدالملک زیّاتکنارش بود و تا روزهای خلافت متوکل در بغداد ماند. هنگامی که متوکل بر ابن زیات غضب کرد و در سال 233ق او را کشت، جاحظ به بصره بازگشت و تا پایان عمرش در بصره ماند.

جاحظ پوستی سیاه، چهره ای زشت و چشمانی برآمده داشت؛ لذا به جاحظ (آن که چشمانش از حدقه برآمده است) معروف شد. جاحظ ضرب المثل زشت رویی بود. می گویند به متوکل، سفارش کردند که او را برای آموزش فرزندانش برگزیند؛ متوکل با دیدن او، چهره اش را بسیار زشت و تحمل ناپذیر دید؛ از این رو دستور داد به او ده هزار درهم بدهند و عذرش را بخواهند. با این حال، جاحظ خوش مجلس، بزم آرا، نکته سنج و خوش برخورد بود و مردمان بسیاری از همه سو برای شنیدن گفته ها و ظرایفش نزد او آمده، بر یکدیگر پیشی می گرفتند.

جاحظ مردی پُرکار بود و بیش از دویست کتاب نوشت. ابن عمید درباره اش گفته است: «جاحظ، نخست تعقل را می آموزد، سپس ادبیات را.»

از جاحظ این آثار منتشر شده است: الحیوان؛ البیان و التبیین؛ البخلاء و رسائل الجاحظ. کتاب الحیوان در هفت بخش منتشر شده است که جاحظ در آن طبیعت حیوانات را وصف می کند و به مناسبت از علوم گوناگون و ویژگی ها و دستاوردهایشان بحث می کند. او به نگرش تجربی و ارزیابی حقایق و براهین طبیعی ارج نهاده، در این زمینه گوی سبقت را از راجربیکن(8) ربوده است؛ همچنان که در بررسی های خود، منطق شک را به کار گرفته، در این زمینه بر رنه دکارت(9) پیشی گرفته است.

جاحظ به دقت نظر و تأمل و تردید پیش از پذیرفتن نتایج دعوت می کند و باور دارد تنها پس ازارزشیابی عقلی و منطقی باید اظهار نظر و نتیجه گیری کرد. از نظر جاحظ، این حالت، ممیزه عقل انسانی بوده، و اساس مکتب اعتزال نیز برآن استوار است.

کتاب البیان و التبیین از مهم ترین کتاب های جاحظ است. ابن خلدون درباره این کتاب می گوید: «... از استادان خود در مجالس درس و بحث شنیده ایم اصول و ارکان فن ادب چهار کتاب است: ادب الکاتب ابن قتیبه؛ کامل مبرّد؛ البیان و التبیین جاحظ و نوادر ابوعلی قالی. کتاب های دیگر فرع بر این چهار کتابند.»

جاحظ در این کتاب به روش معمول خود، مباحث بلاغی، ادبی، فقهی، تاریخی و منطقی را گردآورده است. هدف از نوشتن این کتاب، رد شعوبیان و اثبات برتری عرب بر عجم در بلاغت و بیان است؛ اما کتاب البخلاء بررسی ادبی شیرینی است که جاحظ در آن از بخیلان و مشهوران به بخلِ روزگار خود در بصره و خراسان به گونه خاصی گزارش می دهد و در آن، تصویر زنده و گویایی از کسانی عرضه شده است که درهم و دینار، آنان را فریفته و مسخره مردم و زبانزد آنان کرده است. وی در این کتاب، با نمایش زندگی بخیلان و حریصان بیش از هر کتابی جنبه های مختلف جامعه روزگار خود را باز می نمایاند. این کتاب مرجع مهمی برای بررسی جامعه عباسی در آغاز دوران شکوفایی بغداد، بصره و خراسان از زمان هارون الرشید تا دوره متوکل شمرده می شود.

کتاب رسائل نیز مباحث گوناگونی در دین و فلسفه را دربردارد؛ از جمله: رساله ای در فضیلت معتزله، و رساله ای در رد بر نصارا. بخشی از رسائل وی در مسائل سیاسی است، مثل فی مناقب الترک، فی فخر السودان علی البیضان، العثمانیه و رساله ای در باره بنی امیه. بخش دیگری درباره مسائل اجتماعی است؛ مانند القیان و العشق، و برخی از این رساله ها به مسائل اخلاقی اختصاص دارد؛ مانند الحاسد و المحسود، و ذم الکتاب. برخی از این رساله ها علمی یا اقتصادی است؛ مانند: رساله ای در خراج، رساله ای در علم کیمیا و رساله ها و مباحث دیگر.

در این میان، رساله های دیگری نیز به جاحظ نسبت می دهند؛ مانند کتاب التاج، که این انتساب محل تردید است؛ زیرا در آن روزگار برای تبلیغ یک کتاب، آن را به ادیب ناموری نسبت می دادند، و خود جاحظ نیز در آغاز دوران نویسندگی اش این شیوه را به کار می برد.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 2  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست