responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 103

کرده است. خیام تألیفاتی داشته است؛ ازجمله مقالة فی الجبر و المقابله، الخلق و التکلیف و جز آن. از اشعار او در اندیشه و زهد این است:

 

«هرگاه من به اندکی از طعام که جانم را بدان حفظ کنم. خرسند باشم، آن را با رنج دست و بازو به دست می آورم. از دگرگونی ها و حوادث روزگار در امانم؛ تو ای روزگار من ! بترسان یا مژده ده.

 

مرا بر فراز مه و خورشید منزل هایی است و بر بالای آویزگاه فرقدین نردبان هایی.

 

هرگاه دنیا به تو نزدیک شود، از تو دور شده است (وقتی ثروت به سراغ انسان می آید که عمری از انسان گذشته است)؛ شگفتا ! از این نزدیک دورشونده.

 

اگر ثمره زندگی مرگ باشد، انسانِ کوشا و تنبل یکسان اند».

 

درباره روزگار و دوستان چنین می سراید:

 

«روزگاری طولانی در جستجوی دوستی سپری می کردم که پیمان دوستی را پاس دارد، ولی بی فایده بود؛ چرا که دوست بی وفایی کرد. چقدر انس گرفتم و چقدر پیمان دوستی با کسی که دوست نبود بستم و چقدر دوستان را به جای دوستان دیگر تبدیل کردم. وقتی خواسته ام برآورده نشد، با خود گفتم: تو را به خدا قسم ! دیگر با کسی انس و الفت نگیر».

 

گزیده هایی از رباعیات خیام که به زبان پارسی سروده است، از این قرار است: 10

 

«تا بتوانی خدمت رندان می کن / بنیاد نماز و روزه ویران می کن.

 

بشنو سخن راست ز خیام عمر / «می» می خور ره می رو احسان کن.

 

دریاب که از روح جدا خواهی شد / در پرده اسرار فنا خواهی شد.

 

خوش باش ندانی ز کجا آمده ای / می نوش ندانی به کجا خواهی شد.

 

از حادثه زمان ز آینده مترس / وز هرچه رسد چون نیست پاینده مترس.

 

این دم نقد را به عشرت بگذار / وز رفته میندیش و ز آینده مترس.

 

این کوزه چون من عاشق زاری بوده است / در بند سر زلف نگاری بوده است.

 

وین دسته که بر گردن او می بینی / دستی است که در گردن یاری بوده است.

 

دی کوزه گری بدیدم اندر بازار / بر تازه گلی لگد همی زد بسیار.

 

و آن گل به زبان حال با او می گفت / من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار.

 

گویند بهشت و حورعین خواهد بود / و آنجا می ناب و انگبین خواهد بود.

 

گر ما می و معشوق گزیدیم رواست / چون عاقبت کار همین خواهد بود.

 


هنگام سپیده دم خروس سحری / دانی که چرا همی کند نوحه گری.

 

یعنی که نمودند در آیینه صبح / کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری». 11

 

پی نوشت ها:

 

[1] دوشنبه اول محرم 515ق / 21 مارس 1121م؛ یکشنبه 21 شوال 515ق / اول ژانویه 1122م.

 

[2] قلائد العقیان، ص123؛ المطرب، ص190؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 5، ص109؛ الاعلام، ص1039؛ دایره المعارف الاسلامیه، ج3، ص748.

 

[3] وفیات الاعیان، ج3، ص323؛ معجم الادباء، ج5، ص107؛ انباه الرواة، ج2، ص236؛ النجوم الزاهره، ج5، ص209؛ العبر، ج4، ص35؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج5، ص112؛ الاعلام، ج5، ص76.

 

[4] مستنصر در سال 487 درگذشت اما نویسنده به اشتباه سال مرگ او را 466 دانسته است. مترجمان

 

[5] تاریخ ابن اثیر، ج10، ص589؛ النجوم الزاهره، ج5، ص222؛ شذرات الذهب، ج4، ص47؛ العبر، ج4، ص34؛ وفیات الاعیان، ج2، ص448؛ البدایه و النهایه، ج12، ص188؛ ابن ایاس، ج1، ص222؛ ابنالقلانسی، ص203؛ الاعلام، ج1، ص99؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص250؛ دایره المعارف الاسلامیه، ذیل «الافضل».

 

[6] المغرب فی حلی المغرب، ج2، ص444؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج5، ص102.

 

[7] شاهفرند نام دختر فیروز پسر یزدگرد پسر شهریار است. ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، ج5، ص31.

 

[8] البدایه و النهایه، ج12، ص189؛ تاریخ ابن اثیر، ج10، ص583.

 

[9] فوت الوفیات، ج2، ص402؛ الوافی بالوفیات، ج3، ص48؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص235؛ الاعلام، ج6، ص349.

 

[10] بهتر است توضیحی در خور توسط مترجم درباره اندیشه اصلی خیام و تفاوت آن با گفته آقای ترمانفیسی اضافه شود.

 

[11] تاریخ ابن اثیر، ج10، ص98؛ تاریخ حکماء الاسلام، ص119؛ تتراث فارس، ص379؛ چهار مقاله، ص155؛ قفطی، تاریخ الحکماء، ص162؛ تاریخ الادب فی ایران، ص304؛ تراث العرب العلمی، ص183؛ تایخ العلوم عندالعرب، ص143؛ قصه الحضاره، ج4 (بخش دوم)، ص339؛ مجله العربی، ش 380، ص197؛ مجله المعرفة، ش 15 ـ 16، ص2976؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج 3، ص 250؛ الاعلام، ج5، ص194.

 

516 ق / 1122 ـ 1123م1

 

رویدادها

 

دولت بنی ارتق و تقسیم آن: پس از درگذشت نجم الدین ایلغازی، دولت به چهار شاخه تقسیم شد:

 

ـ حسام الدین تمرتاش ابن نجم الدین در ماردین و دیاربکر حکمرانی کرد.

 

ـ شمس الدین سلیمان بن نجم الدین در میافارقین به حکومت رسید.

 

ـ سلیمان بن عبدالجباربن ارتق برادرزاده نجم الدین حکومت حلب را تصاحب کرد.

 

ـ نورالدین بلک بن بهرام برادرزاده نجم الدین در خرتپرت (خرپوت) فرمانروایی کرد.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 103
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست