نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 124
علی الفرق الضّاله المضلّه و تنزیه
معاویه بن ابی سفیان. وی در 75 سالگی درگذشت. 3
ابن عباد اسکندری
علی بن عبادبن قیم اسکندری.
پدرش متولی مسجد جامع اسکندریه بود؛ لذا به ابن قیم اسکندری
معروف شد. وی یکی از شاعران بزرگ دوران فاطمیان بود که با
مدح آمر و حافظ، دو خلیفه فاطمی از صله های آنان بهره مند شد.
وزیر احمد پسر افضل پسر بدر الجمالی را ستود و شاعر او شد. کار احمد
رونق گرفت و با خودکامگی، قدرت را به دست گرفت و حافظ فاطمی را زندانی
کرد و بر منابر، مردم را به سوی خویش فرا می خواند.
شاعران، ازجمله ابن عباد بر او وارد شده
و او را مدح می کردند. ابن عباد در حضور او قصیده ای را خواند:
«روزگار پس از عبوسی لبخند زد و
پس از مدت ها اندوه برطرف شد. هر گاه برای بقای زندگی خود دعا
کنیم، دعایمان این است که تو زنده بمان، ای فرزند سروران
و شجاعان !».
حافظ، خلیفه فاطمی، پس از این
توانست بر احمد پسر افضل پیروز شود و او را به همراه طرفدارانش، ازجمله ابن
عباد شاعر را کشت.
ابن عباد، شاعری نیکوسرا و
در مدیحه سرایی برجستگی خاص داشت، بدین سبب به صله
های ارزشمندی دست یافت. 4
احمد پسر افضل جمالی
ابوعلی، احمد پسر افضل پسر بدر
جمالی، امیرالجیوش (سردار سپاهیان) و وزیر حافظ، خلیفه
فاطمی بود. او ارمنی تبار و پدر و نیاکانش از حاکمان مصر بودند.
خلفا با وجود آنان در محدودیت و سختی بودند. هنگامی که پدرش،
افضل در سال 515ق در خلافت آمر کشته شد، آمر اموال او را مصادره و پسرش احمد را
زندانی کرد و احمد تا هنگام مرگ آمر در سال 524ق در زندان بود؛ سپس از زندان
بیرون آورده شد و وزیر خلیفه حافظ فاطمی شد و تدبیر
امور حکومت مصر به او واگذار شد. احمد بر قدرت چیره شد و برای حافظ
محدودیت ایجاد کرد و او را از ظاهرشدن در اجتماعات مردم بازداشت و بر
منبرها، به امامی که در آخرالزمان قیام می کند (امام مهدی
منتظر) دعوت کرد و جمله «حی علی خیرالعمل» را از اذان انداخت.
او مثل پدرش بر مذهب اهل سنت بود. دستورهای مذهبی شیعه را
دگرگون کرد و در منبر، مردم را به سوی خود خواند و خود را ناصرالحق، مولی
الامم و مالک فضیلتی السیف و القلم لقب داد. توده مردم از او به
خشم آمدند و تصمیم بر کشتن او گرفتند و برای کشتن او، گروهی
فرستادند که میان آنان غلام فرنگی حافظ نیز بود. غلام با نیزه
به او حمله کرد و سر از پیکرش جدا کرد و با مرگ او، وزارت از خاندان الجمالی
رخت بربست. 5
تاج الملوک بوری
بوری پسر ظهیرالدین
طغتکین، حاکم دمشق. وی پس از مرگ پدرش در سال 522ق به حکومت دمشق رسید
و به تاج الملوک ملقب شد. وی بردبار، دلاور و باشهامت بود، و ابوعلی
مزدقانی را به همراه گروه بسیاری از اسماعیلیان به
قتل رساند. اسماعیلیان به مقابله برخاسته و دو نفر از نیروهای
خود را فرستادند و او را درحالی که از حمام خارج می شد، با کاردهای
خود مجروح کردند و بر اثر همان جراحات بعدها درگذشت. تاج الملوک هنگام احتضار،
پسرش شمس الملوک را نایب خود کرد. شمس الملوک پس از مرگ پدر، حکومت را به
دست گرفت. حکمرانی تاج الملوک بوری بر دمشق، سه سال و چند ماه بیشتر
طول نکشید. 6
جوسلین اول (JocelinI)
جوسلین بزرگ دو کورتنای (Jocelin de courtenay) امیر رها. او از سوی پسرعموی خود، بالدوین
دوم، بر شماری از شهرهای کناره رود فرات حکومت می کرد که پس از
مدتی مسلمانان آن شهرها را باز پس گرفتند. مدت امارت جوسلین پنج سال
طول کشید. وی بر اثر جراحات وارده در جنگی که نزدیکی
حلب رخ داده بود درگذشت. پسرش جوسلین دوم به جایش نشست. 7
پی نوشت ها:
[1] دوشنبه اول محرم 526ق / 23 نوامبر
1131م؛ جمعه 10 صفر 526ق / اول ژانویه 1132م.
[2] شهری در جزیره بین
موصل و شام است (معجم البلدان، ج3، ص106).
[3] تاریخ ابن اثیر، ج7،
ص248؛ شذرات الذهب، ج4، ص79؛ کشف الظنون، ص1097؛ الاعلام، ج7، ص248.