نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 143
جمع آوری روایات اهتمام می
ورزید. از آثار اوست: محاسن المجالس، مطالع الانوار و منابع الانوار. سلطان
مراکش، علی بن یوسف بن تاشفین، او را طلبید. پس از رسیدن
به مراکش، دیری نپایید و در 55 سالگی درگذشت.
از اشعار اوست:
«نمی دانم آیا شبم به درازا
کشید یا نه؛ کسی که در بستر از این سو به آن سو می
شود، چگونه بداند ؟ اگر من برای دانستن درازی شب و پاییدن
ستارگان وقت خود را سپری کنم، به خود آسیب رسانده ام (در انجام وظیفه
مقصر خواهم بود). عاشقان از اندیشه کوتاهی و درازی شب، به دورند
و کاری دیگر دارند».
در اشعاری دیگر گفته است:
«شتران را زین کرده و بار سفر
بستند؛ و در سرزمین منا به هدف های خود رسیدند و همه آنان درد
شوق و آرزوی خود را آشکار کرده بودند. مرکوب آنان و سواران آن در حالی
رفتند که بوی خوش می پراکندند. نسیم آرامگاه آن پیامبر
برگزیده، برای آنان چون باده ای ماند که نوشندگان خود را به طرب
آورد. ای کسانی که به زیارت قبر پیامبر برگزیده
آمده اید ! شما جسم هایی را زیارت کرده اید (ساختمان
ها) و ما روح هایی. ما در سرزمین خود ماندیم و از روی
عذر (نداشتن استطاعت) و از تقدیر الهی (خدا مقدر نکرده بود به حج برویم)
به حج نرفتیم و کسی که عذر داشته باشد و به حج نرود، مثل کسی
است که به حج رفته باشد». 2
ایلاقی
ابوعبداللّه، محمدبن یوسف ایلاقی،
شرف الزمان. وی حکیم، طبیب، از شاگردان ابن سینا و عمر خیام
و عرب تبار بود. اصل او از ایلاق (از نواحی نیشابور) بود. در
جنگی با قبایل ختا کشته شد و در آن جنگ، مسلمانان شکست خوردند. 3
بهروز خادم
بهروز مجاهدالدین از مردم «دَوِین»
و از بزرگان آن شهر بود. وی در تدبیر امور، خوش سلیقه ترین
و زیرک ترین مردم بود. او با ایوب بن شاذی، پدر صلاح الدین
ایوبی دوست بود و از دوین به بغداد هجرت کرد و سبب هجرتش این
بود: او به ارتباط با همسر یکی از فرماندهان متهم شد. فرمانده او را
دستگیر و اخته اش کرد و چون با او این رفتار شد، دیگر نتوانست
در آن شهر بماند؛ ازاین رو وارد بغداد شد و به دربار سلطان غیاث الدین
محمد پسر ملک شاه سلجوقی پیوست و سلطان، شحنگی بغداد را به او
سپرد و قلعه تکریت را به اقطاع او درآورد. بهروز، دوست خود، ایوب بن
شادی را فراخواند و بر قلعهَ مزبور گمارد و پس از درگذشت ایوب، فرزندش
نجم الدین ایوب، ولایت قلعه را بر عهده گرفت. بهروز تا هنگام
مرگ، نایب سلطان محمد پسر ملک شاه در بغداد بود. در بعضی منابع، از او
با نام بهروز غیاثی یاد می شود که به سلطان غیاث
الدین محمود سلجوقی منسوب است. 4
مازری
محمدبن علی بن عمربن محمد تمیمی
مازری (منسوب به مازر در سیسیل). اصل او از مهدیه است. وی
محدث و فقیهی از بزرگان مذهب مالکی بود. از آثار اوست: شرح صحیح
مسلم، ایضاح المحصول فی برهان الاصول، الکشف و الانباء فی الرّد
علی الاحیاء [این کتاب در رد کتاب احیاءالعلوم غزالی
نوشته شده است] و کتاب هایی در ادبیات دارد.
در 83 سالگی در مهدیه
درگذشت. 5
مستنصر هودی
احمدبن عبدالملک بن احمدبن هود جذامی6
از پادشاهان آل هود در اندلس بود. مرکز حکمرانی آنان سرقسطه بود. در سال
512ق آلفونسوی چهارم، پادشاه قشتاله، بر سرقسطه چیره شد و پس از چیرگی
او بر سرقسطه، عبدالملک، پدر احمد، به قلعه ای از قلعه های آن به نام «روطه»
7 پناه برد و در همانجا وفات یافت. پسرش احمد در سال 513ق به جای پدر
نشست و به طلیطله منتقل شد و در همانجا درگذشت. 8
پی نوشت ها:
[1] سه شنبه اول محرم 536ق / 5 اوت
1141م؛ پنج شنبه اول جمادی الثانی 536ق / اول ژانویه 1142م.
[2] وفیات الاعیان، ج1،
ص168؛ النجوم الزاهره، ج5، ص270؛ شذرات الذهب، ج4، ص112؛ تاریخ الفکر العربی،
ص369؛ ذیل کشف الظنون، ص497؛ الاعلام، ج1، ص208؛ فروخ، تاریخ الادب
العربی، ج5، ص230.