responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 149

فیروزکوه افغانستان، دولت غوریان را تأسیس کرده بود.

 

دولت مرابطون: کشته شدن تاشفین بن علی بن یوسف بن تاشفین در محاصره شهر وهران، به دست موحدون.

 

وقایع نظامی

 

حمله نورمان ها به افریقیه: ناوگان نورمان ها به رهبری روژه نورماندی بر جزیره «قرقنه» چیره می شود. نورمان ها، مردم جزیره را به قتل رسانده و زنان شان را به اسارت می گیرند.

 

غلبه اسپانیایی ها بر شهرهایی از اندلس: اسپانیایی ها بر شهرهای شنترین، باجه، مارده، اشبونه و دیگر قلعه های مجاور این شهرها چیره شدند.

 

موحدون بر شهرهایی از مغرب چیره شدند: موحدون نخست بر شهر فاس و سپس بر مکناسه چیره شدند.

 

درگذشتگان

 

ابن ابی خصال غافقی؛

 

ابن افلح اشبیلی؛

 

ابن بقی اندلسی؛

 

ابن جاریه قصار؛

 

ابن دبیس؛

 

ابن مجیر صقلی؛

 

گوند یسالوو؛

 

مخضب مرینی.

 

ابن ابی خصال غافقی

 

ابوعبداللّه، محمدبن مسعود بن طیب بن فرج شقوری معروف به ابن ابی خصال غافقی. وی از روستای «فرغلیط» نزدیک شقوره از آبادی های جیّان است. در قرطبه اقامت گزید و در آنجا حدیث آموخت و با سران دولت رابطه برقرار کرد و به مناصب دولتی دست یافت و رئیس منشیان اندلس شد. او در زمان حکمرانی مرابطون، دبیری سلطان علی بن یوسف بن تاشفین را بر عهده داشت و چون موحدون بر قرطبه چیره شدند و به مردم حمله می کردند و شماری از آنان را می کشتند، وی به نصیحت سپاهیان پرداخت تا از کشتن مردم دست بردارند و در نتیجه به دست سربازان کشته شد. ابن ابی خصال با دانش های گوناگون آشنا بود. در ادبیات برجسته بود. ادیبی شیوانویس و تاریخ نگار بود. بدیهه سرایی نیکو بود. سخنان حکیمانه ای داشت؛ ازجمله:

 

«اگر تاریکی نمی بود چراغ برافروخته نمی شد. اگر صبر نمی بود، گشایش سودی نداشت. حق ادیب بر ادیب، حق باران بر سرزمین بایراست».

 

او اشعاری دارد؛ ازجمله درباره آوازخوانی که پس از قطع رابطه به دیدار او آمده بود:

 

«آمد، درحالی که گناهانش نزد من بزرگ بود؛ به دلیل غیبتی که به واسطه آن، آثار ناپسندی از او به جا گذاشته بود. با احسان خود، بدی هایش را محو کرد و تارهای او برای گناهانش استغفار کرد».

 

وی در 75 سالگی درگذشت. 2

 

ابن افلح اشبیلی

 

ابومحمد جابربن افلح اندلسی از مردم اشبیلیه بود. وی ریاضیدان، اخترشناس و آشنا به علم حیل (مکانیک) بود و به تحقیق درباره نشانه های دگرگونی فصول سال و منازل خورشید دست زد و از تجربه ها و بررسی هایی که در این زمینه انجام داد، نظریه ها و آرای مخصوص به خود ابراز داشته است و آرای خود را در کتابی به نام کتاب الفلک به نگارش درآورده است. کتابی در علم نجوم موسوم به کتاب الهیئه یا اصلاح المجسطی تألیف کرده است که در آن هیئت بطلمیوسی را نقد کرده است؛ ولی طرحی از طرح های اصلاحی خود را در آن ارائه نداده است. کتابی در حساب مثلثات دارد که شیوه نو و ابتکاری در علم مثلثات نشان داده است. 3

 

ابن بقی اندلسی

 

ابوبکر، یحیی بن احمد بن عبدالرحمان بن بقی قرطبی طلیطلی اندلسی. او عمر خود را برای کسب در آمد به گردش در اندلس و مغرب سپری کرد. وی نثرنویس، شاعری نیکوسرا بود و غزل هایی لطیف و در سرودن اشعار موشح، مهارتی تام داشت و قصاید و موشحاتی دارد. یکی از موشحات خود را با مطلع زیر آغاز کرده است:

 

«شوق و آرزو بر قلبم چیره شد و از درد عشق شکوه سر داد و سرشک هایم با آن همنوا شدند. مردم ! دلم شیفته و دلباخته است و از ستم عشق دادخواهی نمی شود؛ چقدر با آن مدارا کنم، درحالی که اشکم سرازیر است. ای آهووش خردسال ! چه کسی به تو آموخت با تیرهای نگاه خود، دامیار خود را بکشی ؟!».

 

همچنین از اشعار او در نسیب است:

 

«پدرم به قربان غزالی که با او مغازله کردم در آنجا و در آنجا. از او درخواست دیداری کردم که سوزش عشق را فرو نشاند و با وعده ای راست اجابتم کرد. شب را به صبح آوردیم، درحالی که در دریای تاریکی فرو رفته بودیم، و ستارگان درخشان در سراپرده ای بودند.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست