نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 82
505 ق / 1111 ـ 1112م(1)
رویدادها
کمک خواهی امپراتور بیزانس
از خلیفه عباسی برای نبرد با صلیبیان: الکسیوس
کومنن اول، امپراتور بیزانس پیکی به بغداد روانه می کند
تا مستظهر باللّه، خلیفه عباسی و محمدبن ملک شاه، سلطان سلجوقی
را به نبرد با تنکرید، امیر صلیبی انطاکیه تشویق
کند؛ چون تنکرید از معاهده قسطنطنیه مبنی بر تسلیم انطاکیه
به وی، خودداری ورزید. این معاهده به سال 490ق (1097م) به
تصویب رسیده بود. تأخیر در جهاد (برای بازپس گیری
انطاکیه) مردم بغداد را از خلیفه و سلطان خشمگین کرد و مردم بر
سر سلطان فریاد زدند: «از خدا نمی ترسی که پادشاه روم تعصب و غیرتش
به اسلام از تو بیشتر باشد و تو را به نبرد و جهاد با صلیبیان
فرا بخواند ؟».
وقایع نظامی
نبرد با باطنیان: محمدبن ملک شاه،
سلطان سلجوقی، سپاهی به فرماندهی امیر ساوه، طغتکین
گسیل می دارد تا با باطنیان نبرد کنند و بر دژهای آنان
هجوم آورند.
چیرگی سپاهیان ملک
شاه بر برخی قلعه های باطنیان.
اندلس، اسپانیایی ها
بر قرطبه یورش بردند: آلفونسوی ششم، پادشاه قشتاله پس از مرگ یوسف
بن تاشفین (متوفای500ق) به چیرگی بر قرطبه چشم دوخت و بر
آن یورش برد؛ ولی علی پسر یوسف بن تاشفین به مقابله
با او پرداخت و حمله او را دفع کرد.
درگذشتگان
ابن مهنّا؛
بوهمند اول؛
غزالی (ابوحامد)؛
مقاتل بن عطیه.
ابن مهنّا (ابوالمکارم)
ابوسلامه محمودبن علی مهنّا،
ابوالمکارم، فضل بن عبدالقاهر معرّی: وی غزل سرایی است که
اسلوبی استوار داشت. وقتی صلیبیان شهر معره را به تصرف
خود در آوردند و آن را تخریب کردند، چنین سرود:
«ای دوست ! ـ چنان که می بینی
ـ خداوند فرمان خرابی این شهر را صادر کرده است. لحظه ای مرکب
سواری خود را نگه دار و بر پیران و برنایانی که آنجا
بودند، مویه کن. اگر روزی بر آن شهر وارد شدی، از آن پند گیر؛
چراکه جایگاه دوستان بوده است».(2)
بوهمند اول (Bohemand
I)
بوهمند، پسر روبر گیسکار نورماندی
(Robert Guiscard). وی از سرداران جنگ صلیبی اول بود و در محاصره
معروف انطاکیه به شهرت رسید. در سال 493ق / 1099م انطاکیه را
تصرف کرد و حاکم آنجا شد. در سال 494ق / 1100م به دست ترکان سلجوقی به اسارت
درآمد؛ ولی از اسارت گریخت و مخفیانه به فرانسه رفت و حکومت
انطاکیه را به برادرزاده خود تنکرید (Tencred) واگذارد و در سال 505ق /
1111م درگذشت. (3)
غزالی (ابوحامد)
ابوحامد، محمدبن محمدبن محمدبن احمد
غزالی، حجت الاسلام زین الدین طوسی (منسوب به شهر طوس) و
با نام غزالی معروف است. واژه غزّالی با تشدید «ز» منسوب به «غَزْل»
به معنای ریسندگی است و با تخفیف «ز» منسوب به «غزاله» یکی
از روستاهای شهر طوس است. غزالی، خردسال بود که پدرش درگذشت و به
هنگام مرگ، او و برادرش احمد را به یکی از دوستانش که صوفی مسلک
بود، سپرد. وی، آنان را با عبادت و دانش تربیت کرد؛ ازاین رو این
دو برادر، تمام همت خود را مصروف دانش کردند. غزالی، در جوانی به نیشابور
سفر کرد و فقه شافعی را نزد عبدالملک بن عبداللّه ملقب به امام الحرمین
آموخت و پیوسته ملازم او بود تا درگذشت. پس از درگذشت استادش، به سال 478ق
به دربار نظام الملک رفت و مدتی چند، نزد او ماند. چون وزیر نظام
الملک، مدرسه نظامیه را در بغداد تأسیس کرد، استادیِ آنجا را به
او واگذارد و چون سخندانی شیوا بود، به شهرت گسترده دست یافت و
با ژرف نگری به بررسی فلسفه پرداخت. پس از مطالعه و بررسی تألیفات
فارابی و ابن سینا، به تألیف کتاب مقاصد الفلاسفه پرداخت و به
اصول علمی پژوهش و بی طرفی کامل پایبند بود. سپس کتاب
تهافت الفلاسفه را تألیف کرد که در آن در مورد ارزش علم و برهان منطقی،
تردید کرد و این تردیدها تا بدان حد رسید که از تدریس
کناره گیری کرد و بی رغبتی به مال را پیشه خود ساخت
و زن و فرزند را رها نمود. غزالی در سال 488ق از بغداد به قصد حج، بیرون
رفت و برادرش احمد، به جای او بر کرسی تدریس نشست و چون از حج
بازگشت، رو به سوی شام نهاد و مدت زمانی در دمشق اقامت گزید؛
سپس از آنجا به بیت المقدس رفت و از آنجا راهی مصر شد و زمانی
چند در اسکندریه بماند. برخی گفته اند از راه دریا، آهنگ سفر به
شهرهای مغرب داشت تا در مراکش با امیر مرابطون، یوسف بن تاشفین،
حاکم مراکش دیدار کند. وقتی خبر درگذشت امیر به سال 500ق به او
رسید، از قصد خود منصرف شد و به وطن خود طوس بازگشت. غزالی در دانش های
گوناگون دست به نگارش زد. در
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 82