نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 89
509 ق / 1115 ـ 1116م(1)
رویدادها
حکومت صنهاجه: کشته شدن یحیی
بن تمیم بن بادیس، فرمانروای افریقیه (تونس) به دست
دو برادرش و جانشینی پسرش، علی بن یحیی.
آشوب های مذهبی: آشوب میان
اهل تسنن و شیعه در بغداد، از سر گرفته می شود.
وقایع نظامی
حمله سلاجقه برای انتقام از طغتکین:
سلطان سلجوقی، محمدبن ملک شاه، سپاهی به فرماندهی امیر
برسق، فرمانروای همدان، به شام گسیل داشت تا از طغتکین، امیر
شام انتقام بگیرد. طغتکین از یک سو متهم به قتل امیر
مودود و از سوی دیگر با صلیبیان هم پیمان شده بود.
طغتکین از بالدوین اول،
پادشاه بیت المقدس و از روژه، حاکم انطاکیه و امیر شمس الخواص،
فرمانده سپاه حلب یاری خواست.
در 14 سپتامبر امیر برسق با سپاه
طغتکین و هم پیمانانش در «تل دانیث» درگیر شد که به شکست
برسق و پراکنده شدن سپاهش انجامید. برسق از این شکست متأثر شد و دیری
نپایید که درگذشت.
دژ شوبک وایله: بالدوین
اول، پادشاه بیت المقدس، قلعه شوبک را ساخت تا بر «وادی عربه» تسلط یابد
و قلعه دیگر را در ایله بنا نهاد تا راه خشکی کاروان های
مصر و شام را به سیطره خود درآورد و شبه جزیره سینا را زیر
نظر داشته باشد. بدین ترتیب صلیبیان توانستند صحرای
گسترده میان غزه تا عریش را درنوردند، و اعراب چادرنشین آذوقه و
آب آنان را تأمین می کردند.
جزایر شرقی اندلس: مرابطون،
جزایر شرقی (بلئار) را پس از یک سال اشغال آن به دست برشلونه،
باز پس گرفتند.
درگذشتگان
ابن هباریه؛
یحیی بن تمیم
صنهاجی.
ابن هباریه
ابویعلی، محمدبن محمدبن
صالح بن حمزه هاشمی بغدادی، نظام الدین. وی از تبار عباسیان
بود. نیای مادری او هبار نام داشت و به او منسوب شد. در بغداد
بالید و در آنجا دانش آموخت؛ سپس به اصفهان رفت و به خدمت وزیر، نظام
الملک درآمد و نزد او جایگاه یافت. او شاعری هجوسرا و بدزبان
بود که نظام الملک نیز از گزند زبان او در امان نماند و به تحریک وزیر،
ابوالغنایم به هجو نظام الملک پرداخت و چنین سرود:
«جای شگفتی نیست که
قضا و قدر یاری کند و پور اسحاق [نظام الملک] به قدرت رسد، و روزگار
برای دولت او صاف و هموار؛ ولی بهره ابوالغنایم تیرگی
و کدورت شود. چرا که روزگار به چرخ چاه ماند که جز بر گُرده گاو نچرخد».
این هجو به گوش نظام الملک رسید؛
ولی خشمناک نشد و از او چشم پوشید و حتی او را بیشتر مورد
لطف خود قرار داد.
از اشعار او، در هرزگی و لودگی
این است:
«آن گاه که ابوسعید مرا پارسا دید
که یک سال لب به می نزده ام، گفت: به دست کدام مرشد توبه کرده ای
؟ پاسخ دادم به دست افلاس و بی نوایی».
داستان های کلیله و دمنه
ابن مقفع را به نظم کشید و آن را نتایج الفطنه فی نظم کلیله
و دمنه نامید و کتاب دیگری به نام الصادح و الباغم به شیوه
کلیله و دمنه در دو هزار بیت شعر تألیف کرد. ارجوزه ای در
شطرنج و کتاب فلک المعالی نیز از اوست. وی در شهر کرمان درگذشت.
(2)
یحیی بن تمیم
صنهاجی
ابوطاهر، یحیی بن تمیم
بن معزبن بادیس صنهاجی، حاکم افریقیه و مغرب میانی.
در سال 501ق به امارت رسید. او پادشاهی نیکوکار، خوش رفتار،
دوستدار دانشمندان و بخشنده درویشان بود. با اخترشناسی و دانش پزشکی
آشنا بود. شاعران آهنگ دربار او می کردند؛ ازجمله ابوالصلت امیه بن
عبدالعزیزبن ابوالصلت که رساله مشهور خود را برای او تألیف کرده
است. در این رساله، به توصیف مصر، شگفتی های مصر و شاعران
آن پرداخته است.
ابوطاهر به قتل رسید و پسرش علی
به جای او نشست. درباره قتل او در کتاب البیان المغرب ابن عذاری
چنین آمده است: در سال 509ق دو تن به شهر مهدیه وارد شدند که مدعی
بودند از مصامده هستند و آشنا به صنعت کیمیا (شیمی). به
آنان اجازه داده شد به کارگاه درآیند. هنگامی که آنچه می
خواستند به انجام رساندند، رخصت خواستند که بر سلطان یحیی بن تمیم
وارد شوند. سلطان به آنها گفت: مرا به حقیقت این راز آگاه کنید.
گفتند: مشروط بر اینکه جز شما و وزیر کس دیگر نباشد. وزیر
و سلطان به کارگاه وارد شدند. آنها بوته (کوره آزمایش) آماده کردند و سرب در
آن افکندند و بگداختند؛ سپس چنین وانمود کردند که اکسیر به دست می
آورند، ولی دشنه های خود را بیرون آوردند و وزیر را کشتند
و جراحات بسیاری بر سلطان یحیی وارد کردند. او با
درد و رنج دست به گریبان بود تا درگذشت. وقتی او را مجروح کردند، به
او گفتند: ای سگ ! ما برادران تو فلان و
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 89