responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 97

ابن عمار ناکام ماند و نتوانست سلطان سلجوقیان را برای نجات طرابلس راضی کند. صلیبیان شهر جبله را اشغال کردند و در سال 502ق طرابلس به دست آنان افتاد و ابن عمار به دمشق بازگشت و مدتی نزد امیر طغتکین ماند؛ سپس به دربار مسعودبن آقسنقر برسقی، حاکم موصل راه یافت و وزیر او شد و تا سال 512ق وزارت کرد. وی در سال 513ق درگذشت. 3

 

ابن نحوی توزری

 

ابوالفضل، یوسف بن محمد، مشهور به ابن نحوی توزری، منسوب به «توزر» شهری در سرزمین تونس در ناحیه صحراست. وی در قیروان متولد شد و در همان جا دانش آموخت؛ سپس به مغرب رفت و به سیاحت پرداخت و در قلعه حماد، نزدیک «بجایه» مستقر شد. ابن نحوی فقیه و مجتهدی بود که زندگی خود را وقف دانش و نشر آن بدون هیچ چشمداشتی کرد. وی شاعری است که قصیدة المنفرجه (الفرج بعد الشدة) به او نسبت داده شده است و سبب سرودن آن این است که او مالی را گم کرد که بعد پیدا شد؛ بنابراین به شکرانه و سپاس به درگاه خداوند متعال، به نظم این قصیده پرداخت و قصیده از شهرت فراوانی برخوردار شد و بسیاری به شرح و یا تخمیس آن پرداختند. این قصیده را به کسان دیگر نیز نسبت داده اند. مطلع قصیده این است:

 

«مشکلی نیست که آسان نشود؛ پایان شب سیه، سپید است، و تاریکی های شب چراغ هایی (ستارگان) دارد تا آن گاه که خورشید نمودار شود».

 

ابوالفضل نحوی در ابیاتی، اشتیاق خود را به مصر به نظم درآورده است. وی در آن می گوید:

 

«مصر کجاست و ساکنان آن کجا ؟ میان ما و مصریان مسافت بسیار است. از رود نیل با من سخن گویید؛ چون از زمان جدایی تا کنون تشنه آب آنم. از مرغزارهای کنار نیل سخن بگویید، و این سخنان را توشه من کنید».

 

تا آنجا که می گوید: «قسم به جان خودم، مصر ویژگی هایی دارد که همه شهرها از آن محروم اند. زمین انجمن است و مصر در میان آن، چراغ انجمن است». 4

 

دامغانی

 

ابوالحسن، علی بن محمد بن علی بن حسن بن عبدالملک بن حمّویه، قاضی القضات و فرزند قاضی القضات بود. فقه را نزد پدرش آموخت و در 26 سالگی عهده دار قضاوت در بغداد شد و این ویژه او بود که در این سن، منصب قضاوت را بر عهده گیرد. 24 سال و 6 ماه متصدی قضاوت چهار خلیفه بود. وی اندیشمند، دوراندیش، اهل مشورت، باابهت و متدین بود. در 67 سالگی در بغداد درگذشت. 5

 

پی نوشت ها:

 

[1] یکشنبه اول محرم 513ق / 13 آوریل 1119م؛ پنج شنبه 28 رمضان 513ق / اول ژانویه 1120م.

 

[2] البدایه و النهایه، ج12، ص184؛ العبر، ج4، ص29؛ شذرات الذهب، ج4، ص45؛ کشف الظنون، صص130 و 341؛ النجوم الزاهره، ج5، ص219؛ تاریخ ابن اثیر، ج10، ص561؛ الاعلام، ج5، ص129.

 

[3] تاریخ ابن اثیر، ج10، صص343، 411، 452 و 475؛ دایره المعارف الاسلامیه، ج1، ص353.

 

[4] الخریدة (بخش اول)، ج1، ص406؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج5، ص106؛ الاعلام، ج9، ص325؛ کشف الظنون، ص1346.

 

[5] البدایة و النهایه، ج12، ص185؛ شذرات الذهب، ج4، ص40؛ تاریخ ابن اثیر، ج10، ص561؛ العبر، ج4، ص30؛ النجوم الزاهره، ج5، ص219.

 

514 ق / 1120 ـ 1121م1

 

رویدادها

 

اندلس: آشوب میان ساکنان قرطبه و مرابطون: علت آشوب این بود که غلامی از غلامان ابوبکر یحیی، حاکم قرطبه ـ که دست نشانده مرابطون بود ـ به زنی از اهالی قرطبه دست درازی کرد. ساکنان قرطبه که پیشاپیش آنان فقها، بزرگان و جوانان بودند، علیه حاکم دست به شورش زدند که سپاهیان نتوانستند جلوی آن را بگیرند. اخبار آشوب به امیر علی بن یوسف بن تاشفین، فرمانده مرابطون رسید. او سپاهی از بربرها گرد آورد و قرطبه را محاصره کرد و با اهالی آنجا جنگید. سفیران و میانجی گران برای صلح میان طرفین تلاش کردند. ابن تاشفین به این تلاش ها پاسخ مثبت داد و مردم قرطبه را ملزم کرد تاوان اموال تلف شده مرابطون را پرداخت کنند.

 

دعوت ابن تومرت: ابوعبداللّه، محمدبن تومرت، مرابطون را به کفر، الحاد و گسترش منکرات در زمان حکومت شان متهم کرد و علیه آنان اعلان شورش کرد. قبیله مصامده و دیگر قبایل به ابن تومرت پیوستند و او خود را مهدی نامید و شهر «تنیملل» را پایتخت و مرکز خود قرار داد.

 

دولت مرابطون: درگذشت امیر علی بن یوسف بن تاشفین و جانشینی پسرش تاشفین. در جنگ میان موحدون و مرابطون، تاشفین به قتل رسید و برادرش، اسحاق بن علی جانشین او شد. پس از چیرگی موحدون بر مراکش ـ پایتخت دولت مرابطون ـ اسحاق نیز به قتل رسید.

 

وقایع نظامی

 

جنگ بین مرابطون و موحدون: تاشفین بن علی امیر مرابطون، سپاهی برای نبرد با موحدون آماده کرد. این سپاه در جنگی با سپاه

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 97
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست