آقا علیاکبر فراهانی \āqā alī-akbar-e farāhānī\ (1236؟-1274 ق/ 1821- 1858 م)، از نوازندگان برجستۀ تار در دورۀ قاجار.
آقا علیاکبر فرزند شاه ولیالله، و از موسیقیدانان خاصۀ دربار محمد شاه (سل 1250-1264 ق/ 1834- 1848 م) و ناصرالدین شاه قاجار (سل 1264-1313 ق/ 1848-1895 م) بود. وی موسیقی را گویا نزد پدرش تعلیم دیده بود (مشحون، 2/ 560). از نوازندگان معاصر او در دربار قاجار به آقا مطلب خان کمانچهنواز و حسن سنتورخان میتوان اشاره کرد (خالقی، 1/ 66). گویا مدتی سرپرستی موسیقیدانان دربار یا ریاست ارباب طرب را نیز عهدهدار بوده است (اعتمادالسلطنه، 48) و شماری از موسیقیدانان زن دربار، ازجمله سلطان خانم و سکینه خانم، نزد او مشق تار کردهاند (مشحون، 1/ 391-392). صنیعالملک، نقاش عهد ناصری، تصویری از آقا علیاکبر با 7 نوازنده و بازیگر پسر و دختر ترسیم کرده است که گمان میرود همه از شاگردان و دستپروردگان او بودهاند. تاری که در دست آقا علیاکبر در همین تصویر دیده میشود، «قلندر» نام داشته است (خالقی، 1/ 106-107). آقا غلامحسین، پسر محمدرضا و برادرزادۀ آقا علیاکبر، از شاگردان او بود که پس از فوت آقا علیاکبر، بیوهاش را به عقد خود درآورد و بعدها، در تربیت پسران او نیز کوشش کرد. آقا علیاکبر صاحب 3 پسر به نامهای میرزا حسن، میرزا عبدالله و آقا حسینقلی بود. پسر بزرگ او میرزا حسن نوازندۀ تار و سهتار بود که در جوانی درگذشت. پسـر دوم، میرزا عبدالله ــ نوازندۀ مشهور ــ نواختن تار و سهتار را نخست نزد برادر خود، میرزا حسن، شروع کرد و سپس نزد پسرعموی خود، آقا غلامحسین، به تکمیل آن پرداخت. میرزا عبدالله گوشهها و قطعاتی را که از متقدمان خود فراگرفته بود، با نظم و ترتیب گردآوری و منسجم کرد و بدینصورت، ردیف 7 دستگاه موسیقی ایرانی را تدوین نمود. پسر سوم، آقا حسینقلی، نیز نوازندگی را نزد میرزا عبدالله و پسرعموی خود، آقا غلامحسین، فراگرفت و بعدها بهسبب ممارست در این فن، چنان چیرهدستی و مهارتی یافت که استاد بیرقیب و بزرگترین نوازندۀ تار زمان خود بهشمار آمد (مشحون، 2/ 560، 563-564). از شاگردان دیگر مکتب آقا علیاکبر میتوان از نعمتالله خان اتابکی، یوسف خان صفایی و میرزا محمدعلی خان مستوفی نام برد (همو، 2/ 566-567).
آقا علیاکبر اهل شعر و ادب نیز بود و ابیاتی از او در دست است؛ ازجمله دوبیتیای که مشهور است پسرش، میرزا عبدالله، آن را در آواز طوسی در دستگاه ماهور میخوانده است: اگر از تو جدا باشم، نباشم / به غیری آشنا باشم، نباشم / / من بیدستوپا در زیر تیغت / به فکر دست و پا باشم، نباشم (خالقی، 1/ 108). آقا علیاکبر برخی آهنگهای روسی را نیز تنظیم میکرد و با تار مینواخت. اروپاییانی که در آن زمان به دربار ایران رفتوآمد داشتند، این آهنگها را میپسندیدند و سازندۀ آنها را تحسین میکردند (گوبینو، 326). گوبینو مینویسد: « ... علیاکبر با چنان روح و احساسی تار میزند که در هر کشوری بود، هنرمند بزرگی به شمار میرفت، اما مثل همۀ هنرمندان جهان نقایصی دارد؛ ... خودپسند و تندخو ست. پرخاشگریهایش مشهور است و راضیکردن او به نواختن ساز، کاری است بس دشوار» (همانجا).
مآخذ
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران، ج 1)، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363 ش؛ خالقی، روحالله، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، 1368 ش؛ گوبینو، ژ. آ.، سه سال در آسیا، ترجمۀ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، 1383 ش؛ مشحون، حسن، تاریخ موسیقی ایران، تهران 1373 ش.