responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1048

موضوع بحث: تقليد-3

تاريخ پخش: 73/11/15

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بحث اين جلسه‌ي ما در ماه رمضان و دهه فجر گفته مي‌شود. خدا را شکر که انقلاب ما پيروز شد. خدا را شکر كه در تكه‌اي از کره زمين زندگي مي‌کنيم که فقط در آنجا شاخ طاغوت شکسته شده است. در کل کره زمين طاغوت حکومت مي‌کند. آمريکا در تمام کره زمين عزيز شده است. فقط در تکه‌اي که ما زندگي مي‌کنيم، آمريکا خوار شده است. در تمام اين كره‌ي بزرگ، نظر خدا به ما و كشور ما افتاده است. خدا الآن هم به ما نظر كرده است.

1- نماز و روزه براي چه كساني سنگين است؟

در ماه رمضان هستيم. اولياء خدا ماه رمضان را خيلي دوست داشتند. مادرهايي كه بچه‌هايشان را به جبهه مي‌فرستادند، خيلي سخت از آنها دل مي‌كندند. امام زين العابدين(ع) هم نسبت به ماه رمضان همين طور بود. ايشان از ماه رمضان خيلي سخت دل مي‌كند. ايشان مي‌گفت: دلم نمي‌آيد که تو بروي. تو ماه خوبي بودي. ماهي بودي که شب قدر داشتي. ماهي بودي که هنوز نيامده، سيد سجاد منتظر تو بود. تو ماهي بودي که براي اولياء خدا مثل عيد بودي، اما براي آدم‌هايي که پايين بودند، سنگين بودي. ماه رمضان براي اولياء خدا سبک است. مي‌گويد: كاش هرچه زودتر بيايي. آنهايي که از بركات ماه رمضان نمي‌دانند، مي‌گويند: چرا ماه رمضان تمام نمي‌شود؟ اما آدمي که خوب ماه رمضان را درك كرده است، مي‌گويد: خدا كند كه ماه رمضان هرچه زودتر بيايد.
نماز هم همينطور است. قرآن راجع به نماز مي‌گويد: (وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ) (بقره /45)، نماز سنگين است، جز بر کساني که خاشع هستند. در ماه مبارك رمضان و در دهه‌ي مبارك فجر قرار داريم. زمين ما مقدس است و با خون هزاران شهيد مقدس شده است. امام حسين تکه تکه شد تا دين را زنده نگه دارد. بچه‌هاي ما هم پيروان امام حسين بودند. آنها هم تکه تکه شدند تا زمين ايران را زنده و پايدار نگه دارند. اين زمين مقدس است، اين مقدسات براي ما گوارا و شيرين است.

2- در چه اموري تقليد كنيم؟

بحث ما درباره‌ي تقليد بود. يک سوالي پيش مي‌آيد که اختلاف فتوي براي چيست ؟ چرا گاهي آقايان باهم اختلاف دارند ؟ خدا يکي است. پيغمبر يکي است. قرآن يكي است. امام زمان يکي است. پس چرا فتواي روحانيون با هم يکي نيست ؟ ممکن است اين را بعضي از افراد بپرسند. مي‌دانيد که تقليد فقط در فروع دين است. در عقايد هرکسي خودش بايد فکر کند. چرا خدا يکتاست ؟ بايد خود آدم اين را بداند. در معاد، خود آدم بايد دليل داشته باشد. در اصول دين تقليد نيست که امام صادق(ع) بيايد بگويد: اين آهن است يا چوب است ؟ خودت بايد تشخيص بدهي كه اول ماه است يا دوم ماه است. به ماه نگاه کن. تقويم را ببين. خودت بايد تشخيص بدهي. موضوعات تقليدي نيست. عقايد تقليدي نيست، چون عقايد از عقيده و عقيده از عقد است. مي‌گويند: دختر و پسر را عقد کردند. عقد به معني گره خوردن است. وقتي مي‌گويند: عقيده‌ي من اين است يعني دل من به آن گره خورده است. دل آدم با حرف اين و آن گره نمي‌خورد. بايد خودش بفهمد. خودش بايد دليل داشته باشد. اگر كسي دليل خودش را خودش بفهمد، دلش با دليل خودش گره مي‌خورد. در اصول عقايد تقليد نيست. در موضوعات تقليد نيست.
بحث اين است که چرا بين روحانيون اختلاف فتوي است ؟ گاهي اختلاف روي مسائل مالي است. گاهي اختلاف بر سر ميل و هوس است. مي‌شود گفت: از هوي و هوس بگذر. از پول بگذر. از شهوت بگذر. اين كار خيلي سخت است. اما الان ماه رمضان است. ماه رمضان، ماه گذشت است. مي‌گويند: در ماه رمضان از خواب بگذر. سحر از خواب بيدار مي‌شوم. مي‌گويند: از شکم بگذر.
بعضي‌ها مي‌گويند: روزه فقط فايده طبي دارد. فقط براي تنظيم برنامه‌هاي غذايي خوب است. مي‌گويد: چرا من از صبح تا شب برنامه‌ي غذايي‌ام را تنظيم کنم. از شب تا صبح تنظيم غذايي مي‌کنم. روزه تنظيم برنامه غذايي نيست. روزه يعني اينكه چشم تو باز باشد. همه چيز را ببيني اما نتواني آنها را بخوري تا سفت و محكم شوي. يعني اراده‌ي تو قوي بشود. خدا مي‌خواهد تو نان و آب را ببيني اما آنها را نخوري تا بتواني خودت را نگه داري و وقتي هم به نان و آب مردم رسيدي بتواني جلوي خودت را بگيري. کسي که يک ماه به ناموس خودش نگاه كذايي نکند، به ناموس مردم هم که برسد مي‌تواند خودش را نگه دارد.
روزه به معني تمرين اراده در همه‌ي امور است. يوسف جواني بود که از شهوت گذشت. اسماعيل نوجواني بود که از جان خود گذشت. حسين فهميده نوجواني بود که از جان خود گذشت. انسان مي‌تواند كه از جان و مال و شهوت خود بگذرد. اما از فکر نمي‌شود گذشت.

3- چرا مجتهدين در فتوا اختلاف دارند؟

اختلاف فتوي سر مال و هوس نيست. اختلاف فتوي دلايلي دارد. دلايلش چيست ؟ اختلاف سر اين است که آيا امام اين را گفته يا نگفته است ؟ در گفته شک دارند. من نمي‌دانم که امام اين را گفته يا نگفته است. چون راوي نقل مي‌کند و مي‌گويد: اين گفته‌ي امام است. يکي مي‌گويد: من به اين راوي اعتماد ندارم و حرف او را صحيح نمي‌دانم. گاهي مي‌گوييم: امام اين مطلب را فرمود اما در هدف شك داريم. منظور امام چه بود ؟ يک کسي کتابهاي ايراني را ترجمه کرد. گفت: وقتي ايراني‌ها به هم مي‌رسند، مي‌گويند: آيا بيني تو بزرگ است ؟ وقتي ما به هم مي‌رسيم، مي‌گوييم: دماغت چاق است. اما هدف ما از اين حرف اين نيست که بيني تو بزرگ است. دماغ به معني بيني نيست بلكه به معناي مغز است. چاق به معناي بزرگ نيست. قليان را چاق کردن به معني بزرگ كردن قليان نيست. چاق كردن به معني آماده كردن است. قليان را چاق کردن به معني آماده كردن است. دماغ به معني مغز است. دماغت چاق است يعني مغز تو آمادگي دارد. ما مي‌گوييم: آيا مغز تو آمادگي دارد يا ندارد ؟ ولي آن مترجم، ترجمه مي‌کند که وقتي ايرانيها به هم مي‌رسند، مي‌گويند: آيا بيني جنابعالي بزرگ است ؟ پس ببينيد گاهي حرف را مي‌زند، اما هدف را نمي‌فهمد. مي‌دانيم كه اين حرف را گفته است اما نمي‌دانيم كه هدف آن چيست ؟ گاهي اختلاف به خاطر لغت است. در قرآن يک آيه داريم كه مي‌گويد: (فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً) (نساء /43).

4- احكام تيمم

اگر آب پيدا نکردي، تيمم كن. چون بايد در هشت جا تيمم کرد. 1- اگر آب نباشد. 2- آب گران باشد. 3- آب ضرر داشته باشد. اگر آب سرد براي شما ضرر دارد با آب گرم وضو بگيريد. 4- زود تيمم نکنيد. 5- آب هست اما ممکن است اگر وضو بگيريم، از تشنگي بميريم. بعضي جاها بايد تيمم کرد.
قرآن گفته است كه بايد بر چه چيزي تيمم کنيد. قرآن مي‌گويد: «فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً»، «صعيد» در لغت دو معنا دارد. يک لغت مي‌گويد: «صعيد» به معني زمين است. يک لغت مي‌گويد: «صعيد» به معني خاک است. اگر «صعيد» به معناي زمين باشد، پس مي‌شود به زمين هم تيمم کرد. حتي اگر با سنگ مرمر باشد. اما اگر «صعيد» به معناي خاک باشد، ديگر نمي‌شود روي سنگ تيمم کرد. پس يک مرجع مي‌گويد: به سنگ مرمر تيمم کنيد. اما مرجع ديگر مي‌گويد: به سنگ مرمر تيمم نکنيد. باز نگوييد: آخوندها با هم اختلاف دارند. دست آخوندها نيست. دست لغت شناس‌ها است. هرکسي در کتاب‌هاي لغت يک طور معنا كرده است. گاهي اختلاف به خاطر لغت است. گاهي اختلاف به خاطر ناقل حديث است. گاهي اختلاف به خاطر فهم هدف است. اختلاف آقايان روي هوي و هوس نيست. هميشه در طول تاريخ بين مراجع ما اختلاف بوده است.

5- مقلدين در انتخاب مجتهد آزادند

مثلاً الان خيلي پز مي‌دهند. مي‌گويند: دموکراسي ! مي‌گوييم: آقا ببخشيد دمکراسي يعني چه ؟ مي‌گويند: دمكراسي آزادي انتخابات است. اصلاً خود ما هزار و دويست سال است که دموکراسي داريم. يعني هرکسي از هرکس كه مي‌خواهد، تقليد مي‌کند. هيچ درگيري هم نيست. هيچ وقت نشده است که بگويند: مقلدين دو آيت الله العظمي با همديگر دعوايشان شده است. دو مرجع هيچ وقت با هم ديگر دعوا نمي‌كنند. مقلدين آنها هم هيچ وقت با هم دعوا نمي‌كنند. مصداق بارز و روشن آزادي و دموکراسي همين تقليد است که انسان خودش مرجع خودش را بدون تحميل، بدون تهديد، بدون ترس انتخاب مي‌کند. دعوا و جنگ هم در كار نيست. چون اختلاف فتوي به خاطر هوا و هوس نيست. اگر به خاطر هوا و هوس بود، جنگ هم مي‌شد. بنابراين حتي بسياري از وقت‌ها يک مجتهدي يک فتوايي مي‌دهد و دوباره نگاه مي‌کند و در فتواي خود تجديد نظر مي‌کند.

6- تقليد از فتواي كدام مجتهد صحيح است؟

داريم هر مجتهدي كه زحمت مي‌کشد تا از حکم خدا چيزي را بفهمد، گرچه درست نفهميده باشد و فهم او واقعي نباشد، اما خدا به او ثواب مي‌دهد. اگر در خانه‌ي شما گنجي باشد، شما براي درآوردن آن چهار نفر را مي‌آوري. اگر تنها يكي از آن افراد گنج را پيدا كند، شما فقط به او دست مزد نمي‌دهيد بلكه به همه‌ي آنها مزد مي‌دهيد. چون همه‌ي آنها زحمت خودشان را کشيده اند. ما بايد در کارمان سعي بکنيم. به نتيجه رسيدن يا نرسيدن مهم نيست. قرآن يک آيه دارد كه مي‌گويد: (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‌) (نجم /39)، براي انسان چيزي نيست مگر مقداري که سعي کند. يعني سعي شما ارزش دارد. قرآن مي‌گويد: سعي خودت را بکن. اگر به آن رسيدي، اجر داري. اگر هم به آن نرسيدي باز هم اجر داري. پس يکي از امتيازات اسلام اين است. اسلام مي‌گويد: تو اين کار را بکن. اگر شما خلاف ديدي، نهي از منکر کن. بگو خواهر ! برادر ! خدا اين کار شما را دوست ندارد. اين کارشما گناه است. گوش بدهد يا گوش ندهد شما ثواب خودت را برده اي. مي‌گويد: آقا گفتن من چه فايده‌اي دارد ؟ او به حرف من گوش نمي‌دهد. شما وظيفه‌ي خود را انجام بده. يا او گوش مي‌دهد يا گوش نمي‌دهد. در هر صورت شما ثواب خود را برده اي. شما چطور در دهه‌ي فجر امام را آورديد ؟
بر لبم اين سرود بر خميني درود *** مرگ بر بختيار دشمن جيره خوار
مردم در خيابان‌ها چه کردند ؟ همه يك صدا مرگ بر شاه مي‌گفتند. آن قدر مرگ بر شاه گفتند تا شاه فرار كرد. يعني اگر يکبار بگويي فايده‌اي ندارد. اگر ما مي‌خواهيم کشورمان کشور نماز باشد، بايد همه هرکجا هستند بتوانند نماز بخوانند. چه در پارک باشد. چه در پادگان باشد. چه در خيابان باشد. خجالت ندارد. چطور لبو فروش، وسط خيابان مي‌گويد: آهاي لبو دارم. شما هم بگوييد: «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ». يعني گفتن «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ» از آهاي لبو کمتر است ؟ ما براي اينكه يک چيزي را فرهنگي کنيم بايد دائم آن چيز را تكرار كنيم.

7- از چه كسي تقليد كنيم؟

در تقليد حرکت آزادانه است. وقتي مي‌خواهيم از كسي تقليد كنيم، اول بايد سعي كنيم كه يك انتخاب آگاهانه داشته باشيم. کسي مرجع تقليد خود را چشم بسته انتخاب نمي‌کند. انتخاب ما آگاهانه است. خودمان تشخيص مي‌دهيم. انتخاب براساس ملاک‌ها است. ايشان به چه دليل مرجع شد ؟ براي اينكه علم او از همه بيشتر است. تقواي او از همه بيشتر است. وقتي مي‌گويند: فلاني اعلم است. براي اين است كه مثلا در مسائل سياسي علم او بيشتر است. در مسائل عبادي علم او بيشتر است. در تقليد تبعيض هم جايز است. نه به اين معنا که دين از سياست جداست. دو مرجع را فرض كنيد كه هر دو مسائل سياسي را قبول دارند. اما ممکن است يکي از آنها در مسائل سياسي بيشتر زحمت کشيده باشد و ديگري در مسائل عبادي بيشتر زحمت کشيده باشد. مثل دو خياط که هر دو دوزندگيشان خوب است اما يکي از آنها پيراهن‌هاي بيشتري دوخته است و ديگري کُت‌هاي بيشتري دوخته است. به هر حال همه بيشتر چيزها را مي‌دانند. اما آمادگي بعضي‌ها بيشتر است. اگر مقلد يقين به خلاف داشتيم لازم نيست عمل کنيم. مثلا مجتهد مي‌گويد: ماه ديده نشده است. چون ماه را نديده ايم، فردا ماه رمضان است. فردا را روزه بگيريد. ولي ممكن است خود شما در خيابان ماه را ديده باشيد. اگر شما ماه را ديده باشيد براي شما فردا عيد فطر است. معناي تقليد کور شدن و کر شدن نيست. ما از شما تقليد مي‌کنيم، اما هنگامي كه خودمان به چيزي يقين داريم، به يقين و فكر خودمان عمل مي‌كنيم. معناي تقليد خفه کردن فکر نيست. مثلاً شما يقين داريد كه اين آب است. اما به آقا گفته‌اند: اين شراب است و آقا هم چون خيال کرده است كه شراب است، فرمودند كه خوردن آن حرام است. اما شما يقين داريد که اين شراب نيست. رابطه، رابطه‌ي علاقه است. رابطه‌ي عشق و محبت است. رابطه‌ي مردم با مرجع تقليد رابطه‌ي علاقه است. خدا به مردم مي‌گويد: مردم بر پيغمبر درود بفرستيد. (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً) (احزاب /56)، بر پيغمبر صلوات بفرستيد. خدا به مردم مي‌گويد: بر رهبر درود بفرستيد. خدا به پيغمبر مي‌گويد: (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ) (توبه /103)‌ اي پيغمبر ! مردمي که مي‌آيند به تو زکات مي‌دهند، زکاتشان را بگير «وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ» و بر مردم درود بفرست. يعني هم رهبر به آنها درود مي‌فرستد و هم آنها به رهبر درود مي‌فرستند. رابطه، رابطه‌ي عشق و عاشقي است. اين مخصوص دين ما است.

8- نسبت به دشمن خشن و با هم مهربان باشيد

اگر گناهي ديديم از آن صرف نظر بکنيم. ما نبايد از مرجع تقليد يک گناه هم سراغ داشته باشيم. مرجع تقليد نبايد گناه كند. مرجع تقليد غير از استاد، مربي و پدر و مادر است. تقليد به معني انتخاب آگاهانه است. از امام حسن عسگري(ع) حديث داريم: ما بايد از آن مجتهدي تقليد کنيم که مردم را از شر دشمنانشان نجات دهد. سلمان رشدي دشمن ما است. دشمن فکر و ايمان ما است. فقيه بايد کسي باشد که بتواند مردم را از شر دشمنان نجات بدهد. ما فقط آهن نمي‌خواهيم. آهني مي‌خواهيم که اين طناب فسق را هم ببرد. ممکن است آهن قطور باشد اما برش نداشته باشد. ما در قرآن داريم که خدا به امت اسلام مي‌گويد: امت اسلام آماده باشيد (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ) (انفال /60) طوري باشيد که دشمن خدا را بترسانيد. روز دوازده بهمن امام در بهشت زهرا به بختيار گفت: من در دهن اين دولت مي‌زنم. اين حرفي است که در دهه فجر گفته شد. هنوز در دهن بختيار نخورده بود كه خودش فرار کرد. ما بايد از كسي تقليد بکنيم که اگر بختيارها پيدا شدند، بتواند اين شهامت را داشته باشد كه بختيارها گورشان را گم کنند. در قرآن يک آيه داريم که مي‌گويد: امت اسلامي شما بايد يک طوري باشيد که (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) (فتح /29)، بايد طوري باشيد که نسبت به کفار خشن باشيد. در دو جاي قرآن هست كه امت اسلام طوري حرکت کنيد که (لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ) (فتح /29)، مسلمانها يک کاري کنيد که کفار از شما غيظ کنند. بعضي از دخترها و پسرها لباس‌هايي مي‌پوشند که آمريکا کيف مي‌کند. مي‌گويد: جوان‌هاي ايراني از نشانه‌هاي ما استفاده مي‌کنند. يعني علاوه بر اينکه کفار غيض نمي‌كنند، خوشحال هم مي‌شوند. قرآن مي‌گويد: کفار را به غيظ در آوريد. اصولاً يک آدم حزب اللهي در يک محله بايد طوري باشد که آدم‌هاي نا اهل از او بترسند. انسان بايد هيبت داشته باشد. دختر بايد در خانه طوري باشد، كه پدر و مادر در برابر او نتوانند حرف زشت بزنند. دختر بايد در خانه مثل امام باشد. امام به معني الگو است. پسر بايد رهبر باشد. افرادي بودند كه تنها چهارده سال داشتند اما به قدري عظمت و هيبت داشتند که پدر و مادر به آنها احترام مي‌گذاشتند.
در اين جلسه چه گفتيم ؟ گفتيم: اختلاف فتوي به خاطر هوي و هوس و پول و شهوت و مقام نيست. اختلاف فتوي مثل اختلاف چند پزشک بر سر يك بيماري است. اين به معناي آزادي فکري است. نمي‌توانيم بگوييم كه همه يك طور بفهمند. اين يعني اينكه مابقي ساكت شوند. ارزش ما به داشتن دموکراسي است. در تقليد انتخاب آگاهانه است و براساس علم و تقوي است. اگر شما به يك چيزي يقين داريد، مي‌توانيد در آن امر از مجتهد تقليد نكنيد. رابطه‌ي بين مرجع تقليد و مردم، رابطه عشق است. حقوقي و قانوني و خشک نيست. اگر از مرجع يک گناه ديديم، ديگر حق نداريم از او تقليد کنيم. حتي حق نداريم پشت سر او نماز بخوانيم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1048
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست