نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 111
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
سه جلسه قبل راجع به ازدواج آسان صحبت كردیم دیشب از مجلس خبردار شدیم كه مجلس هم بحمدالله برای ازدواج آسان، یعنی برای تسهیل امر ازدواج پانزده منبع قرار داده است كه كمك كند به نسل نو برای كمك به ازدواج مثلاً كسی كه میخواهد حج مستحبی برود یا عمره مستحبی برود یك مبلغی اضافه بدهد برای ازدواج جوانهای ایران یا مثلاً بعضی منابع دیگر صندوق ارزی، وام بدون سود، وام دراز مدت، یك منابعی هست، الان كه من اینجا صحبت میكنم ادامه مذاكرات توی مجلس است یعنی الان كه من دارم صحبت میكنم ممكن است زمان پخشاش فرق میكند الان كه دارم درس میدهم حالا من كاری به مجلس ندارم كار به دولت هم ندارم من بعنوان یك طلبه دیدگاههای اسلام را میخواهم برایتان بگویم ولی هر كسی هر كاری بكند از اسلام عقب است یعنی اگر همه ما جمع شویم تصمیم بگیریم كه به همه احكام اسلام عمل كنیم باز هم از اسلام عقب هستیم یعنی همیشه اسلام از ما جلوتر است.
1- عمّومیت زوجیّت در طبیعت
یك خورده راجع به ازدواج صحبت كنم، اصولاً ازدواج مسئله عمومی است روایتی داریم در كتاب تهذیب(لكل قوم نكاح)، ازدواج در طبیعت، ازدواج در تمام اقوام، ازدواج در اسلام، بركات و اهمیت، اما در ازدواج در طبیعت، قرآن میفرماید باران میفرستیم (;فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى) (طه/53) مسئله نر و مادگی، مسئله زوجیت مخصوص انسان نیست در حیوانات هست در گیاهان هم هست. ازدواج در اقوام روایت داریم(لكل قوم نكاح) یعنی نمیشود به یك كسی كه مسلمان نیست بگوئیم تو حرامزاده هستی نسبت زنا نمیشود داد حتی به كسی كه مسلمان نیست برای اینكه او هم در دین خودش یك نكاح دارد یك خاطره بگویم: یكی از مریدهای امام باقر(علیه السلام) فحش ناموسی داد به مادر نوكرش مثلاً گفت مادرت زناكار است امام یك خورده نگاه كرد و گفت چرا فحش دادی؟ گفت آقا مادر ایشان مسلمان نیست وقتی مسلمان نیست من میتوانم فحش بدهم فرمود نه، حتی اگر كسی مسلمان هم نباشد این نسبت ناروا است چون هر قومی نكاحی دارد. كلمه زوج هشتاد بار در قرآن آمده است زوج و مشتقات آن كلمه نكاح بیست و سه بار آمده است میشود صد و سه بار كلماتی كه مربوط به خانواده است توی قرآن عبارتند از كلمه عده، طلاق، زهار، ایلاء، مرئه، نساء، ذكر، انثی، احسان، صداق، تحریم، مس، یعنی غیر از كلمه زوج و نكاح كه در قرآن آمده است كلماتی هم در حول و حوش مسائل خانوادگی است میخواهم بگویم قرآن حالا هر كدام از اینها چند بار. . . شاید میشود گفت دویست بار در این كتاب آسمانی به مسئله ازدواج و خانواده اشاره شده است یعنی قرآن قصه را جدی گرفته است.
2- نه افراط، نه تفریط، بلكه اعتدال در زندگی
با غریزه سه رقم میشود برخورد كرد یكی برخورد آزاد است وقتی انسان میلی دارد هر جوری میتواند خودش را ارضاء كند یك برخورد سركوب است مثل آنچه در بزرگان مسیحیت است میگویند پاپ و كشیشها دانه درشت هایشان حق ازدواج ندارند محروم بشوند یكی مسئله اعتدال است، اگر آزاد باشد این افراط است اگر سركوب باشد این تفریط است و اسلامی كه در نمازش هر روز ما میگوئیم(اهدنا الصراط المستقیم) راه مستقیم نه سركوب مطلق و نه آزادی مطلق(در حیوانات هم آزادی مطلق را قبول ندارند اگر حیوان مادهای هست یك نری برود سراغ آن آن نر هی دلش به جوش میآید در حیوانات هم اینطور نیست كه هر حیوان مادهای با هر حیوان نر بتواند. . .) سركوب در اسلام نیست (;قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ) (الأعراف/32) قرآن میفرماید چرا آنچه خدا به شما حلال كرده است حرام میكنید؟ اصلاً چیزی كه خدا در تو قرار داده است بیرون باید پاسخگو باشد اگر در تو شما تشنهات میشود بیرون باید آب باشد امام نامهای نوشتند به گورباچف در آن زمان كه هر چه در درون هست پاسخ آن باید بیرون باشد اگر در درون ریه هست در بیرون باید هوا باشد در درون گرسنه میشوی بیرون باید غذا باشد اگر در دهان دندان هست بیرون باید جویدنی باشد هر چه در تو هست پاسخ آن باید در بیرون باشد از جمله چیزهایی كه در درون است این است كه انسان بی نهایت طلب است یعنی اینطور نیست كه مثلا. . . حالا آمریكا میخواهد حرف اول را توی دنیا بزند بعد میخواهد حرف اول را توی كره مریخ هم بزند یعنی در انسان غریزه بی نهایت طلبی است یعنی اینطور نیست كه بگوید بس است كلمه بس در انسان نیست انسان دنبال بی نهایت میگردد بعد امام نامهای به گورباچف نوشت حالا كه انسان بی نهایت طلب است پس باید بی نهایتی هم وجود داشته باشد تمام چیزهایی كه در بیرون هستند محدود هستند زمین محدود است نور محدود است همه چیزها محدود است پس چون انسان بی نهایت طلب است باید یك بی نهایتی باشد كه آن خداست و بی نهایت هم باشد این جزو استدلالهایی است كه جزو نامه امام به گورباچف بود شما وارد اتاقی شدید دیدید یك لیوان آب است میگوئید كسی میخواهد آب بخورد متكا است میخوابد اما اگر دیدید یك كتاب است باید بگوئید كه حتماً مطالعه كرده است چون توی اتاق كسی كه اهل مطالعه نیست كتابخانه میخواهد چه كند اگر دیدید توی اتاق كسی چراغ پخت و پز دارد خوابگاه دانشجویی یا حجره طلبهها همینطور است اینطور نیست كه مهمانخانهاش یك جا باشد و كتابخانهاش یك جای دیگر باشد یك اتاق هم یخچال است هم كمد است هم كتاب است هم ساك لباس است اگر این اهل مطالعه نبود این كتابها اینجا چه میكند حكمتی كه این كتابها را گذاشته است از چیزهایی كه در تو هست میفهمیم كه در بیرون هست توی این خوابگاه كتابخانه است پس پیداست اینهایی كه اینجا هستند گاهی هم مطالعه میكنند.
3- دوری از رهبانیت و ریاضت
(لا رهبانیه فی الاسلام) ما راهبه نداریم كه انسان تارك دنیا باشد، خام خواری نداریم كه انسان گوشت نخورد بله گوشت زیاد خوردن ممنوع است ولی اصلاً انسان از حیوانات استفاده نكند این هم نیست این مال نگاه به قرآن، منتهی حالا اگر كسی خواسته باشد رسالهای بنویسد درباره ازدواج در اسلام باید همه آیات را ببینید تفسیر آیات را ببیند ما میخواهیم اگر یك آدم بی سواد هم پای تلویزیون باشد همین مقدار بداند حدود دویست مرتبه اسم ازدواج توی قرآن آمده است نكاح و مسائل حول اینها، مسئله زوجیت مخصوص انسانها نیست در نباتات هم هست سركوب غریزه ممنوع است اعتدال منطقی است این مقدار كافی است. در روایات، یك روایت داریم هر كسی ازدواج كند نصف دیناش را حفظ میكند یك روایت داریم هر كس ازدواج كند دو سوم دیناش را حفظ میكند كدامها درست است؟ حدیث این است این حدیث را من تا هفته قبل بلد نبودم هفته قبل یاد گرفتم(من تزوج فقد احرز نصف دینه) این یك حدیث است داریم(من تزوج فی. . . حالا من جمله عربیاش را یادم رفت، شبابه فقد احرز ثلثا دینه) هر كس در نوجوانی ازدواج كند دو سوم دیناش را حفظ كرده است هر كس از سی و پنج سالگی به بعد ازدواج كند نصف دیناش را حفظ كرده است پیداست كه اسلام عنایت دارد دین و فكر و اعتقادات متزلزل است بخصوص در نوجوانی. بزرگترین نعمت بعد از اسلام ازدواج است حدیث داریم در كافی، سنت پیغمبر ازدواج است، خیر دنیا و آخرت در ازدواج است، زیادی رزق در ازدواج است، باز یك چیزی كه من امروز صبح توی ذهنم آمده بود یعنی از یك جایی دیده بودم همین صبح الان كه میخواستم بیایم پشت دوربین یك نگاهی هم به معجم كردم دیدم درست است.
4- اراده خداوند برتر از اراده ماست
ما هر كاری كه میخواهیم بكنیم باید انشاء الله بگوئیم چون نمیدانیم كه میشود یا نمیشود باید همه برنامهها را بریزیم. . . مثل اینكه خوب برق كشی میكنیم ولی از اداره برق قطع است از مركز برق است به اراده ما نیست روایت داریم(عرفت الله بفسخ العزائم و نقض الهمم) من خدا را شناختم به اینكه هر كاری میخواستم بكنم دیدم نمیشود این پیداست كه قدرتی فوق قدرت ما هست كه ما خوب كه برنامه ریختیم او از كارخانه برق را قطع میكند ما وظیفهمان این است كه به مقدمات عمل كنیم گاهی وقتها من یك طنزی هم میگویم كسی هم نمیخندد خنداندن دست من نیست گاهی یك كسی الكی میخندد گاهی یك كسی بهترین حرفها را هم میزنی نگاه میكند ولذا قرآن میفرماید (;وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى) (النجم/43) من خودم یك حدیثی را جایی خواندم زدند به گریه گفتم عجب حدیث اثر گذاشت این حدیث را جایی دیگر خواندم دیدم مردم میخندند گفتم اِه! لب همان لب آدم همان آدم عبارت همان عبارت دیدم خدا میخواهد بگوید تو اصلاً كارهای نیستی تو یك وظیفهای داری به وظیفهات عمل كن اما حالا این موفق میشود یا موفق نمیشود ممكن است شما مدرك لیسانس و فوق و لیسانس را هم بگیری عالی ترین درجات را هم بگیری دقت كامل هم بكنی اما انواع سختیها و بدبختیها هم به شما هجوم بیاورد و آدمی باشد یك دهم شما زحمت نكشد همه درها هم به روی او باز باشد مهم نیست كه شما ماشینات ژیان قراضه است یا بنز درجه یك است یكوقت میبینی لامپ قرمز است با ماشین بنز نمیتوانی بروی و آن ژیان قراضه هر جا میرسد چراغهایش. . . یعنی ما همه كاره نیستیم ولذا میگوئیم(ایاك نعبد) ما بنده تو هستیم بعد میگوئیم نه نه(و ایاك نستعین) ما عبادت میكنیم منتهی با استعانت تو عبادت میكنیم بلند میشوم اما(بحول الله و قوته) درست است كه میگویم(اقوم و اقعد) یعنی من بلند میشوم اما(بحول الله و قوته) من چراغ میزنم سالن روشن میشود اما با توجه به اینكه برق از كارخانه بیاید. (لا جبر و لا تفویض). آنچه كه میخواستم بگویم این است، نیاز به یك پیش فرض داشت، نیاز به مقدمه دارد این داخل پرانتز است.
5- وعده خداوند در مورد تامین رزق بندگان
اول مكه دست بت پرستها بود كم كم آمار مسلمانها زیاد شد هم بت پرستها میآمدند دور بتشان تاب میخوردند هم مسلمانها ذكر خدا میگفتند بعد مشركین عملی انجام دادند كه لخت مادر زاد طواف كنند آیه نازل شد (;إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا) (التوبة/28) مشركین نجس هستند و بعد از امسال دیگر حق ورود به مسجد الحرام را ندارند مردم مكه دلشان تو ریخت چون بالاخره پنجاه درصد مشتری مسلمان داشتند پنجاه درصد هم مشتری غیر مسلمان مثل اینكه بگویند آقا معامله با زنها یا مردها ممنوع خوب اگر معامله با یكی از اینها ممنوع باشد یعنی نصف مشتری را از دست داده است چون مشتریاش هم زن است و هم مرد اینها یك خورده ترسیدند آیه نازل شد چرا میترسید شما مكه را دربست برای اسلام بگذارید اینهایی كه این رقم هرزگی میكنند به آنها راه ندهید بعد حالا از بازار میترسید قرآن میفرماید (;وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیكُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَكِیمٌ) (التوبة/28) اگر میترسید كه بازارتان شكست بخورد در آینده خدا از فضلاش شما را سیر میكند بعد میگوید اگر بخواهد. اما به عروس و دامادهای فقیر میگوید عروس و داماد غصه فقر نخورید نگو كه پول ندارم (;إِنْ یَكُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ) (النور/32) اگر فقیر هستند خدا آنها را از فضلاش بی نیاز میگرداند این دیگر انشاء الله ندارد به مردم مكه میگوید اگر بخواهم به شما میدهم اما عروس و داماد را كلمه انشاء الله خدا نگفته است یعنی خداوند به دو گروه گفته است كه وضعات را خوب میكنم یكی به مردم مكه است یكی به عروس و داماد فقیر به مردم مكه گفته است انشاء الله به عروس و داماد انشاءالله نگفته است یعنی قول قطعی داده است تازه به مردم مكه گفته است(سوف) یعنی در آینده شاید خیلی هم طول بكشد اما به عروس و داماد گفته است(یغنهم الله) یعنی خیلی هم طول نمیكشد لطیف است یعنی خداوند قول داده است شما یك مصاحبه كن توی خیابان یا توی فامیل نگاه كن یك نفر را پیدا كنید واقعاً به من بگوئید كه بگوید من زمانی كه مجرد بودم وضعام خوب بود بعد از خانواده و ازدواج و بچه وضعام خراب شد. تمام كسانی كه ازدواج میكنند بعد از ازدواج وضعشان خوب میشود اصلاً وقتی عروسی میكنند عروس و داماد جایشان عوض میشود عروس خانه باباش است میرود خانه شوهرش روزیاش كه قطع نمیشود و از همه گذشته كی گفت بیاید خانه شوهرش میشود عقد بشود. . .
6- لزوم حساسیّت والدین در مورد ازدواج فرزندان
یكی از راههای حل مشكل ازدواج است برای حفظ دختر و پسر. . . مردم حساس هستند گیر ما این است آن هفته هم گفتم گفتم تحصیل بچهها یك كمال است اینرا گفتهام میخواهم تكرار كنم تحصیل بچه یك كمال است ازدواج ضرروت پدر و مادرها روی تحصیل بچهها حساس هستند خانه میگیرند حتی میآیند پشت آن دری كه بچهشان امتحان بدهد تسبیحهایی دست میگیرند نیم متر اللهم صل علی محمد و آل محمد حالا من نمیدانم وقتهای دیگر چقدر صلوات میفرستند چنان مقدس میشوند سبوح قدوس تمام امامزادهها را نذر میكنند آن حساسیتی كه مادر و پدر برای لیسانس بچهاش دارد آن حساسیت را برای ازدواج بچهاش ندارد حالا بگذار بزرگ شود حالا جوان است حالا نمیشود حساس نیستیم و ازدواج ضرورت است حساس نیستیم ولی تحصیل یك كمال است حساس هستیم اگر همان مقداری كه. . . اگر خانهمان رنگ نداشته باشد مثلا ً یك خورده رنگ نداشته باشد مهمانی نمیكنیم بابا این چند سال است كه خانه را رنگ نكردهایم. یك كسی یك حرف بزند داغ میشویم حساسیت نیست غصه نمیخوریم كه نكند چنین باشد نكند چنین باشد اینهایی كه دانشجو دارند سرباز دارند دختری را انتخاب كنند با دقت، وقتی دقت كردند عقد كنند منتهی به دختر بگویند كه فعلاً بچه ما سرباز است بچه ما دانشجو است دختر خانه شما باشد اینها تلفنی گاهی با هم حرف بزنند گاهی هم بروند بیرون با هم باشند اما وقتی با تلفن یا بیرون هستند وقتی میخواهند عروسی كنند و بچه دار بشوند بعد از آن باشد كه اینها وارد زندگی شدهاند شغلی و پولی ولی حالا اگر من مسكن ندارم یا درآمد ندارم معنایش این نیست كه نیاز هم ندارد شما اگر آب میخوری ولی لیوان نداری نمیگویی چون لیوان نداریم تشنه باشیم كدام آدم عاقل وقتی میبیند نیاز به آب دارد ولی چون لیوان ندارد تشنه مینشیند حالا چون قاشق و چنگال نیست باشد یك هفته دیگر غذا میخوریم قاشق و چنگال وسیله است اگر نبود آدم با دستاش غذا میخورد(اگر جوی آب بود عرض كنم به حضور شما كه. . . یكوقت من توی نهضت سواد آموزی میخواستم حكم بدهم یك نفر را قائم مقام كنم جلسهمان چون طولانی بود انداختیم كرج رفتیم كنار رودخانه كرج نشستیم و بحث كردیم كه شرایط نهضت سواد آموزی چی است و چی است خلاصه قبول كرد ما هم نوشتیم باسمه تعالی با توجه با سوابقی كه جنابعالی داری شما بعنوان قائم مقام من منسوب میشوی حكم را نوشتیم و كنار رودخانه به او دادیم گفتیم این آب رودخانه تمیز است حاضری یك قورت بخوری؟ گفت طوری نیست ظرف بیاور، گفتم نه همینطور بخور ایشان هم دولا شد گفتم نمیخواهم بخوری فقط میخواستم بگویم حكم فلانی را دم كوزه گذاشتند آب از آن خوردند شما بگو حكم آقای قرائتی را دم رودخانه گذاشتند آب از آن خورند. حالا به هر حال اگر لیوان باشد چه بهتر قاشق و چنگال باشد چه بهتر البته قاشق و چنگال را من نمیگویم چه بهتر با دست خوردن بهتر از قاشق و چنگال است سید جمال الدین اسد آبادی شاید اینرا از من شنیدهاید سید جمال الدین اسد آبادی رفت اروپا با دستهایش كه غذا خورد همه فیلم بردارها شروع كردن عكس گرفتن گفت چی شده؟ گفتند خیلی املی! با دست میخوری، گفت اتفاقاً روشنفكر هستم چون من دستم را خودم فهمیدم چه جوری شستم توی حلق كسی هم نرفته اما این قاشق هر چند دقیقه توی حلق هر كس و ناكسی است و دست من میدانم چه جوری شستهام اما قاشق را نمیدانم چه جوری شستهاید بنابراین من چون روشنفكر هستم با دست میخورم تو امل هستی اینطور هم نیست كه هر كاری كه ما میكنیم امل باشیم هر كاری كه آنها میكنند اینطور نیست. در یكی از فرودگاه كشورهای اروپایی بودم یك كسی گفت آقای قرائتی دیدی چقدر تمیز است گفتم خیلی كثیف بود این كشور. . . خیلی هم مشهور است توی دنیا این كشور، این كشور پنجاه میلیون جمعیت دارد چهل و پنج میلیون سگ و سگ هایشان هم جدا نیستند توی آسانسور و آشپزخانه با خودشان تاب میخورند شما ادرار سگ را بدهید به آزمایشگاه تمام زبالههای تهران را هم بدهید به آزمایشگاه ببینید میكرب كدامها بیشتر است ما با زباله هایمان از آنجا تمیزتر هستیم اینطور نیست كه حالا یك خودباختگی است. . . غصه میخورم از آدمهایی كه مخشان كار نمیكند حتی بعضی از اعضای دولت اگر توی یك خانه بز و میش باشد میگویند آقا بهداشتی نیست بعد همان آقا توی خانهاش سگ است هیچ كاری نمیكند چطور ادرار بز بهداشتی نیست ادرار سگ بهداشتی است؟ یك رقم خودباختگی است این خودباختگی است حتی توی بعضی از طلبهها هم من یك خودباختگی دیدم خیلی توبیخاش كردم به یك طلبه گفتم چی میخوانی گفت معادل لیسانس حسابی به او پریدم گفتم خجالت بكش مكاسب یك درس است خودش فقه یك ارزش است چرا خودت را باختهای مثل اینكه بگوئیم خربزه كیلویی چند است بگوید معادل یك كیلو خیار خربزه خودش یك میوه است این خودباختگی همه جا آمده است توی زن و مرد توی خاص و عام توی دولتی و غیر دولتی اگر بناست حیوان توی خانه نباشد سگ هم نباید باشد روی یكی از تابلوها نوشته بود نماز گفتند آقا این تابلو حواس آدم را پرت میكند گفتم این تابلو نوشته حسن آباد چطور حسن آباد حواس را پرت نمیكند اما نماز یك كلمه است بله تابلوهایی كه بیش از دو كلمه باشد توی جاده ممنوع است. الله اكبر این كجا حواس را پرت میكند قرآن میگوید (;فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) (البقرة/10) یعنی بعضیها مریض هستند.) داماد پول ندارد عروس هم پول ندارد ولی هر دو نیاز دارند لیوان ندارند ولی هر دو تشنه هستند بگویند آقا ما از ازدواج استفاده میكنیم تشكیل زندگی باشد بعد از آنكه پولداری و اینها باشد.
7- دقّت و عنایت در انتخاب همسر
منتهی در شناخت عجله نكنید یك خورده دقت كنید ازدواج پاركی و ازدواج سینمایی ازدواج كنار خیابانی اینها پفك نمكی است این ازدواجهایی كه داغ میشوند اما پخته نمیشوند هر داغی سرد میشود ولی هیچ پختهای خام نمیشود اینها قانون است ازدواج باید پخته باشد داغ نباشد كاشان ما میگفتند آدم لنگ را دنبال خرید اسب نفرستید چون پایش لنگ است هر اسبی ببیند میگوید این خوب است فعلاً از این لنگی كه بهتر است جوان را هم میگویند دنبال ازدواج نفرستید چون داغ است به هر كس رسید میگوید این خوب است نه جوان را دنبال خواستگاری بفرستید و نه لنگ را دنبال خریدن اسب این بایدكار پخته باشد شاید هم میگویند دختر باكره پدرش ولایت دارد این بخاطر اینكه یك فیلتری گذاشته یك خورده چیز بشود. . . یك كسی به من گفت چرا دست به سگ مرده میزنی غسل مس میت ندارد اما دست به انسان مرده میزنی غسل مس میت دارد یعنی انسان از سگ بدتر است گفتم نه آقا سگ مرده را كسی دست به آن نمیزند ولی انسانی كه مرد مادر و پدر همه روی آن میافتند كه ببوسند اسلام میگوید هر كس ببوسد باید غسل كند میگویی نه برویم كنار این فیلتر گذاشته برای اینكه مردم روی آن نیفتند سگ مرده را كسی روی آن نمیافتد خر مرده را كسی روی آن نمیافتد اما فامیل كه مرد همه میخواهند با او خداحافظی كنند همه میآیند ده ببوس آن هم مرده است و مسائل بهداشتی هم مطرح است گاهی وقتها قانونها سرعت گیر است. (قرآن میگوید زن و شوهر وقتی میخواهند طلاق بگیرند این قدر سرعت گیر گذاشته است كه. . . مثل اینكه آدم میخواهد بخندد بگویی آقا شما سیزده دقیقه دیگر بخند خوب سیزده دقیقه دیگر آدم خندهاش یادش میرود خنده آنوقتی كه آدم خندهاش گرفت باید بخندد تا یك كسی میخواهد بخندد آقا یك ربع دیگر بخندید خوب هیچی یك كسی میخواهد غیض كند ببخشید آقا شما چهل و پنج دقیقه دیگر غیض كنید اصلاً اسلام برای طلاق سرعت گیرگذاشته است گفته كسی كه میخواهد طلاق بدهد باید توی آن ماه به خانمش دست درازی نكرده باشد توی آن ماه یعنی بعد از آن طهارتی كه زن و شوهر میدادند دوم اینكه باید زن حامله هم نباشد كه از خانه او را بیرون كنند سوم اینكه باید دو تا شاهد عادل هم باشند آنوقت عادل طلاق غیر از عادل پیش نمازی است عادل پیش نمازی عادل تعاونی است عادل طلاق بازار آزاد است یعنی شما جوانی كه گناهی از او ندیدهای میتوانی به او اقتدا كنی یا جوان یا پیر اگر هم گناه كرده است من گناه ندیدهام اما عادلی كه میخواهی زنت را طلاق بدهی باید از آن عادل عادل عادلها باشد توی هر شهری دو سه تا پیدا نمیشود صیغه عربی هم باید عربی باشد عربی هم باید صحیح باشد بعد از طلاق هم حق نداری زنت را از خانه بیرون كنی زن هم حق دارد بعد از طلاق توی خانه خودش را آرایش كند و هی خودش را به شوهرش نشان بدهد بعد هم گفتهاند اگر خواستی رجوع كنی لازم نیست دو تا عادل پیدا كنی چون میگویند آقا دو تا عادل پیدا كن دو مرتبه با زنت رفیق شو تا برود دو تا عادل پیدا كند شهوتش گم شده است یا علاقهاش تمام شده است حتی یك شوخی بكنی طلاق از بین میرود مثلاً عوض شكر نمك توی چای او بریزی دم حوض نشسته یك خورده آب به او بریزی اگر یك مشت آب بریزی. . . من هی حوض میگویم مردم خواهند گفت مثل اینكه قرائتی توی تهران زندگی نمیكند حالا شیر آب، ما یكوقت گفتیم پیچ تلویزیون را باز كنید گفتند آقای قرائتی مگر تلویزیون شما پیچی است مال زمان ناصر الدین شاه هستی تلویزیون پیچی چی است؟ حالا اصطلاحاتی كه میگوئیم باید مواظب افكار عمومی هم باشیم اگر شما یك مشت آب بریزی به خانمت. . . حتی یك نشگون از خانمت بگیری طلاق به هم میخورد یعنی برای طلاق میگویند دو تا عادل پیدا كن از آن عادل عادل عادلها باشد در آن ماه آمیزشی صورت نگرفته باشد چنین باشد چنین باشد یك شرطهایی گذاشتهاند كه هر چه دیرتر این طلاق باشد هی راهبندان كردهاند اما برای وصل كردن خداوند همه قیدها را. . . اگر بگویند بعد از طلاق هر كس میخواهد به زنش مراجعه كند باید بگوید بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب شوهر جنابعالی غلط كردم كه شما را طلاق دادم غرور مرد اجازه نمیداد و طلاق همینطور میماند برای قیچی كردن عربی صحیح دو تا شاهد عادل برای وصل شدن با یك مشت آب با یك شوخی با یك چشمك این زیبائیهای اسلام است كه چقدر اسلام تمام كارهای تفرقه انداز در اسلام حرام است اصلاً میدانید چرا قمار حرام است؟ چون دو نفر با هم شانزده درجه رفیق هستند مینشینند قمار میكنند بعد یكی برنده میشوند بعد وقتی از سر سفره قمار بلند شدند میبیند كه پول این رفت توی جیب او این شانزده درجه میشود ده درجه اگر از شما نبرده باشم میگویی خدا رحمتش كند اما اگر یك میلیون از شما ببرم فردا بگویند قرائتی مرد میگویی به درك كه مرد دیروز پول ما را برد قرآن میگوید (;إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَكُمْ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ) (المائدة/91) شیطان میخواهد بین شما كینه. . . یكی از مفاسد این است هی نگویند آقا برد و باخت حلال است یا حرام اصلاً اگر حلال هم است وقتی من جیب شما را خراب كردم رفاقت شما با من. . . دلیل این باشد.)
8- ازدواج، اصل است، نه آداب و رسوم آن
راجع به ازدواج من پول ندارم تو هم پول نداری نه من مهمانی میدهم نه تو مهمانی بده نه من پیراهن عروس میخرم نه تو كت و شلوار. . . بیا فقط عقد شرعی بخوانیم فقط دقت كنیم بعد هم شما خانه بابات باش سر سفره بابات شما شوهر هم نداشته باشی سر سفره بابات هستی حالا یك صیغه خواندی بنده هم كه همسر ندارم خانه بابام هستم منتهی گاهی وقتی خدایی ناكرده به ما فشار آمد و نیاز شدید شد ما از راه حلال ما همدیگر را تامین كنیم منتهی بعد از تامین شما خانه بابات باش من هم خانه بابام هر وقت به خانه و مال رسیدیم تشكیل زندگی مستقل میدهیم این چه اشكالی نداریم چرا ما تشنه لب آب مینشینیم یا گناه میكنیم یا از تو میسوزیم بخاطر اینكه. . . ساعت اول باید عقد و عروسی. . . خیلی قیود زیادی است حتماً باید عروسی كه میروند باید بوق میزنند زنگ میزند به پسر خالهاش میگوید ماشین بده تو چقدر میخواهی گردن كج كنی یا از بانكها وام بگیری ماشین كرایه كنی حالا بی بوق ببر مثلاً اینهایی كه بدون بوق خانم بردند باطل شد؟ یك كسی میگفت آقا ما تعزیه خواندیم توی تعزیه اسب نداشتیم شمر سوار دوچرخه شد باطل است؟ گفتم نه درست است حالا اینكه چیزی نیست ما خودمان یك مقداری یك قیدهایی گذاشتهایم قیدهای الكی نه عقل میگوید این قید را بگذار نه. . . فقد رسم است ما این رسم را میشكنیم چرا دیگران برای ما رسم میگذارند من رسمی میگذارم كه دیگران به رسم من عمل كنند(امام نقل میكرد كه من رفتم پیش. . . این را من از امام یادم مانده است منتهی یادم نمیآید راجع به خودش بود یا پدرش یا مرحوم مدرس یا دیگری عجب. . . مرده به بچهاش گفت هر كس آمد در خانه بگو جنابعالی كی باشی چكار داری؟ موضوع چیه؟ بنویس من میآیم به من بگو آمد گفت كی آمد در خانه؟ گفت نمیدانم كسی آمد یا نیامد نمیدانم زن بود یا مرد بود نمیدانم كار به شما داشت یا كار به كسی دیگر داشت گفت برو دنبال كارت حالا ما هم نمیدانم نمیدانم شد به هر حال من اینرا از امام توی ذهنم هست كه آمدند گفتند آقا فلانی به ما زده، شما چقدر بی عرضه هستید میروید شكایت بزنید او برود شكایت چرا میایستی بخوری تو شكایت كنی چرا یك سنت برای من درست كنند) ازدواج من كه یك سنت جدی است نیاز جدی من را بخاطر آداب و رسوم پدران و نیاكان و همسایگان غلط كردند هر كس آداب و رسومش غلط است غلط كرد چرا آداب و رسوم غلطی بگذارند جوانهای ما بسوزند جوانهای ما خط شكن باشند مثل توی جبهه، یكی از مسائل خط شكنی خط شكنی توی مسائل ازدواج است بسیاری از قیدها را باید شكست دولت باید یك كاری بكند مجلس باید یك كاری بكند پدر و مادر باید یك كاری بكنند خود آنها هم باید یك كاری بكنند این طناب ازدواج را باید پاره كرد ازدواج شده است غول، یا گناه میكند یا از تو میسوزند و هر دو غلط است از تو سوختن و نیاز داشتن تشنه لب آب نشستن درست نیست خدا نگفته است گناه كردن را هم خدا نگفته است خودمان به پای خودمان زنجیز بستهایم. بحث ازدواج ادامه دارد جلسه بعد هم انشاءالله راجع به ازدواج صحبت خواهم كرد فعلاً نیم ساعتمان تمام شد. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 111