نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1191
موضوع بحث: جهاد مالي
تاريخ: 19/09/66
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث ما در گذشته بعد از بحث جنگ خندق و احد دربارهي جهاد اکبر بود و اين بحث ما دربارهي جهاد مالي است که امري اختياري و داوطلبانه است. در ممکلت ما هميشه 20 درصد ترسو هستند که به محض اينکه گفته ميشود: «آنهايي که نميتوانند بجنگند به جبهه رزمنده بفرستند، کمک مالي کنند» سريع ميرود و پولش را از بانک بر ميدارد ولي هنوز ما به جايي نرسيدهايم که اجباري بشود و کساني که دارند و ندارند بايد به اين بحث گوش بدهند و من ميخواهم 20 نکته را در خصوص جهاد مالي براي شما بگويم و اين جلسهاي است که کشاورزان نمونه در آن حضور دارند که هم در کشاورزي و دامداري نمونه هستند و هم پدر و مادر شهيد هستند و از مخلصين هستند و از الآن به شما بشارت بدهم که در ميان بحث پيامي از کشاورز نمونهاي داريم که پدر 4 شهيد است و برايتان صحبت خوهد کرد.
1- اهميت جهاد مالي
نکات جهاد مالي: 1- خود پيامبر غير از اينکه در جبهه بود، پول هم ميداد و سور هم ميداد و آيه داريم که وقتي براي سور به منزل پيامبر ميرويد، زود بلند شويد و معلوم است پيامبر زياد سور ميداد و آيه (وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ) (شعراء /214) که نازل شد پيامبر به علي(ع) گفت: بلند شو و آبگوشت را راه بينداز. ميفرمايد: (لكِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ) (توبه /88) يعني جهاد مالي براي پيامبر هم هست و خود رهبر انقلاب هم در جهاد مالي کمک کردند و روحانيون هم پول دادند و بايد بدهند. مثلاً خود خدا وقتي ميخواهد بگويد: صلوات بفرستيد ميفرمايد: (إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً) (احزاب /56) پس «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ» و خدا نميگويد: که فقط شما مسلمانها صلوات بفرستيد. اول خدا خودش صلوات ميفرستد و اين يک عامل تربيتي است که ابتدا خدا خودش کار را انجام ميدهد، و با اينکار زماني که به بندگان ميگويد حرفش قدرت خواهد داشت. 2- قرآن به کساني که در اين راه(جبهه) انفاق ميکنند ميفرمايد: (تِجارَةً لَنْ تَبُورَ) (فاطر /29) يعني پول دادن در راه خدا تجارتي است که ضرر ندارد. 3- اگر کم هست بدهيد و کمي آن مهم نيست. من چند روز پيش خارج بودم و دانشجوهاي ترکيه، روماني و يوگسلاوي جمع شده بودند اين دانشجوهاي ايراني اگرچه پول نداشتند ولي گفتند: صندوق بگذاريد تا ما هرچه داريم کمک کنيم و در اسلام کمک کم باشد يا زياد باشد مهم نيست، يعني مقدار اهميتي ندارد. زمان پيامبر(ص) کارگري مقداري خرما آورد تا کمک کند و گفت: من همين مقدار را دارم، همه خنديدند. آيه نازل شد: (الَّذينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعينَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ فِي الصَّدَقاتِ) (توبه /79) چرا اين فرد را که خرما آورده است مسخره ميکنيد و بايد خرماي او را قبول کنيد. چون قرآن ميفرمايد: من کم را هم قبول ميکنم، حتي اگر به اندازه خردل باشد. (وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ) (زلزال /8) يعني اگر مثقال هم باشد، قبول ميکند. در نفقه ميگويد: (صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً) (توبه /121) قبول ميکند و حتي اگر يک ريال هم هست کمک کنيد، نه براي اينکه جبهه به اينها نياز دارد بلکه شما به آفتاب نياز داريد، وقتي ميگويند: چشمت را باز کن تا آفتاب را ببيني نه براي اينکه آفتاب به تو نياز دارد بلکه تو به آفتاب نياز داري و خدا به روحيه کار دارد. گاهي بچهاي يک نصفه حبه قند در دهان انسان ميگذارد ولي از يک قاب پلو شيرينتر است. اين روحيه مهم است و مبلغ مهم نيست. 4- بخيل قاعد است. ما يک آيه داريم که: (فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً) (نساء /95) منافقين اين آيه قرآن را آرم کرده بودند. آيه ديگري هم داريم که (فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً) (نساء /95) اگر کسي پول بدهد مجاهد است و اگر ندهد قاعد است، پس آن آيه فضيلت مجاهد بر قاعد شامل مجاهدت مالي هم ميشود.
2- آداب و شرايط جهاد مالي
5- کار خير زماني خوب است که چند ويژگي داشته باشد: سرعت داشته باشد و مخفي باشد. اينکه ميگويند: عجله كار شيطان است، در کار خير عجله از خداست و تأخير جايز نيست. قرآن ميفرمايد: کساني که (لا يَسْتَوي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ) (حديد /10) و کساني که «أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ» يکسان نيستند يعني «لا يَسْتَوي» ارزش کساني که قبل از فتح مکه پول ميدادند، بيشتر از کساني است که بعد از فتح مکه پول ميدادند. مثل نماز اول وقت است. امام حسن(ع) تشنه شد و پيامبر(ص) رفت كه براي او آب بياورد و امام حسين(ع) خواست آب را بگيرد، پيامبر نداد و فاطمه(س) پرسيد: مگر حسن را بيشتر دوست داريد؟ ولي پيامبر فرمود: حسن زودتر خواست. 6- از بهترين بدهيد (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ) (آل عمران /92) چون دو مسأله است. يک زمان ميخواهيم شکم را پر کنيم، مثل مارکسيستها که ميگويند: اصل اقتصاد است و از بين رفتن فقر در حالي است که فقط شعار ميدهند و وضع کشورهاي مارکسيستي خراب است. اما اسلام ميگويد: فقط سير کردن شکم مهم نيست و دل کندن تو مهم است. قرآن ميفرمايد: حاج آقا به مكه که ميروي، گوسفند ذبح کن. من کاري به گوشتش ندارم ميخواهم دل بکني (لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى) (حج /37) من کاري به گوشت و خون اين ندارم. «وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى» ميخواهم دل بکني. چون دادن غذاي فاسد و لباس کهنه و پاره رشد نيست بلکه رشد به دل کندن است و انسان بيش از همه بچهاش را دوست دارد و بايد دل بکند. البته از نظر جهاد مالي و دانشجوها استقبال خوبي شد و بايد از آنها تشکر کرد اما عدهاي هستند ميترسند براي اسلام خيري بدهند، کساني که نه بچه خود را به جبهه فرستادهاند و نه در جهاد مالي کمک کردهاند اما در مورد ماشين و مبل همه كار ميكنند، ولي به جبهه کمکي نميکند. همين برادري که کشاورز نمونه ماست و 4 پسر خود را به جبهه فرستاده است، براي شما صحبت خواهد کرد که از زمين شوره زار محصول به عمل آورده است. (صحبتهاي کشاروز نمونه را بشنويم.) بله از ميان شنزار و نمکزار چغندر قند بيرون ميکشد و جوانانش را يکي پس از ديگري به جبهه ميفرستد و اين انسان است. انساني هم هست که همهاش ميخورد و نق ميزند و اينجا هم انسان سيماي بهشتي و جهنمي را ميبينيد و ايشان يکي از اينها هستند و در ميان ما باز هم مثل ايشان هستند. مثل همين پيرمردي که اينجا نشسته است و 54 رقم خرما از زمين سوران در بخش سيستان و بلوچستان خرما به عمل آورده است که نمونه هايش را براي هيأت دولت آورده است و خواهري دارم که همينطور است. اگر جوانها از زمين 54 رقم خرما بيرون ميکشند و به جبهه ميروند، شما بايد خوب درس بخوانيد و فرهنگيان هم خوب درس بدهند و کاسبها به حلال و حرام دقت نمايند و به پشت جبههها کمک کنند. و اينطور نباشد که اگر 10 هزار تومان به جبهه کمک کرديد، اينقدر جنس را گران کنيد که 20 هزار تومان جايش پر شود، يعني 100 هزار تومان براي جبهه چک ميکشد ولي در طول يک هفته 200 هزار تومان روي جنسها ميکشد. اسلام ميگويد: بده تا کم شود اما شما ميدهي که زياد شود. البته به جبهه کمک کنيد و تا به حال هم خوب بوده است. بحث ما بحث خوبي شد، چون نفس پدر شهيد در آن بود ولي بقيهاش را تند تند ميگويم. از بهترين چيزها بدهيم. امام حسن مجتبي(ع) سوار اسب بود کسي به او خيره شد، امام پرسيد چه شده است؟ او گفت: اسب بسيار زيبايي است. امام هم گفت: حال که اين اسب چشم تو را گرفته براي تو باشد. اگر دختر و پسري همديگر را ميخواهند ولي پسر فقير است، خوب پدر دختر يک داماد فقير بگير، مگر لازم است که همه دامادهايت چيزي داشته باشند؟ اگر پسر خوب و مسلماني است و اخلاقش هم خوب است و دختر و پسر همديگر را ميخواهند، مثل اميرالمؤمنين که انگشترش را بر سر نماز داد شما هم تسليم ازدواج بشويد.
3- انفاق و جهاد مالي بدون منت و براي خدا
7- بي منت: برادري که ديديد ميتوانست بنشيند تا بنياد شهيد خانه او را اداره کند، چون پير است و پدر چهار شهيد است ولي اين کار را نميکند و زحمت ميکشد و بر جمهوري اسلامي منت نميگذارد. اما آدمهايي هستند که مرتب ميگويند: ما راهپيمايي کرديم. من آنقدر عصباني شدم کسي ميگفت: ما شاه را بيرون کرديم. گفتم: شما چه کردي؟ گفت: راهپيمايي کرديم. گفتم: شما فوقش 10 بار راهپيمايي کردي هر کدام هم 4 ساعت طول كشيده است. ساعتي 100 تومان بگير و برو و ما را رها کن. مردم 4 شهيد ميدهند حرفي نميزنند، آن وقت برخي مثل موتورهاي گازي خراب ميمانند که وقتي از خيابان رد ميشوند همه جا را پر از دود ميکنند و انسان نبايد اينطور باشد. شما تا به حال چند بار کار خيري کردهاي که به كسي نگفتهاي؟ هر کدامتان بنويسيد و ببينيد كه چه قدر است؟ تا زنده هستيم اين كار را بكنيم. چون براي برخي کارها ميشود نايب گرفت اما براي برخي کارها نميتوان نيابت گرفت. يک وقت جايي دعاي کميل بود و کسي را دعوت کرده بودند. گفت: من نماينده فرستادهام. براي روشن کردن برق يا طلاق و نکاح ميتوان نايب گرفت ولي براي گريه کردن نميشود نايب گرفت. شما که ميخواهي يک سوم مالت را بعد از خودت وصيت کني، چه کسي بهتر از امام ميتواند ناظر باشد؟ پس چه خوب است که اگر ميخوهي بدهي همين الان بدهي. عرض کردم خيال نکني که احتياج داريم، شما بدهي يا ندهي جنگ پيروز ميشود و خجل کسي است که کاري نکرده باشد و انقلاب هم پيروز شد و روسياه کسي بود که مرگ بر آمريکا نگفت. اگر هم نه پول و نه جان داري و نه جوان هستي ولي بازنشسته خطاط هستي خوب، بيا بگو من هيچ چيز ندارم ولي به بچههاي سپاه خط خوب ياد ميدهم. حالا اگرچه پيرزني بود که خطاط هم نبود، ميتواند بچههاي زنان بي سواد کوچه را نگه دارد تا به کلاسهاي نهضت بروند و يا حتي اگر خانم ليسانسي است که بچه دارد براي همين نميرود درس بدهد و ميتواند اين پيرزن بچههاي او را نگه دارد تا او به دبيرستان برود و به400 نفر درس بدهد، هنوز ما همه توان خود را استخراج نکرديم. مثلاً من عقلم هم نرسيد که چه طور ممكن است كه بشود 54 نوع خرما در بيايد، ولي حالا شايد 100 نوع ديگر هم بشود. 8- تا زنده هستيم کمک کنيم. 9- به خدا وام بده: يک وقت من از شما وام ميخواهم، يک زمان آيت الله منتظري يا امام از شما وام ميخواهند يا حتي يک وقت حضرت مهدي از شما وام ميخواهد، خانه خود را گرو ميگذاريد و عاشقان او حاضر هستند هر کاري بکنند. حال به خداي مهدي(عج) ميخواهيد وام بدهيد. (مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ) (حديد /11) يا ميگويند: وام در بانکها با سود. . . تا 10 روز ديگر داده ميشود، خوب قرار است چه بشود. اما وام به خدا 700 برابر و «يُضاعِفَ» يعني 1400 برابر بکنيد. (وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ) (بقره /261) يعني خود خدا وام ميگيرد و فعلا 1400 برابر آن را ميدهد و بقيهاش براي بعد ميماند. بعد نترس که اگر به جبهه کمک کني بچه هايت چه طور ميشود چون (الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ) (بقره /268)
4- داستان ثعلبه و فراموش كردن گذشته
ثعلبه نباشي! او چه کسي بود؟ داستاني دارد. کسي نزد پيامبر آمد و گفت: دعا کن وضع ما خوب شود و 5 وقت براي نماز ميآمد. پيامبر فرمود: تو وضعت اينطوري باشد بهتر است. ولي او گفت: زندگي ما خيلي روي شمعک است. پيامبر فرمود: صلاح نيست ولي او اصرار کرد و پيامبر هم دعا کرد و وضع او خوب شد و گوسفندانش زياد شد، مثل خواهري که امروز در جلسه است و 25 گوسفند را به 100 گوسفند رسانده است. البته اين حزب اللهي است ولي او از حزب اللهي خارج شد و منحرف شد و گوسفندانش که زياد شد ديد جايش در مدينه نيست و در بيابان رفت و تشکيلاتي درست کرد و چون گوسفندانش به حد زکات رسيد مأمور زکات از جانب پيامبر براي گرفتن زکات رفت. ثعلبه گفت: مگر ما يهود و نصاري هستيم که جزيه بدهيم و اگر باج است ما باج نميدهيم. آيه نازل شد: (وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ) (توبه /75) يعني کساني که عهد بستند، اگر به آنها ببخشيم در راه خدا خرج کنند ولي وقتي به آنها داديم بخل ورزيدند. کسي ميگويد: اگر ماشيندار بشوم، به خدا هرکس زير باران بماند سوار ميکنم ولي وقتي خدا به او ماشين داد بوق ميزند و ميرود. اين ثعلبه هم زکات نداد ولي در ماجراي مسجد ضرار پول داد و خدا ميفرمايد: که اگر کسي در راه حق پول خرج نکند چيزي براي او پيش خواهد آمد که در راه باطل پول خرج کند و آن دنيا هم عذاب خواهد شد. بعد ميگويد: يادت باشد که خودت نداشتي و فراموش نکني که نداشتي. چون اينجا نارمک است، قصهاي از اين محل بگويم که زمان شاه منزل يکي از شهداي نارمک مهمان بودم و پشت بام خوابيده بودم و جمعيت را ميديدم. پرسيدم ميشود با بچههاي اينجا صحبت کنيم؟ گفت: نميدانم اينها ميآيند يا خير؟ خلاصه او رفت و زود براي مهمانها پرتقال و گز آورد و چند نفر از جوانها را صدا کرد و آورد و ما هم صحبت کرديم و ما که ميخواستيم صحبت کنيم بايد با ترس و لرز و گز چيزي ميگفتيم. اما اگر الآن به يکي از دبيرستانهاي نارمک زنگ بزنيم، ممكن است 50 هزار نفر جمع بشوند. خدا به پيامبر ميفرمايد: (أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى) (ضحى /6) يعني يادت هست که فقير بودي، پس (فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ) (ضحى /9)، (وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى) (ضحى /8) پيامبر نداشتي و حالا وضعت خوب است. (وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ) (ضحى /10) پس يادت نرود که نداشتي و مال تو هم نيست.
5- آنچه داري را رزق خدا بداني
12- «مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّه» يعني از خداست. ديديد که پدر شهيد چه گفت؟ يعني اگر روز قيامت بگويي من پدر شهيد هستم ميگويد: 4 شهيد براي خودم بود تو چه کردي؟ يعني فرض ميكنيم که پدر تو فاضل بود. (مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّه) (يس /47) تو بزرگي و خليفه خدا هستي و دنيا کوچک است و زشت است كه بزرگ با کوچک طرف بشود. (أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا) (توبه /38) ولي اگر هيچ چيز نداري ولي آدم محترمي هستي از آبرويت خرج کن. «فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَبِجَاهِكَ»(أعلام الدين، ص127) يعني بين کساني که حرف تو را ميخرند سعي کن، شايد با آبرويت گرهاي را باز کني و اگر ميخواستي کار ديگري انجام دهي حديث داريم: «بأفضل من درجة الصيام و الصدقة و الصلاة قالوا بلى يا رسول الله قال صلاح ذات البين»(مجموعةورام، ج1، ص39) اگر دو شريک، دو رفيق، يا همسايه و خويشاوند با هم قهر هستند برنامهاي بگذار و اينها را با هم آشتي بده. پس از همه ما کاري بر ميآيد. اجمالاً هرکس ميتواند به جبهه برود. چند سال جوانها خوابيدند و بسيجي و سپاهي مرزها را نگه داشتند، حالا شماها برويد و نگوييد ما متخصص علم هستيم. چون اگر علم باشد و سوز نباشد فايده ندارد. تازه وقتي کاملاً متخصص شد وقتي ببيند در شرق و غرب دلار بيشتر است به آنجا ميرود. بايد جبهه را لمس کرد، چون حتي اگر جنگ هم نباشد تنفس در جبهه ارزش است و بايد ديد اينها چه کساني هستند که نميترسند و بايد نترسيد و دل کند چون اگر نتواني و بترسي مرض است که انسان نميتواند دل بکند. قرآن ميفرمايد: (اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ) (توبه /38) مريض شديد؟ سنگين هستي؟ چرا با تحصيل پرواز نميکني؟ و يا به پشت جبههها کمک مالي نميكني و در نماز جمعه و جماعت شرکت كن. بسيار زن ليسانسه داريم که به خاطر داشتن بچه درس نميدهد و شما ميتوانيد بچه او را نگه داريد و نگوييد: اگر نگه دارم او ميرود پولش را ميگيرد، چون اگر او ديد تو ايثارگر هستي او مقداري از پولش را براي جبهه ميفرستد. البته اگر ببيند که من از تو هستم و تو هم از من هستي. قرآن ميفرمايد: (بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ) (آل عمران /195) اگر همه با هم باشيم همه مشکلات حل ميشود. خدايا همه مشکلات جمهوري اسلامي را طوري حل کن که دنياي خيره شده، خيرهتر شود. دلها را با هم باصفا و مهربان کن، رزمندگان ما را پيروزمندانه برگردان. آنهايي را که تا به حال به دنيا چسبيدهاند، با ايمان بخلشان را آب کن و اينهايي را که کدورت دارند و آنهايي که گره در دلشان است مهربانشان کن و کدورتها را برطرف کن. خدايا به حق محمد و آل محمد امام عزيز ما را در پناه رهبرش حضرت مهدي(عج) به سلامت، و دل امام زمان را براي هميشه از ما خشنود و راضي بگردان.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1191