نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1354
موضوع: حکومت اسلامی، وظايف متقابل مردم و حكومت
تاریخ پخش: 75/06/01
بسم الله الرحمن الرحيم
1- در جمهوري اسلامي محور همه كارها بايد خدا باشد
محور بحث قرآن و حديث است، چون كه من معلم قرآن هستم اگر خدا قبول كند ميخواهم معلم قرآن باشم. به شخصي گفتند ميروي داخل محراب نماز ميخواني آيا خودت را عادل ميداني گفت دوست دارم كه عادل باشم حالا من هم دوست دارم كه معلم قرآن باشم. وظيفهي دولت محور بودن خداوند در دولت جمهوري اسلامي است چون كه ما وقتي ميگوييم جمهوري اسلامي محور همه چيز بايد خدا باشد. شما نگاه كنيد در قرآن هر چند سطر يك كلمه(الله) آمده است. يعني يك چيزي كه از يك كارخانه بيرون ميآيد همه بايد آرم اين كارخانه را داشته باشد. شما كارخانه سرويس ملامين را حساب كن چه ديس بزرگ آن و چه ترشي خوري كوچك آن، آرم آن را دارد و لذا گفتهاند در كارهاي كوچك بگو بسم الله در جنگ هم بگو بسم الله يعني چيزي كه از يك كارخانه موحد ساخته ميشود بايد همهاش آرم بسم الله داشته باشد. محور بودن رضاي خدا ممكن است در جايي از آن دنيا خوشش نيايد. چهل و سه راديو به امام(ره) دري وري ميگفت اما دلي آرامتر از دل امام(ره) نبود. در جنگ هم مسأله اين نيست كه پيروز يا شكست بخوريم مسأله اين است كه به وظيفه عمل كرده باشيم. وقتي خدا محور شد آدم هم آرام ميشود ميگوييم ما براي خدا اين كار را كرديم حالا خوب شد يا بد شد. اما اگر خداوند محور نباشد دائماً در اضطرابيم خوب شد، گرفت، نگرفت، پول دادند. و لذا امام حسين(ع) روي دوش پيغمبر ميگويد: «رضا برضائك» زير سم اسب هم همين را ميفرمايد.
2- حكومت امانت است
شخصي خودش را براي خدا كانديدا كند رأي ميآورد. الحمدلله رأي نياورد الله اكبر اعصابش خورد بشود بگويد من ديگر زشت است در اين شهر زندگي بكنم بعد وقتي رأي جمع كند بگويداي ملت قهرمان و وقتي رأي نياورد بگويداي تودهي ناآگاه، با خودش و مردم بازي نميكند. حكومت امانت است در نهج البلاغه ميفرمايد هر كه به پستي رسيد امانت است مثل كارمندهاي بانك كارمند بانك وقتي پول ميگيرد كيف نميكند ميگويد مال من كه نيست (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ) (حديد /23).
3- مردم را بايد دلگرم نگه داشت
كارها را بگوييد كارهاي شخصي را نبايد گفت من ديشب نماز شب خواندم، من غسل جمعه كردم، در وقت نماز عطر ميزنم. شخصي به ما رسيد و گفت آقاي قرائتي ميداني كه من سه هزار جلد كتاب مطالعه كردهام. كارهاي اجتماعي را بگوييد مثلاً ميگويند دولت چه كار كرده؟ مردم چه كار كردهاند؟ زن و شوهر از همديگر خير ميبينند اما يك مرتبه به خاطر يك حرف ميگويند ما كه از تو خيري نديديم! مردم را بايد دلگرم نگه داريم لذا حديث داريم اگر حدي جاري شود(مثلاً دزدي چهار انگشتش را قطع كنند) در ملأ عام و وحشت ايجاد نكنند، از چهل روز باران مبارك و با بركت اثرش بيشتر است. خدا رحمت كند آيت الله گلپايگاني را پيغام داده بود به امام(ع) كه اگر ميخواهي جمهوري اسلامي جا بيفتد يكي دو تا از اين دولت مردان(يك قاضي، دادستان، امام جمعه) يك كسي از اينها كه پست دارد سين جيم كنيد ميگويند مثل اين كه قضيه جدي است. اما اگر ديدند يك بقال گران بفروشد فوري او را ميگيرند اما اگر فلاني هر كاري كرد او را هيچ كاري نميكنند ميگويند خيلي خوب پس…
4- كار براي خدا و خودباختگي در برابر هيچكس
امام علي(ع) ميفرمايد چند بار از پيغمبر(ص) شنيدم كه امت مقدس امتي است كه حق مظلوم را بگيرند و دغدغه و دلهره هم… ما يك كاري ميكنيم بعد نگاه ميكنيم بعدش چه ميشود ببينيم راديو بي بي سي چيزي نگفت. قرآن يك آيه دارد كه ميفرمايد (وَ لا يَخافُ عُقْباها) (شمس /15) يعني خداوند يك كاري ميكند كاري ندارد كه بعدش چه ميشود. به امام(ره) گفتند آقا اين اعدام سلمان رشدي با قوانين بين الملل نميخورد، فرمود به درك آبروي رسول الله رفت يعني وقتي ميگويد قانون خداست حالا بين الملل هر چه ميخواهد بگويد، بگويد مگر ما چه خيری از بين الملل ديدهايم. (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ) (انعام /91) بگو خدا باقي را بريز دور، شخص محترمي را از كرمان آوردند كه ايشان با يك دوچرخه سواري پنجاه مدرسه ساخته بود و يك مدال لياقت را از رئيس جمهور عزيز گرفت. وقتي ميخواستند او را ببرند گفتند كت بپوش گفت چرا؟ من يك عمري است كه با بلوزم، رئيس جمهوري هم از خودمان است. شما چرا خودتان را باختهايد. خدا رحمت كند شهيد رجايي را هر كاري كردند كه از آن حالت معلمي تغيير بدهد گفت نه آقا من معلمم و ارزش من در خود من است. احترام ميهمان سرجايش اما خودباختگي در مقابل هيچ كس نبايد باشد اين مرد كرماني با فضيلت كه دهها مدرسه ساخته و هنوز هم سوار دوچرخه ميشود و خانهي هيچ كس هم غذا نميخورد پول از مردم ميگيرد مدرسه ميسازد ولي بند به اين و آن نميشود ايشان مدال افتخار گرفت، اما شخصيت خودش را فراموش نكرد. با صلابت و محكم باشيم.
5- مسئول مملكتي بايد فكر توده مردم و عادل و با صلابت باشد
امام علي(ع) ميفرمايد يكي از وظايف دولت اين است كه به محرومان برسد. در نهج البلاغه ميفرمايد اي استاندار اگر كار خاصي است عدهاي ناراحتند ولي تودهي مردم راضيند ملاك شما بايد تودهي مردم باشد بالاخره همهي مردم كه راضي نميشوند اميرالمومنين(ع) ميفرمايد خواص پرخورند و كم فايده آن كه براي امام حسين(ع) اشك ميدهد براي جبهه گوشواره ميدهد و جوان ميدهد. همانها توده هستند همانهايي كه به استقبال مقام معظم رهبري ميآيند. كسي كه نا اهل است زود او را بردارد. اميرالمومنين(ع) شخصي را به نام منذرابن جارود كه مسئول مملكتي بود دسته گل به آب داد و نااهل درآمد فرمود «لَجَمَلُ أَهْلِكَ وَ شِسْعُ نَعْلِكَ خَيْرٌ مِنْكَ وَ مَنْ كَانَ بِصِفَتِكَ فَلَيْسَ بِأَهْلٍ أَنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ أَوْ يُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ أَوْ يُعْلَى لَهُ قَدْرٌ أَوْ يُشْرَكَ فِي أَمَانَةٍ أَوْ يُؤْمَنَ عَلَى جِبَايَةٍ فَأَقْبِلْ إِلَيَّ حِينَ يَصِلُ إِلَيْكَ كِتَابِي هَذَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ» (نهجالبلاغه/نامه 71) شترت از تو بهتر است بند كفشت از تو بهتر است. اصلاً «وَ مَنْ كَانَ بِصِفَتِكَ» كسي كه صفت تو را داشته باشد «فَلَيْسَ بِأَهْلٍ أَنْ يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ» كسي كه مثل تو اين قدر پست و فرومايه باشد لياقت ندارد «يُسَدَّ بِهِ ثَغْرٌ» نه به درد مرز ميخورد «أَوْ يُنْفَذَ بِهِ أَمْرٌ» و نه به درد كار اجرايي ميخورد. صلابت يعني محكم بودن قاطعيت يعني رو در بايستي نداشتند در عزل نا اهلان سورهاي نازل شد اميرالمومنين(ع) داد به يك افرادي بعد گفتند نه كس ديگري برود بخواند پرهيز از وعدهاي كه امكان وفا ندارد اميرالمومنين(ع) ميفرمايد «أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ» (نهجالبلاغه/نامه53) مواظب باش «تعِدَهُمْ» وعده بدهي و بعد خلف وعده بكني. مسئول مملكت بايد عادل باشد اميرالمومنين(ع) ميفرمايد تو كه مسئول مملكتي هستي «وَ إِذَا قُمْتَ فِي صَلَاتِكَ لِلنَّاسِ فَلَا تَكُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لَا مُضَيِّعاً»(نهجالبلاغه، نامه53) وقتي پيش نماز مردم ميشوي. بله هر جا روحاني نيست خود رئيس اداره بايد طوري باشد كه بتواند پيش نماز شود. مالك اشتر نه آيت الله بود و نه حجه الاسلام. ميگويد شخصي هستي سياسي و مورد وثوق من. اما اگر ميخواهي با مردم نماز بخواني وضع پيش نمازيت بايد اين رقمي باشد «فَلَا تَكُونَنَّ مُنَفِّراً» اين قدر نماز را طول ندهي كه مردم دربروند «وَ لَا مُضَيِّعاً» نماز را هم اين قدر سريع نخواني كه نماز را ضايع كني.
6- مسئول مملكتي بايد مقام را آزمايش بداند
مقام را آزمايش بداند در قرآن آيهاي داريم كه ميفرمايد (وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في ما آتاكُمْ) (انعام /165) بعضي مقامتان بر بعضي بالاست يعني اين پستها براي اين است كه شما آزمايش بشويد اصلاً فرق بين فكر الهي و فكر غير الهي اين است كه دو تا آدم داريم زور دارند. يكي سليمان است كه زور دارد يكي قارون. قرآن ميفرمايد سليمان ميگفت (هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني) (نمل /40) قارون ميگويد (إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدي) (قصص /78) زرنگ داشتم روي علمي كه داشتم. اگر كسي كه مقام دارد گفت(ربي) فكر، فكر سليماني است. اگر گفت «عِنْدي» فكر، فكر قاروني است. نمازي هم كه ميخوانيم چيزي از خودمان نيست از خواب بيدار شدي خدا تو را بيدار كرده، وضو گرفتي آب از آن خداست، حمد و سوره خواندهاي حافظهات از خداست، ما اصلاً چيزي از خودمان نداريم به خاطر كارهاي بزرگ از كارهاي كوچك غافل نشويد. مقام معظم رهبري گاهي بي خبر به خانهي شهدا سر ميزند. گاهي يك كار كوچولو اثرش از كار بزرگ خيلي بيشتر است. يك پاسداري ده سال پيش من بود وقتي ميخواست برود گفتم اگر بدي از من ديدهاي حلال كن. گفت ما كه رفتيم ولي شما پدر ما را درآورديد گفتم چه كار كردم گفت در يكي از شهرستانها سخنراني كردي توي ماشين نشستي من هم پشت فرمان بودم يك ليمو ترشي كسي تعارف كرد تو اين را سوراخ كردي و مكيدي نه نصفش را به من دادي و نه دور انداختي. اين آقا ده سال از من حديث شنيده ليموترش همه را از بين برد. يك پهلوان بزرگ تيغ برود داخل پايش نميتواند راه برود. به چيزهاي كوچك عنايت كنيد تنههاي بزرگ با اين چوبهاي كوچك روشن ميشود. اصلاً انقلاب ما از بچهها شروع شد بچهها گفتند مرگ بر شاه بعد پدرش گفت بيا تو گفت نه مرگ بر شاه بچهها معلمها را به خودشان كشيدند مدرسهها تعطيل شد. چون نسل نو وابستگي ندارد ما هستيم كه فكر زن و بچه و قسط و مقام و غيره هستيم اما آنها كه وابستگي ندارند زود خودشان را آزاد كردند.
7- مسئول مملكتي نگويد فقط بايد كارهاي رده بالا كنم
من رفتم خدمت يكي از علماي پيرمرد مشهد گفت امام(ره) خودش تلفن كرد و احوال من را پرسيد اين پيرمرد حدود نود سالش است همين كه امام(ره) به او تلفن كرده بود و احوالش را پرسيده بود اين ديگر كسالت پيرياش يادش رفته بود و شاد شده بود. اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد نگو من مسئول مملكتيام بايد هميشه كارهاي رده بالا بكنم. پيغمبر(ص) فرمود اين پيرزني كه مسجد را جارو ميكرد نيست. گفتند آقا مرد. فرمود اه! ! چرا به من خبر نداديد گفتند آقا يك پيرزن مريض فوتش را به پيغمبر(ص) خبر بدهيم؟ فرمود بله خادم مسجد بود خادم مسجد مهم است. خادم مسجد شغل انبياء و اولياء است ابراهيم و اسماعيل خادم مسجد بودند. من بايد بروم سر قبرش. مردم هم با او رفتند سر قبر پيرزني كه تشييع جنازهي او نرفته بود. اين كارهاي ريز در ذهنها ميماند. «وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ» (نهجالبلاغه/نامه 53) آن كساني كه مردم ميگويند ولش كن اين ارزش ندارد همان كه ارزش ندارد آن مهم است.
8- مسئول مملكتي بايد تحمل انتقاد را داشته باشد
تحمل انتقاد «ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَ الْأَنَفَ» (نهجالبلاغه/نامه 53) اميرالمومنين(ع) ميفرمايد تو كه مسئول مملكتي هستي بايد تحمل داشته باشي يك كسي بيايد و بگويد من به كار تو اشكال دارم. بچهاي نامه مينويسد به امام(ره) بدهيم و ببينيم كه امام چه برخوردي ميكند. امام(ره) ميگويد شايد من يك عيبي دارم كه شما متوجه نباشيد اما اين بچه متوجه شود مينويسد فرزند عزيزم كاش موعظهاي را كه ميخواستي بكني ميكردي. يك آيه داريم ميفرمايد: (وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ) (حج /36) يعني گوشت قرباني را هم به فقيري بدهيد كه ميگويد دست شما درد نكند و هم بدهيد به فقيري كه ميگيرد و غر ميزند. نگو آقا به اين بده كه دعايت كند به آن نده چون فحشت ميدهد آيه داريم به فقرايي كه فحشت ميدهند باز هم بده «مُعْتَر» فقيري است كه اعتراض ميكند. تحمل درشتي آقا ايشان آمده داد زد. خوب داد زده كه زده. من يك بار رفتم خدمت امام(ره) گفتم من يك چيزي در ذهن دارم كه اذيتم ميكند از طرفي هم ميترسم بگويم، بگويند مرگ بر ضد ولايت فقيه. شما دو اجازه به من بدهيد يكي اين كه آن چه در ذهن دارم بگويم و يكي هم آن كه يك دقيقه اجازهي غيبت به من بدهيد من ميخواهم از كسي يك چيزي بگويم كه غيبت است به كس ديگري هم نميگويم ولي شما چون كه رهبر هستيد بايد بدانيد امام(ره) فرمود چه ميخواستي بگويي؟ من هم آن دو مطلب را گفتم آدم بايد نترسد.
9- با مسئولين مملكتي رُك حرف بزنيد
اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد وقتي با مسئولين مملكتي حرف ميزنيد طوري حرف نزنيد كه انگار با شاه حرف ميزنيد خيلي راحت و خودماني «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ» (نهجالبلاغه/خطبه 216) آقا ايشان در شأنش نيست كه برود پيش رئيس بانك خوب مگر رئيس بانك چه كسي است؟ گاهي مردم خيال ميكنند چون كه جمهوري اسلامي است هيچ خلافي نبايد باشد. شخصي آمد پيش امام(ره) و گفت آقا مگر فلاني نمايندهي شما در حج نيست گفت بله گفت با اين كه نمايندهي شما بود در يكي از مساجد مكه يك همچين خلافي شد. امام(ره) نگاهي كرد و گفت مكه بزرگتر است يا حسينيه جماران؟ گفت مكه گفت زور ايشان بيشتر است يا زور ما بر حسب ظاهر گفت زور شما، شما امام هستيد ايشان نمايندهي شماست. گفت بنده كه امام هستم در حسينيه جماران دارم حرف ميزنم يك كسي وسط حرف من ميگويد تكبير با اين كه حرف من هيچ نيازي به تكبير نداشت و تكبيرش هم خيلي بي ربط بود اما حالا من با پا بزنم توي سرش؟ من كه نميتوانم همه را كنترل كنم. با مسئولين مملكتي توي لفافه حرف نزنيد رك بگوييد. با آدمهاي بخيل و ترسو مشورت نكنيد. نامههايي كه در آن اسرار است به هر كسي نشان ندهيد. اينها همه توي نهج البلاغه است. وقتي قرار دهيد كه مردم با شما حرف بزنند به زندگي ارزاق اينها برسيد.
10- سلسله مراتب يك اصل است
انضباط اداري و سلسله مراتب را حفظ كنيد «وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَك» (نهجالبلاغه/نامه 5) تو زير دستت فلاني هستي بايد كارهايت را به فلاني بگويي يك آيه در قرآن داريم كه من از آن استفادهي سلسه مراتب ميكنم. ابراهيم(ع) و اسماعيل با هم كعبه را ساختند اما خدا نميگويد ابراهيم با اسماعيل كعبه را ساخت ميگويد ابراهيم(ع) كعبه را ساخت بعد ميگويد و اسماعيل (وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ) (بقره /127) بعد ميگويد و اسماعيل. نميگويد «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ وَ إِسْماعيلُ…» يعني بالاخره يك بنا و عمله فرقشان است يك پدر و فرزندي حقشان است سلسه مراتب يك اصل است. براي اميرالمومنين(ع) دو ميهمان آمد پدر و پسر اميرالمومنين(ع) دست پدر را شست و بعد به امام حسن(ع) فرمود تو هم دست پسر را بشور يعني اگر رئيس جمهور آمد رئيس جمهور برود استقبال و اگر معاون آمد معاونش برود به استقبال اينها در اسلام هست.
11- مردم بايد نظام را دوست داشته باشند
(وظائف مردم) 1-خيرخواه يعني دلش بسوزد و دوست داشته باشد. يعني مردم هم بايد نظام را دوست داشته باشند. چيزي كه عليه نظام است اين را توي بوق نكنند. «وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ كَذِباً» (نهجالبلاغه/نامه69) هرچه شنيدي نقل نكن يك بار شهيد مظلوم بهشتي آمده بود كاشان ما خدمتش بوديم رفتيم نماز بخوانيم تا رفتيم نماز بخوانيم رويش را برگرداند و به پسرش گفت آن قصه را هم براي آقاي قرائتي بگو الله اكبر رفت نماز. من حواسم پرت شد به پسرش گفتم بيا اول قصه را بگو بعد برويم سر نماز. بالاخره توي صف شركت واحد مردم دارند ميروند يكي ميگويد خانه بهشتي هشت طبقه است يكي ميگويد دوازده طبقه هر كسي يك چيزي ميگويد. شخصي ميگويد باباجان من خانهاش را ميشناسم برويم طبقاتش را بشماريم فقط نامرد است هر كه پياده شود. مرحوم بهشتي ميگفت يك مرتبه ديديم يك ماشين بزرگ در خانهي ما ايستاد در زدند و جمعيت ريختند پايين گفتيم بفرماييد گفتند منزل شما اين جاست؟ بله چند ساله در حالي كه يك طبقه بيشتر نيست. چند وقت پيش شخصي به من رسيد و گفت آقاي قرائتي آقازادهي شما توي دانشگاه همچين كرد، همچين كرد حكومت را شما آخوندها برديد و خورديد خيلي به من دري وري گفت حرف هايش را كه زد گفتم كه اصلاً من پسر ندارم بچه هايم همه دخترند. همين طور ميگويند گاهي وقتها كاري ميشود كه اصلاً روح طرف خبر ندارد ولي ما تحليلش ميكنيم توي بولتنها ميآوريم. شايعه راه نياندازيم اصل براي ما اسلام باشد نه ملي گرايي. در جنگ احد يك ايراني بود كه يكي از اين كفار را زد تا شمشير زد گفت بگير از دست من ايراني. پيغمبر(ص) فرمود اين جا جنگ احد است ايراني و عرب راه نيانداز.
12- حفظ وحدت وظيفه مردم است
2- حفظ وحدت گاهي انسان بايد از خيلي چيزها بگذرد به خاطر حفظ وحدت نقل شده كه وقتي سخنان امام(ره) را ريختند توي كامپيوتر بيشترين كلامي را كه امام(ره) در فرمايشاتش بوده كه مردم حفظ وحدت كنند البته معناي وحدت اين نيست كه شيعه سني شود و سني شيعه بشود وحدت ما مثل وحدت انگشت هاست. انگشتهاي ما هر كدام نه شكلش را به ديگري ميدهد و نه قدش را. هر انگشتي سر جاي خودش است منتهي در مقابل دشمن مشترك اينها جمع ميشوند كه بخورند توي سينهاش. وحدت عقيده كه نميشود بالاخره هر كسي يك ديني دارد يك عقيدهاي دارد، نمي شود كه دست از عقيدهاش بردارد.
13- اطاعت از رهبري از وظايف مهم
3- اطاعت از رهبري و وفاداري به نظام آيهي آخر سورهي نور ميفرمايد مردمي كه با پيغمبر(ص) هستند (وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ) (نور /62) تكان ميخواهند بخورند اجازه ميگيرند. داشتند دور مدينه خندق ميكندند بعضي كارگرها خسته شدند آمدند گفتند يا رسول الله امشب اجازه ميدهيد برويم مرخصي؟ قرآن اين را نقل كرده «وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ» يعني وقتي با پيغمبر(ص) در يك كار گروهي هستند «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ» گاهي وقتها ميگوييم ايشان حزب اللهي است انجام ميدهد خوب بايد اطاعت كرد اتفاقاً گاهي وقتها آدم نگاه ميكند عدم اطاعت در بعضي از خوديها هست، اما توي بيگانهها نيست. علامت مومن اين است كه هر كاري ميخواهد انجام دهد بايد اجازه بگيرد. در جبهه شخصي تير خورد و افتاد همه نگاه كردند اه! ! افتاد فلاني به قول امروزيها همه گفتند برادر شهيدم شهادتت مبارك. پيغمبر(ص) فرمود ايشان شهيد نيست. گفتند اه! ! از ياران شما از مؤمنين در جبهه كنار شما تير خورد و شهيد شد. فرمود لباسي كه پوشيده بدون اجازه مافوقش پوشيده و چون از بيت المال استفادهي اقتصادي بدون اجازه كرده است شهيد نيست. سال اول يا دوم طلبگيام بود آمدم قم يك قبرستان مخروبهاي بود مال چهل الي پنجاه سال پيش ميخواستند اين را حمام كنند بعضيها ميگفتند اين وقف است نميشود آن را حمام كرد و غسل در آن هم باطل است و بعضي ديگر هم ميگفتند چون كه سي سال گذشته است جايز است، چيزي نوشتند به ما دادند گفتند برو از آقاي بروجردي بپرس. ما رفتيم ديديم آقاي بروجردي يك مرجع بزرگوار ما هم يك بچه طلبه ديدم نميشود رفت پيش آقاي بروجردي، گفتيم اين جا ديگر آقا چه كسي است؟ اسم بعضيها را بردند از جمله اسم امام(ره) آن زمان ميگفتند حاج آقا روح الله بعنوان يك استاد درجه يك. من يادم هست كه طلبه نوي بودم رفتم در خانه ايشان را زدم يك دختر بچه آمد و اين را گرفت گفتم آقا اين را جواب بدهد برد و گفت سوال از آقاي بروجردي است من جواب نميدهم اين يك ادب است. اميرالمومنين(ع) تا وقتي كه پيغمبر(ص) زنده بود سخنراني نكرد تمام سخنرانيها و خطبههاي امام علي(ع) بعد از فوت پيغمبر(ص) بود يعني يك حريمي قائل ميشد. ما داشتيم افرادي را كه ميگفت تا استادم زنده است من چيزي چاپ نميكنم. ما را يك شب بردند زورخانه ديديم يك نفر را خيلي احترام ميكنند گفتيم اين كيه؟ گفتند اين رئيس اين هاست كه ميچرخد گفتم اين كه ديگر حال ندارد گفتند پيشكسوت است. گفتهاند در نماز جمعه خطيب كه سخنراني ميكند شما گوش بدهيد نماز جمعه دو ركعت است و خطبه هم دو ركعت محسوب ميشود بجاي نماز ظهر. يكي از آداب زشتي كه متأسفانه در بين ما هست اين است كه در جلسهي فاتحه قاري قرآن ميخواند و همه با هم حرف ميزنند (وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ) (اعراف /204) گرچه اين آيه را گفتهاند مال سورهي حمد است و وقتي آقا دارد حمد ميخواند تو ساكت باش حالا اگر موردش هم سورهي حمد باشد اشكال ندارد كه كلي باشد.
14- وظيفه مردم اين است كه ماليات بدهند
4- از وظايف مردم ماليات دادن است مردم خيال ميكنند هنوز هم زمان شاه است از ماليات جيم ميشوند البته اينها را كسي به من نگفته كه بگويم هر چند بعضي مسائل راتذكر ميدهند ولي من خودم فكر ميكنم. اين طور نيستم مثل بعضي اردكهاي سيماني فواره آب ميريزند توي شكمش از آن طرفش ميريزد خودش هم حاليش نيست. من اردك سيماني نيستم. وظيفهي مردم اين است كه ماليات بدهند. منتهي مالياتيها هم گاهي وقتها كيلويي حساب ميكنند ميآيد و ميگويد به نظرم اين بايد اين قدر بشود. به شخصي گفتند بيمارستان نيروي دريايي كجاست؟ گفت به نظرم كنار درياست.
15- احترام متقابل مسئولين و مردم
وظيفهي مردم «وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ» (نهجالبلاغه/خطبه 34) اميرالمومنين(ع) ميفرمايد مردم وظيفه شما اين است وقتي كه من دعوتت كردم لبيگ بگويي. يعني خلاصه مردم بايد بگويند بر دولت درود رئيس دولت هم بايد بگويد به مردم درود. پيغمبر(ص) ميفرمايد (وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ) (توبه /103) تو رسول الله هستي و براي مردم درود بفرست به مردم هم ميگويد (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً) (احزاب /56) يعني رابطه بايد دوستي باشد و همان رابطه من و تويي نباشد. انتقاد به تضعيف نظام كشيده نشود گاهي آدم حرفي ميزند حسن نيت هم دارد اما ديگران چه برداشتي ميكنند. پيغمبر(ص) سخنراني ميكرد يك نفر همين طوري گفت يا رسول الله «راعِنا» يعني چرا همهي نگاه هارا به اينها ميكني گاهي هم همچين كن «راعِنا» يعني مراعات ما را بكن «راعِنا» به زبان(عبري) معناي بدي دارد يعني خرمان كن مسلمانها به حسن نيت ميگفتند «راعِنا» ولي يهوديها ميگفتند. پيغمبر سخنراني كرد يك نفر از پاي منبرش گفت: «راعنا، راعنا، حمقنا، حمقنا» احمقمان كن. فوري اين آيه نازل شد (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا) (بقره /104) ما داشتهايم امام جمعهاي كه مثلاً خواسته از دولت انتقاد كند اين آقا ميگويد، فوري راديو بي بي سي عين آن صدا را ميگذارد. از آزادي سوء استفاده نكنند خوب جمهوري اسلامي گفته استقلال آزادي حالا آزادي يعني خانم هر جوري ميخواهي فوكلت را درست كني. خانمها مردم يا خوبند يا بد اگر بد باشند وقتي ببينند تو با اين قيافه آمدي ندارد از اين بلوز و لباس براي خانمش بخرد فحشت ميدهند و زماني هم انتقام ميگيرد اگر هم خوب باشد نفرينت ميكند. مقايسه كنيم بين اين رژيم و آن رژيم شما از هر چه ميخواهي حساب كن چاپ كتاب، مدرسه، تعداد دانشجو، آمار طلبهها، آمار درمانگاهها، تلفن، آب، برق، مسائل فرهنگي، اصلاً وضع نماز ما پنجاه هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش داريم. بندهي قرائتي زمان شاه رفتم داخل يك دبيرستان سخنراني كنم گفتم بسم الله الرحمن الرحيم همه هو كردند و نگذاشتند يك حديث بخوانم ولي حالا حدود دو ميليون بچه مشغول حفظ قرآنند. من يك آخوند رفيق داشتم كه ضد انقلاب شده بود رفتم خانهاش گفتم ببين ما با تو رفيق بوديم چته؟ گفت آقا من به دولت اعتراض دارم گفتم بنويس و نوشت گفتم اين چيزي نيست من پنجاه تاي ديگر بلدم همه را نوشتم خوب ضد انقلابش كردم گفتم صفحه ديگر بياور خدمات دولت را نوشتم. آدم با انصاف بديها را شمردي خوبيها را هم بشمار بعد مقايسه كن. امام كاظم(ع) فرمود هر كارمند دولتي كه يكنفر به او مراجعه ميكند آن كسي كه مراجعه ميكند اگر كارش را درست و با محبت راه بياندازد انگار كار رسول الله را انداخته است. مراجعه كننده را تحقير نكنيد. يادتان نرود آن شخص آن شتربان را راه نداد، امام كاظم(ع) فرمود حجت باطل است براي اين كه يك فقير آمد توي اداره به او راه ندادي. احترام كنيد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1354