responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1518

موضوع: دعاي عرفه و و عيد قربان

تاريخ پخش: 78/01/05

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انظقني بالهدي والهمني التقوي»

شنوندگان و بينندگان بحث را زماني كه چند روز از اول عيد نوروز گذشته مي‌بينند و ما در جلسه گذشته درآستانه عيد تبريک گفتيم باز هم تبريک مي‌گوييم خداوند اين سال را براي مسلمين و ايراني‌هاي عزيز مبارک گرداند.
بحث ما مناسبتهايي دارد، يکي از مناسبت‌ها، شب شهادت امام پنجم امام باقر(ع) و در آستانه روز عرفه و عيد قربان هستيم. اما درباره امام پنجم در چند دقيقه بگويم: امام چهار ساله بود كه همراه پدرش امام سجاد(ع) در کربلا بود و همه يعني امام حسين(ع) و پسرش امام سجاد و نوه‌اش امام باقر(ع) در کربلا بودند که حضرت امام باقر مي‌فرمايد: خوب يادم هست که در کربلا چه گذشت و فراموش نمي‌کنم.

1- زندگاني امام باقر(ع) و علم و اخلاق و عبادات

شخصي بنام جابر بود که زمان پيامبر و علي و حسن و حسين و سجاد و امام باقر(ع) را بوده و درک کرده از ياران پيامبر که عمرش حدود يک قرن ادامه يافت تا زمان امام باقر(ع) پيامبر به جابر فرمود: تو باقر را درک مي‌کني و سلام مرا به او برسان. بنيانگذار حوزه علميه امام باقر(ع) بود امام حسين(ع) را شهيد و زمان امام سجاد(ع) هم خفقان بني اميه از بين رفت بني عباس روي کار آمدند هنوز خوب مسلط نبودند که براي امام مزاحمت ايجاد کنند حضرت از فرصت استفاده کرده و حوزه علميه را تشکيل داد. اکثر حديثهاي ما از امام صادق(ع) است و حضرت شاگردهاي خصوصي داشت به يکي از شاگردها دهها هزار حديث ياد داد و فرمود اين حديثها نگفتني است. مثل مدارک محرمانه و نيمه محرمانه شاگردهاي عمومي و خصوصي داشت. امام باقر(ع) آمد مکه (بينندگان ايام حج بحث را مي‌بينند) وارد مسجدالحرام شد بلند بلند گريه مي‌کرد. آمدند گفتند يابن رسول الله مردم نگاه ميکنند فرمود نگاه کنند گريه براي عشق به خدا که اشکالي ندارد. حضرت در مسجد نمازي خواند و سر به سجده گذاشت آنقدر گريه کرد قران مي‌فرمايد (خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا) (مريم /58)
که وقتي سر مبارک را برداشت ديدند از اشکهاي حضرت زمين‌تر شده. به امام باقر(ع) اهانت کردند که مادر شما آشپز است فرمود: افتخار مي‌کنم که او هنري دارد جسارت ديگري کردند به شکل ديگري جواب داد. تهمت زدند فرمود اگر راست ميگويي خداوند مرا ببخشد و اگر دروغ مي‌گويي خداوند ترا ببخشد. با اينکه معدن و خزينه علم بود کار مي‌کرد در هواي داغ اطراف مدينه کشاورزي ميکرد. فردي به ايشان گفت اگر در اين حال (مرگ فرا رسد) و عزراييل ‌آيد در چه حالي هستي فرمود در بهترين حال افتخار دارم براي خرجي زن و بچه کار مي‌کنم. اينها حرفهاي ساده‌اي نيست الآن مملکت ما گرفتار افراد تحصيل کرده‌اي است که ميز نيست حال کار هم ندارند مي‌خواهد استخدام شود تا دولت مي‌گويد استخدام نمي‌شود مي‌گويد اين چه مملکتي است مملکت سر جايش است مي‌گويد من ليسانس هستم آقا ميز نيست (ليسانس يعني چهار سال درس خوانده اي) امام باقر(ع) چند ميليون برابر شما علم داشت ولي كشاورزي مي‌كرد. مشکل امروز دختر و پسر تحصيل کرده ما اين است که همه ميز مي‌خواهند و ميز نيست.
اينکه ميگويد من درس خوانده‌ام نبايد کار کنم مشکل فکري است. بسياري از افرادي که مستضعف هستند مستضعف مالي نيستند مستضعف فکري هستند بايد با آنها صحبت کرد به چه دليل آمدي اينجا مانده‌اي خودش قلاب روحش به يك جاگير مي‌کند مي‌خواهد توي اين خيابان باشد مي‌گويد گران است اين غذا گرون است اين مهريه سنگين است. شعر گفته در قافيه گير کرده.
مقداري گيرها دست خودمان است والا عروس و داماد ساعت اول ماشين لباس شويي نداشته باشند طوري نمي‌شود مگر چقدر لباس دارند با دست بشويند. از ساعت اول مي‌خواهد وام بگيرد نمي‌تواند فحش مي‌دهد. از شب اول روي تخت لوازم چوبي گران است داد و غضب و فحش روي زمين بخوابيد نسل در نسل ما روي زمين خوابيده‌اند ساعت اول ماشين لباسشويي و تخت و ميز و… مثل يك نفر که مي‌خواهد اصفهاني حرف بزند نمي‌تواند به اصفهاني‌ها فحش بدهد. مشکل از خود ماست. لااقل بخشي از ماست نه همه همانطور که خدا خلق کرده زندگي کنيم شهر براي زندگي کجاست؟

2- رفتار امام باقر در مقابل ياوه‌گويي

حديث داريم: «خَيْرُ الْبِلَادِ مَا حَمَلَكَ» (نهج‌البلاغه/حكمت442) بهترين مکان و شهر آنجاست که راحت بتواني زندگي کني.
امام باقر(ع) متلک شنيد قهر نکرد ايام عيد است چند صد يا ميليون نفر باهم قهر هستند بر اثر کلمات نيش دار (وزننده) به امام باقر کلمه بدي گفتند خيلي زشت من نمي‌توانم بگويم فرمود نه اين نيست من باقر هستم. مادرت آشپز است اگر الآن يك نفر بگويد مادرت آشپز است دو تا فاميل بهم مي‌ريزند فرمود افتخار مي‌کنم آشپزي يک هنر است. يعني الآن چند ميليون براي نيش زبان باهم قهر هستند امام باقر(ع) مي‌فرمايد قهر نکن متلك شنيدي قورت بده. (وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ) (آل عمران /134)

3- درسهايي درباره‌ي معنويت و سادگي مراسم حج

چند ميليون بيکار داريم امام باقر(ع) فرمود بيل به دست مي‌گيرم بعضي از مطالب که به عنوان اخلاق اهل بيت(ع) گفته مي‌شود مشکل امروز جامعه ماست. شهادت امام باقر(ع) را تسليت گفته و در پايان مطالبي را از آقاي موسوي در اين باره خواهيم شنيد. درباره عرفه و عرفات خداوند بحق محمد و ال محمد(ع) همه آرزومندان را نصيب فرمايد مکه دو بيابان و اردوگاه دارد اردوهاي يکي دو ميليوني اردوي روزانه دارد عرفات همه بايد سه چهار فرسخي روي خاک بنشينند بعد از نصف روزي اردوي شبانه به فاصله دوسه ساعت يکي دو ميليون بايد از اردوي روزانه بروند اردوي شبانه فرض کنيد اينجا مکه باشد، بيابان بنام مني و يکي مشعر و يکي هم عرفات روز عرفه عرفات شب مشعر روز عيد قربان همه مني دراين سه روز لباس نيست يك لنگ به کمر وا يك لنگ به دوش همه کفن پوش خوابيده‌اند وکيل وزير آيت الله تيمسار سپهبد فقير که حج به او واجب نيست همه پولدارها آنجا خاک مالي مي‌شوند ديدند مرغ را مي‌خواهند بگيرند دست به دنبال او تا در گوشه‌اي در بن بست او را مي‌گيرند خداوند آنجا انسان را در بن بست (ظاهري) قرار مي‌دهد و ميگيرد سرو فکل رابتراش تو با اين زلفها پز ميدادي قام لباسها و انگشتر را طلا و کفش لخت مي‌کند کفن مي‌پوشاند و مي‌تشاند آنوقت در اين صحرا ميزبان خدا مهمانسرا صحرا شنيدني ناله گفتن دعا پذيرايي بخشش الهي فرش زمين همسايه مهدي (عجل الله تعالي فرجه) حديث داريم حضرت مهدي (عج) هرسال درآنجا (عرفات و مني) هست.
خيلي پوک است مغزهايي که اوج مي‌کند عبادت مزه‌اي دارد
(خداوند رحمت کند شهيد مطهري را مي‌گفت من از نفس کشيدن در شيراز لذت مي‌برم. چون در آنجا ملاصدرا در آنجا نفس کشيده) آنجا (مني و عرفات) هم انسان لذت مي‌برد چون امام زمان(ع) در آن صحرا و جمعيت هست. غروب عرفه اگر کسي شک کند که من آمرزيده شدم يا نه شكش نيز گناه است بايد يقين کند خداوند همه را بخشيد بعد به صحراي مشعر برود.

4- قصه‌اي از مشعر

الآن مشعر لامپ دارد ما جواني حدود سي سال پيش رفتيم مکه روشنايي مثل الآن نبود حاجي‌ها چراغ قوه داشتند در آن تاريکي براي جمع کردن شنها که فرداي آن شب عيد قربان بزنند به محلي که يارگار ابراهيم است (رمي جمرات) به عنوان اعتراض گاهي گوجه پرت مي‌کند مثل شاه که به خارج مي‌رفت ماشين بنز ضد گلوله از گوجه دردش نمي‌آيد ولي اين نشانه اعتراض است در آن تاريکي براي جمع کردن شنها يکي به ديگري گفت چراغ قوه را بده من هم شن جمع کنم، به او گفت بايد از ايران چراغ قوه مي‌آوردي، يک لطيفه قرآني: (يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً) (حديد /13) روز قيامت مجرمين به مومنين مي‌گويند «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ» رويتان را برگردانيد ماهم از نور شما استفاده کنيم مومنين مي‌گويند: اينجا از نور خبري نيست «قيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً» مي‌بايد از دنيا نور بياوريد. برادران عيد مبارک ولي با شکستن تخمه کدو و يك زنجير به دست به اين طرف و آن طرف تاب بدهيم) عمرمان را حرام نکنيم در آستانه عرفات هستيم هيچ روزي براي دعا بهتر از روز عرفه همانطور که هيچ شبي بهتر از شب قدر نيست، عرفه معادل شب قدر، و روز عيد است. امام(ع) يک نفر را ديد روز عرفه گدايي مي‌کند فرمود واي به حال تو ميداني امروز چه روزي است. روز عرفه به جاي انسانها برو به درگاه خداوند. جبرئيل حضرت آدم(ع) را آورد و گفت اينجا عرفات است دعا کن. الله اکبر که خداوند به خاک و زمين نظر مي‌کند مي‌شود عرفات و به زمان مي‌شود عرفه، زيباست دعاي عرفه، امام حسين(ع) در اين بيا بان از ظهر تا غروب دستها بسوي آسمان، چنان گريه مي‌کرد دوراو جمع شدند که اشکهاي او تمام نمي‌شود (مثل سيل اشک مي‌آمد) در عرفات ناله است در عاشورا نعره، در عرفات و مشعر جاي دعا است و در مني جاي (عمل) بايد چاقو دست بگيرد گوسفند بکشد، يعني مسلمان بايد به يک دست دعا و با يک دست چاقو (رمز مبارزه با شيطان و کشتن هواي نفس) آنها که به دعا مشغول و اهل چاقو (انقلاب) نيستند يا به عکس 50 درصد مسلمان هستند، يك پا مسجد يك پا جبهه، در عرفات به معرفت و در مشعر به شعور و در مني به عمل مي‌رسيم.

5- لطيفه ديگر

در عرفات و مشعر چند ساعت بيشتر نمي‌مانيم ولي در مني چند روز چون معرفت و علم زود بدست مي‌آيد، گير در عمل است، ممکن است زود انسان بفهمد ولي عمل مشکل است. روز عرفه، روزه مستحب است ولي اگر بر اثر روزه حال دعا گرفته مي‌شود مي‌فرمايد روزه نکيريد براي آمادگي بيشتر دعا، دعاي عربي يا فارسي، عربي بهتر است ولي فارسي دعا کنيم.
شب شهادت امام باقر حديثي از امام صادق(ع) که ميفرمود: پدرم امام باقر(ع) به بچه‌ها مي‌گفت من دعا مي‌کنم شما آمين بگوييد. چه اشکالي دارد عيد شنيده و خنديده‌ايم و ديد و بازديد همه‌اش به اين چيزها نگذرد آخر هم براي مسلمانها و خود و گرفتاري‌ها دعا کنيم. در جلسات عيد انسان مي‌گويد و مي‌خندد، حلال است، حديث ديگر: امام باقر(ع) در جلساتي که خنده بود و قهقهه در پايان، حضرت مي‌گفت: خدايا به خاطر خنده‌ها بر ما غضب نکن. «اللَّهُمَّ لَا تَمْقُتْنِي» (كافي/ج‌2/ص‌664) خدايا قهرت را بر ما نازل مفرما. يعني ماجزء افراد غافل و بد مست نباشيم.

6- تفسير و ترجمه‌ي دعاي عرفه

مواظب باشيم جلسات و ديد و بازديد‌ها به گناه کشيده نشود. اما دعاي عرفه«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَيْسَ لِقَضَائِهِ دَافِعٌ وَ لَا لِعَطَائِهِ مَانِعٌ وَ لَا كَصُنْعِهِ صُنْعُ صَانِعٍ وَ هُوَ الْجَوَادُ‌‌الْوَاسِعُ» (اقبال‌الاعمال/ص‌339) اين فراز اول از دعاي عرفه امام حسين(ع) ميفرمايد: خدايا شکر که مقدرات و برنامه‌هاي تو را کسي نمي‌تواند بهم بزند، و جلو لطف تورا کسي نمي‌تواند بگيرد تو خواستي يوسف عزيز بشود و حال اينکه برادرها توي چاه انداختند (وتو خواستي صدام ذليل شود و خواستند امام ذليل، عزيز شد و مرده امام از زنده صدام عزيزتر است)
خدايا آفرينش و تدبير و صنعت تو مشابه ندارد، وجود تو محدوديت ندارد به همه مي‌بخشي دعاها را مستجاب ميکني.
جمله دوم: (منزل المنافع – آقاي موسوي:)
«مُنْزِلُ الْمَنَافِعِ وَ الْكِتَابِ الْجَامِعِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَوَاتِ سَامِعٌ وَ لِلدَّرَجَاتِ رَافِعٌ وَ لِلْكُرُبَاتِ دَافِعٌ وَ لِلْجَبَابِرَةِ قَامِعُ» (اقبال‌الاعمال/ص‌339) چقدر اين دعا ريتم دارد. دافع، مانع، بدائع، طلائع، قانع، زارع، جامع، سامع، دافع، رافع، همه با عين. نماز هم ريتم دارد (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ) (فاتحه /1) (الْعالَمينَ) (فاتحه /2) (الدِّينِ) (فاتحه /4) (نَسْتَعينُ) (فاتحه /5) (الْمُسْتَقيمَ) (فاتحه /6). (الضَّالِّينَ) (فاتحه /7).
(أَحَدٌ) (اخلاص /1)، (الصَّمَدُ) (اخلاص /2)، (يَلِدْ) (اخلاص /3)، (يُولَدْ) (اخلاص /3). معناي دعا بلند است قالب و قافيه هم زيباست. خدايا منفعت را تو بايد نازل کني (زمان شاه يک وزيري بود احمق مي‌گفت الآن ديگه زماني نيست که ما نماز بخوانيم باران بيايد نمي‌دانست که آب چاه عميق هم از آب باران است و اگر خداوند اراده نکته براي آمدن باران چاه عميق هم آب نخواهد داشت، فکر مي‌کرد آب باران از خداست و آب چاه از شاه که گفت اگر خدا نيست شاه که هست
خدايا منافع دست توست، درخت ميوه بدهد يا نه، سود داشته باشد يا نه، تولد بچه غصه‌ها را تو مي‌تواني بر طرف کني. خداوند رحمت کند مرحوم فلسفي را مي‌گفت: يك بار بصميم گرفتيم راحت بخوابيم بچه‌ها را فرستاديم خانه ديگر، بلفن را هم کشيديم تا بخواب رفتيم دوتا گربه بالاي سر ما به هم پريدند از خواب کنده شديم. خواب راحت هم بدست خداست. والا انسان خواب پريشان مي‌بيند. يکي از وزراء که قبلا وزير بوده مي‌گفت يکروز تصميم گرفتم استراحتي بکنم به علت کار زياد خسته بودم همه را سپردم چند ساعتي خواب راحتي بکنيم خوب که آماده شديم رئيس دفتر آمد و گفت فردي از راه بسيار دور آمده مي‌گويد من يک دقيقه بيشتر کار ندارم گفتيم خوب اين يکي استثناء ا بيايد ولي يک دقيقه، او آمد و گفت يک دقيقه وقت دارم گفتيم بله گفت آقاي وزير من آنقدر از تو بدم مي‌آيد که اگر يک چاقو داشته با شيم تو را تکه تکه مي‌کنم، خواب از سر ما پريد و آنروز تا شب بال بال زديم اگر مقدر نباشد خداوند يك نفر را از بندر عباس مي‌فرستد و يا تو تا گربه آقاي فلسفي مي‌پرد بالا خدايا خير با توست، اشتباه مي‌کنند آنها که مي‌گويند من اين داماد را قبول ندارم شغل و داداش و زبان و لحجه و ترک و عرب و عجم، کاشوني و اين حرفها چيست؟ خير دست خداست ما انتخاب گر هستيم اما انتخاب اصلي دست خداست.
فراز سوم: در اين فراز سوم امام حسين(ع) دارد خودشرا بازرسي مي‌کند دعا سه قسمت است.
1- گذشته‌ها 2- الآن 3- آينده
بخشي براي گذشته نگاه کند چي بوده آنقدر گردن کلفتي نکند، امام حسين(ع) مي‌فرمايد:
«خَلَقْتَنِي مِنَ التُّرَابِ ثُمَّ أَسْكَنْتَنِي الْأَصْلَابَ» (اقبال‌الاعمال/ص‌339)
«خَلَقْتَنِي مِنَ التُّرَابِ ثُمَّ أَسْكَنْتَنِي الْأَصْلَابَ» خاک بودم، ما و همه مواد غذايي در خاک بوديم از طريق ريشه‌ها به بوته‌ها و شديم آرد ونان و نطفه در تاريکي‌هاي ثلاث در رحم مادر «ثُمَّ أَسْكَنْتَنِي فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ بَيْنَ لَحْمٍ وَ جِلْدٍ وَ دَمٍ لَمْ تُشَهِّرْنِي بِخَلْقِي وَ لَمْ تَجْعَلْ إِلَيَّ شَيْئاً مِنْ أَمْرِي ثُمَّ أَخْرَجْتَنِي إِلَى الدُّنْيَا تَامّاً سَوِيّاً» (اقبال‌الاعمال/ص‌339) کدام تاريکي «لَحْمٍ» گوشت، «دَمٍ» خون «جِلْدٍ» پوست بعد مي‌فرمايد «أَخْرَجْتَنِي إِلَى الدُّنْيَا تَامّاً سَوِيّاً» ناقص بودم. کامل کردي.
با حالا گفتي الحمدلله وقتي بدنيا آمدم مکيدم اگرگفتند زني زاييده بچه به عوض مکيدن به پستان مادر فوت مي‌کند مادرم بمک فوت مي‌کند همه اساتيد و علما و خبرگان و آيه الله‌ها را دعوت کن بگو اين بچه در عوض مکيدن فوت مي‌کند تمام کمک آموزشي دکور موسيقي، همه ابزاز علمي وقتي را بکار ببريد تا او را مکيدن ياد بدهيم نمي‌شود اگر مکيدن را ياد نمي‌داد نابود هواي تهران دو روز باد نيامد همه فلج شديم. ريشمان دست خداست در آينده هم دست اوست. با خدا بايد رفيق شد خوب رفيقي هم هست «نِعْمَ الرَّفِيق» توي مهماني شيريني مي‌دهند بازديد هم همان شيريني است يك پلو، يك پلو، خداوند يك کار را ده برابر پاداش مي‌دهد تا هفتصد برابر، خداوندا بدنيا آوردي «تَامّاً سَوِيّاً» کج و کور نبوديم ساق پا به شکلي سلول دارد که بتواند بدن شما را تحمل کند، درست تنظيم کرده، چونه مي‌جنبد کله، نمي‌جنبد، اگر به جاي چونه، کله مي‌جنبد، دو کيلو کله هي مي‌جنبيد، اذيت مي‌شديم آن وقتي هم که عقل نداريم بايد بگوييم الحمدلله، اگر نوزاد عقل مي‌داشت هر روز که قنداق خود را خراب مي‌کرد براي عوض شد خجالت مي‌کشيد، عقل نداشتن در اينجا نعمت است.
امام صادق(ع) فرمود: بچه اگر گريه نکند رطوبات مغزش بيرون نيايد ديوانه (خل) مي‌شود. اشک براي نوزاد نعمت آب که از دهنش مي‌آيد نعمت است، چون دطوبات اضافي است که از دهان بيرون مي‌آيد،
«حَفِظْتَنِي فِي الْمَهْدِ طِفْلًا صَبِيّاً وَ رَزَقْتَنِي مِنَ الْغِذَاءِ لَبَناً مَرِيّاً عَطَفْتَ عَلَى قُلُوبِ الْحَوَاضِنِ» (اقبال‌الاعمال/ص‌339) «حَفِظْتَنِي فِي الْمَهْدِ طِفْلًا صَبِيّاً» توي گهواره مرا حفظ کردي «وَ رَزَقْتَنِي مِنَ الْغِذَاءِ» غذا خوب به من دادي «لَبَناً مَرِيّاً» شير مادر (مزايايي دارد که ما غافل هستيم) 1- پول 2- سر شيشه‌اي 3- قيف 4- شيشه نمي‌خواهد 5- 24 ساعته است 6- از توليد به مصرف است 7- گرم کردن 8- سرد کردن 9- تنظيم قند و چربي و شيريني و…. نمي‌خواهد)
مادري مفت و سه شيفته و علاقمند، شبانه روزي. و هر چه بدن (از ويتامينها) لازم دارد در شير مادر هست.
سلام خدا سايه‌ات را از سر من کم مکند چه کسي بود؟ يك گل به من داده مثل فنر مقابلش خم مي‌شويم. خداوند اينهمه نعمت داده حاضر نيسبيم براي او رکوع کنيم.
خدايا (فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ) (زمر /6) بابا و ننه به فکر من نبودند بدن بدون نقص، و اعضا مساوي به هم مي‌خورد ترکيب مناسب است.
نمي دانم چرا امروز فکر آقاي فلسفي مي‌افتيم واعظي بود آمد خدمت ايشان گفت منبر من نمي‌گيرد ايشان گفت منبر شما را ببينم بعد گفت مردم حق دارند يکي از انگشتان شما غير معمولي است و شما در موقع سخنراني آنرا تکان مي‌دهي حواس مردم پرت ميشود شما دستت را زير عبادت بگير و حرف بزن. يك وقت يك مشکلي در بدن يك نفر است به عنوان معلم نمي‌تواند درس بدهد حواس‌ها راپرت مي‌کند شير مادر مادر خوب است.
فراز چهارم: سياسي است
«لَمْ تُخْرِجْنِي لِرَأْفَتِكَ بِي وَ لُطْفِكَ لِي وَ إِحْسَانِكَ إِلَيَّ فِي دَوْلَةِ أَيَّامِ الْكَفَرَةِ الَّذِينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَ كَذَّبُوا رُسُلَكَ» (اقبال‌الاعمال/ص‌440).
يکي از نعمتها اين است که ما در جمهوري اسلامي بدنيا آمده‌ايم. امام حسين(ع) مي‌فرمايد در زماني بدنيا آمدم که پيغمبر بود، اگر صد سال قبل بدنيا مي‌آمديم احمدشاه، مظفرالدين شاه، ناصرالدين شاه، رضا شاه. خدايا شکر که وقتي چشم بدنيا گشوديم مخصوصا نسل نو امام را ديدند يك زماني چشم باز کرده‌اند معاويه و يزيد ديده‌اند ماامام، مقام معظم رهبري ديديم، 20سال از انقلاب 20بار براي انتخاب پاي صندوق رفتيم، خود رئيس جمهور وزير و وکيل انتخاب کرديم همينکه انسان در دولت حق نفس مي‌کشد نعمت است.
در اين مکان بوديم اگر مادران ما را بصره ميزاييدند فرمانده صدام بود، بايد بگوييم خدايا شکر اينجا زاييد يا فلان کشور گاو پرست، در کشوري که خرافه دارند. در کشوري هستيم که دين و منطق واستدلال، انتخابات وآزادي، داريم.
فراز پنجم:
«لَكِنَّكَ أَخْرَجْتَنِي رَأْفَةً مِنْكَ وَ تَحَنُّناً عَلَيَّ لِلَّذِي سَبَقَ لِي مِنَ الْهُدَى الَّذِي يَسَّرْتَنِي وَ عَلَيْهِ أَنْشَأْتَنِي مِنْ قَبْلِ ذَلِكَ رَأْفَةً بِي بِجَمِيلِ صُنْعِكَ وَ سَوَابِغِ نِعْمَتِكَ ابْتَدَعْتَ خَلْقِي مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى ثُمَّ أَسْكَنْتَنِي فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ بَيْنَ لَحْمٍ وَ جِلْدٍ وَ دَمٍ» (اقبال‌الاعمال/ص‌440).
خدايا هر چه ظرافت داشتي در من بوجود آوردي وريزه کاريها يك دوربين عکاسي چقدر درشت و سنگين، دوتادوربين عکاسي (دوچشم) هم عکس ساده هم رنگي هم دور وهمازنزديک، از سه طرف و زاويه، عوض کردن فيلم هم نمي‌خواهد، دريک اسپرم آنقدر ريزهکاري.
فراز ششم: (معناکردم)
فراز هفتم:
«وَ اعْتَدَلَتْ سَرِيرَتِي أَوْجَبْتَ عَلَيَّ حُجَّتَكَ بِأَنْ أَلْهَمْتَنِي مَعْرِفَتَكَ وَ رَوَّعْتَنِي بِعَجَائِبِ فِطْرَتِكَ وَ أَنْطَقْتَنِي لِمَا ذَرَأْتَ فِي سَمَائِكَ وَ أَرْضِكَ مِنْ بَدَائِعِ خَلْقِكَ وَ نَبَّهَتْنِي لِذِكْرِكَ وَ شُكْرِكَ وَ وَاجِبِ طَاعَتِكَ وَ عِبَادَتِكَ وَ فَهَّمْتَنِي مَا جَاءَتْ بِهِ رُسُلُكَ وَ يَسَّرْتَ لِي تَقَبُّلَ مَرْضَاتِك» (اقبال‌الاعمال/ص‌440).
خدايا، خداشناسي را به من الهام کردي، اينکه انسان حق را راحت بپذيرد نعمت است. بعد مي‌فرمايد: «أَنْطَقْتَنِي لِمَا ذَرَأْتَ فِي سَمَائِكَ وَ أَرْضِكَ»
من رانسبت به يک سري مخلوقات ولطائف بيدار کردي، مرانسبت به ذکر و ياد خود هوشمند کردي، غافل نيستم، آنچه انبياء آوردند مکتب آنها را به من ياد دادي در اينکه من راه تو را بروم آسان است. بعضي نمي‌توانند تبه طرف مسجد رفته و راست بگويند، اينکه من از حق خوشم ميآيد و از بديها بدم مي‌آيد و حق و منطق را پذيرفته و لجاجت ندارم، فطرت و عقل دارم درک معارف برايم آسان است اينها همه نعمت است.
جمله (فراز) هشتم:
«فَإِنْ دَعَوْتُكَ أَجَبْتَنِي وَ إِنْ سَأَلْتُكَ أَعْطَيْتَنِي وَ إِنْ أَطَعْتُكَ شَكَرْتَنِي وَ إِنِ شَكَرْتَنِي زِدْتَنِي» (اقبال‌الاعمال/ص‌441)
خدايا اگر دعا کنم مستجاب و سؤال کنم مرحمت و اطاعت کنم تشکر ميکني و خلاصه اينکه امام حسين(ع) مي‌فرمايد خدايا من با تمام وجود ازتو تشکرميکنم و من با تمام وجودم به باطنم، به نور ديده‌ام، با خط پيشاني، با روزنه‌هاي تنفس، با پرده گوشم، با حرکت زبانم، يا گردش چانه، با اين دندانهايم، با ذائقه و جمجمه و رگهاي گردن، فضاي سينه و قلب و قسمتهاي کبد، يا مفصل و بازوبسته شدن انگشتها و مچ پا و خون وگوشت، مو، وتن وپي، استخوان و مغز و رگ،
خواب و بيداري ورکوع وسجودوتمام ذرات بدنم اگر بخواهم نميتوانم شکر يکي ازنعمتهاي تو را هم بکنم.
چه بودند اينها و به کجا رسيدند.
چند شعري هم در رثاي امام باقر(ع) بشنويم و جلسه را ختم کنيم:
اي ذکرجان ثناي تو يا باقرالعلوم
وي حرف دل دعاي تو يا باقرالعلوم
علم و کمال وحکمت وتوحيد جان گرفت
ازنطق جانفزاي تو يا باقرالعلوم
يک لحظه واکند گره از کارعالمي
دست گره گشاي تو يا باقرالعلوم
دردا که صبح و شام، هشام ازره ستم
کوشيد بر جفاي تو يا باقراالعلوم
با اينهمه عنايت و اطف و عطا نبود
زهر ستم سزاي تو يا باقرالعلوم
گفتي که شيعنان بو ده سال درمني
گريند در عزاي تو يا باقرالعلوم
مظلوم زيست کردي و مسموم کين شدي
اين بود ماجراي تو يا باقرالعلوم
خدايا اين سال 78 سال عزت اسلام و مسلمين و سرافرازي جمهوري اسلامي و شادي امت ايران قرار بده.
خداوندا هر مشکل و کمبودي را برطرف و ما را روز بروز عزيزتر و آخرت ما را تأمين بفرما.
روح انبياء، اولياء، اوصياء، مراجع و علما پدرام و مادران به خصوص روح حضرت امام را از ما راضي به بازماندگانشان صبرو اجر عنايت بفرما.
خداوندا طاغوت ايران شکستي طاغوتهاي دنيا را بشکن.
افرادي که در مکه و مني هستند محبتشان را قبول و آرزومندان را نصيب بفرما.
روز به روز معرفت ما را نسبت به راه، خودو اولياءت و توفيق انجام وظائف به همه ما مرحمت بفرما.
قلب آقا مهدي حضرت صاحب الزمان را از ما خشنود، ظهورش را نزديک و ما را از بهترين ياران امام زمان(ع) قرار بده.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1518
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست