responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1545

موضوع: دعاي مكارم الاخلاق – 39، عوامل تنگدستي و درستي عبادت، رسيدن به اميدها

تاريخ پخش: 79/08/26

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

«صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي ارْزُقْنِي صِحَّةً فِي عِبَادَةٍ، وَ فَرَاغاً فِي زَهَادَةٍ، وَ عِلْماً فِي اسْتِعْمَالٍ، وَ وَرَعاً فِي إِجْمَالٍ اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ أَجَلِي، وَ حَقِّقْ فِي رَجَاءِ رَحْمَتِكَ أَمَلِي»(صحيفه سجاديه،ص98)
از سال گذشته يكي از دعاهاي امام سجاد(ع) كه دعاهاي زيادي هم دارد به نام مكارم الاخلاق كه از خداوند مي‌خواهد اينگونه باشد را شروع کرديم، حدود پنجاه شب جمعه است كه جمله جمله آن را معني مي‌كنيم و انشاءالله تا ماه رمضان آن را تمام كنيم و ماه رمضان امسال سوره يوسف رامي گوييم كه خيلي سوره قشنگي است، بالاي صد نكته مديريت و مسائل اخلاقي و خانوادگي و عملي، سوره پر مطلبي است. رسيديم به اين جمله كه حضرت سجاد(ع) مي‌فرمايد: «صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ»
اين جمله از جلسه قبل ماند، «يسر» يعني آساني كه مي‌فرمايد: (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) (شرح /6) يعني خدايا آبروي مارا به آساني حفظ كرده تا به فقر و گدايي و ذلت كشيده نشوم.

1- عوامل تنگدستي

در جلسه قبل عوامل رفاه را گفتيم. چكار كنيم كه زندگي‌ها تاب نخورد گفتيم گاهي به خاطر خوبي پدر و مادر است، پدر و مادر كاري مي‌كند كه زندگي بچه هايش خوب و گير ندارد و تشكر و تقوي و امانت، انساني كه امين مردم شدپول و خانه در اختيارش مي‌گذارند و هيچ وقت بي پول نمي‌شود، ولي به انساني كه شك دارند پول نمي‌دهند.
در اين جلسه عوامل تنگ دستي را مي‌گوييم
1- بي اعتنايي به يتيم
قرآن(سوره فجر): يك سال برايش خوب است مي‌گويد: (رَبِّي أَكْرَمَنِ) (فجر /15) خداوند مرا گرامي داشت و يك سال ماشينش تصادف، كشتي‌اش غرق و ميوه هايش از بين مي‌رود مي‌گويد: (رَبِّي أَهانَنِ) (فجر /16) خداوند به من اهانت كرده، مي‌فرمايد (كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيمَ) (فجر /17) سال گذشته داديم. حق يتيم را ندادي(حال زندگي‌ات را نابود كرديم)سال گذشته درست خوب بود به ديگران كمك نكردي، ماشين داديم يك نفر را هم كمك نكردي، واژگون كرديم.
2- بي اعتنايي به مسكين
داستاني در قرآن است در سوره نون والقلم كه: شخصي باغي داشت و به فقرا كمك مي‌كرد مرد و باغش به ارث به بچه هارسي گفتند ما مثل پدر از باغ به فقرا نمي‌دهيم منتهي شب زود خوابيده و صبح زود ميوه‌ها را چيده و قبل از رسيدن فقرا آن‌ها را از باغ بيرو ببريم، سحر كه به باغ رفتند (فَتَنادَوْا مُصْبِحينَ) (قلم /21) (أَنِ اغْدُوا عَلى‌ حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمينَ) (قلم /22) ديدند باغ سوخته، چون شما تصميم گرفتيد ندهيد خداهم به شما نداد.
3 – امتحان
گاهي خداوند مي‌خواهد فردي را امتحان كند كه آيا صبر دارد يا خير چند روزي از او مي‌گيرد. قرآن مي‌فرمايد: (وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ) (بقره /155) «نقص» تنگدستي است، فروش نرفتن جنس و گير خوردن به كارها.
4 -گناه
حديث داريم «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُزْوَى عَنْهُ الرِّزْق» (كافي، ج2،ص270) و خداوند روزي او را قيچي مي‌كند.
5 – جلوگيري از طغيان
خداوند مي‌داند اگر به او بدهد بد مستي مي‌كند، در كاشان ما مثلي است كه: خداوند خر را شناخت و شاخ به او نداد. انسان‌هايي هستند ظرفيت ندارند، چاقو داشته باشد مي‌زند و طناب داشته باشد خود را خفه مي‌كند. مثل عقربي كه اگر او را آزاد بگذارند مي‌گزد.
6 – بخل
مهماني دارد تقاضاي فرش كرده و عروس مي‌آورد تقاضاي ماشين مي‌كند، مهمان دارد تقاضاي رفتن به باغ مي‌كند نيازمند هم نيست ولي تقاضا مي‌كند الان احتياج دارد او هم بخل مي‌كند.
7 – حرام خواري
حضرت از خداوند مي‌خواهد آبرويش حفظ شود.

2- صحيح بودن عبادت به آن است كه هرطوري گفته‌اند انجام شود

حديث: با كسي به مسافرت برويد كه هم سطح شما باشد، اگرخرجي شما رابدهدشما بله قربان گو مي‌شويد. اگر با پولداررفتي خرج شما را مي‌دهد و شما هم بايد تملق او را بگويي و اين كار درست نيست.
بعد مي‌فرمايد: اگر آبرويم به گشايش در زندگي حفظ نشود «فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي» به فتنه مي‌افتم به حمدوستايش براي كسي كه به من بخشيده يعني بله قربان گوي ديگران شده و اين فتنه است كه نمي‌خواهم گرفتار شوم. «و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي» ومذمت خواهم كرد هركس مرا منع كرده و نبخشد نيازمند خلق نشوم تا چاپلوس و يا فحش دهند و بدگو بار بيايم. بعضي انتقاداتشان بر اساس شكم است. قرآن مي‌فرمايد: (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا) (توبه /58) و از مردم كساني هستند كه درپول دادنها تو را نيش مي‌زنند، ولي اگر به خود آن‌ها بدهي راضي مي‌شوند.
«همزة و لمزة» يعني كسي كه نيش ميزند، معلوم نيست پول‌ها كجا خرج مي‌شود شير نفت تو جيب آخوندهاست. مثل ايراني‌ها كه مي‌گويند: گربه وقتي دستش به گوشت نمي‌رسد مي‌گويد بو مي‌دهد.
پس نيش منافقين به پيامبر(ص) كه معلوم نيست پول‌ها چه مي‌شود عقده‌اي و شكمي است. مي‌خواهد روضه بخواندبه همه تلفن زده و اطلاع مي‌دهد كه بياييد اگر كسي نيامد مي‌گويد: خدايا اين روضه بي ريا را قبول كن، بي ريا نبود، رفت ريا كند نشد. و يا پول كه به دستش نمي‌آيد مي‌گويد: «اخلاص» اخلاص آن است كه نخواهي، ولي اگر خواستي وندادند اخلاص نيست. «زهد» آن است كه داشته و خرج نكند نه اين كه ندارد و روي زيلو بگويند «زاهد» است اين ندارد كه خرج كند.
مثلاً باقلوا نمي‌خورد كه بعد بتواند غذا بخورد، بگوئيم «زاهد» است چون باقلوا را نخورد. بعد مي‌فرمايد: «ارْزُقْنِي صِحَّةً فِي عِبَادَةٍ» درست و صحيح بودن «عبادت» به آن است كه هر طوري گفته‌اند انجام شود، خوردن يك دقيقه قبل از افطار روزه باطل است. مثل توپ يك سوراخ كه شود ديگر به درد بازي نمي‌خورد گر چه سوراخ كوچك باشد. حاجي بايد عيد قربان در مني باشد يك دقيقه قبل بيرون بيايد بايد يك شتر قرباني كند و جريمه بدهد. مثل سوئيچ ماشين يك دنده كم و زياد داشته باشد باز نمي‌شود. مثل آمپول يك مقدار اين طرف و آن طرف در رگ يا در گوشت فرق مي‌كند.
مثل اينكه اگر گفتند 34 متري گنج است شما 35 متري را حفر كنيد به آن نمي‌رسيد. مثل 021 تهران است را بگيريد اصفهان نمي‌شود. كارهاي خدا هم حساب و كتاب دارد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» (ح) جيمي است و بايد سفت گفته شود، همان طور كه دست انسان يخ مي‌كند (ها) مي‌‌كند تا گرم شود. با (ه) غلط است.

3- لزوم تلفظ صحيح عبارات عربي در عبادات

سؤال: خداوند كه مي‌داند ما ميخواهيم چه بگوييم پس اين همه دقت براي چه؟
جواب: بله خداوند مي‌داند، براي احترام به درجه دار سرباز بايد دست را به جاي مخصوصي بگذارد با يك فرم خاصي، حال بگويد شما كه مي‌داني من مي‌خواهم احترام كنم دو دست را روي سر بگذارد از او قبول نكرده، تنبيه هم مي‌كند. روش احترام به شكلي است كه او قبول دارد.
مثال: اگر دكتر گفت: شربت را با فلان قاشق و آب گرم بخور اگر با ملاقه و آب يخ خورده شود خوب نمي‌شود. كار بايد درست باشد، انسان كه به آرايشگاهي مي‌رود كه امروز مي‌گويند پيرايش» براي اصلاح، اگر فرم را خود انتخاب كرده و او شكل ديگري درست كرد ديگر به نزد آن نمي‌روي. و خياط هم، نظر ما بايد دقيق اجرا شود ولي نظر خدايي كه حكيم است چه؟
رفته بودم به نزد پروفسور ارتوپد گفتم شما فكر كرديد كه وقتي پيامبر(ص) مي‌فرمايد اينگونه بنشينيد چرا و چه دليلي دارد؟
هستي پر از اسرار است، افرادي عمري را صرف مي‌كنند براي طرح استخوان بندي بدن انسان (ارتوپد) كلمات معناي آن فرق مي‌كند اگر بگويي «اللهم سل» يعني بكش، ولي «اللهم صل» يعني درود بفرست فرق مي‌كند.
مثال: كليد از يك طرف باز و از طرف ديگر قفل مي‌كند، نوع حركت اثر مي‌گذارد و همچنين الفاظ، فردي به آقايي گفت: شما در مراسم عقد چه مي‌گوييد كه دو نفر به همديگر حلال مي‌شوند؟
آخوند جمله‌اي تند به او گفت كه او ناراحت شد و رفت او را صدا زد كه چرا رفتي، گفت شما بد حرف زدي من ناراحت شدم. روحاني گفت: چي شد قبل از اين مرا دوست داشتي و با اين كلمه دوستي تبديل به دشمني شد، حرفي كه دوستي را تبديل به دشمني مي‌كند، حرام را هم حلال مي‌كند. در آستانه ماه رمضان هستيم جوان هاو نوجوان‌ها بياييدنماز را درست بخوانيم، نماز 17كلمه است «ح» جيمي را محكم بگوييم. «بسم الله الر حمن الرحيم»، «سبحان الله» «صاد» هم درست بيان كنيم. «صراط» «صل»
گاهي بعضي پيرمردها و پيرزن‌ها مي‌گويندنمي توانيم مكه به آقاي كاروان مي‌گويند خدا مي‌داند نمي‌توانيم همين فرد مي‌رود با عربها براي خريدن عربي حرف مي‌زند، اين كلك مي‌زند براي حمد و سوره نمي‌تواند ولي براي پول خرج كردن، تمام نرخ‌هاي بين المللي را هم مي‌داند كه شوش، عراق و جزيره كيش اين قيمت است تا مي‌گوييم، عربي مي‌گويد خدا مي‌داند زبانم نمي‌گردد.

4- در سايه‌ي زهد انسان فراغت پيدا مي‌كند

بعد مي‌فرمايد: «وَ فَرَاغاً فِي زَهَادَة» «زهاده» زهد است در سايه (زهد) انسان فراغت پيدا مي‌كند چون از زرق و برق كناره مي‌گيرد.
مثلاً ترب را به صورت گل و سبزي روي ماست مي‌گذارد، چند دقيقه ديگر خورده مي‌شود وقت و جواني را صرف اين كارها نكني، و يا از پوست پرتقال برج ايفل درست مي‌كند. ده دقيقه براي يك دقيقه غذا خوردن وقت نبايد صرف شود. از خداوندزهدي مي‌خواهد كه با فراغت به كارهاي اصلي برسد، حرام نشود، دختر خانم خياطي بلد نيست چند ميخ مي‌كوبد مثل بيضي و دايره و مهندسي درست مي‌كند، هنر ياد بگير. بعد مي‌فرمايد: «وَ عِلْماً فِي اسْتِعْمَالٍ» علمي عنايت فرما كه در آن عمل باشد.
قرآن مي‌فرمايد: كسي كه به علمش عمل نكند مثل الاغي است كه كتاب بار داشته باشد. حديث داريم عالم بدون عمل مثل درخت بي ثمر است. قرآن انتقاد مي‌فرمايد كه: (لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ) (صف /2) چرا آن چه مي‌گوييد عمل نمي‌كنيد.
البته لازم نيست انسان به همه حرف‌ها هم عمل كند. اگر من براي نماز شب مي‌گويم خودم هم بخوانم و كفاش گاهي يكي از كفش‌ها را خود استفاده كند، لازم نيست همه را استفاده و يا بنايي كه خانه مي‌سازد از همه استفاده كند.
يعني استاد و گوينده و روحاني و امام جمعه حرفي كه مي‌زند لا اقل چند درصد آن را خود عمل كند و اگر براي خوبي مسجد مي‌گويد گاهي خود هم حضور پيدا كند. بعد مي‌فرمايد: «وَ وَرَعاً فِي إِجْمَالٍ» (دو نوع معني شده) ورع من همراه با زيبايي باشد. بعضي افراد با تقوا هستند ولي كثيف و ژوليده و مسواك نكرده اند.
حديث: حضرت فردي را به ژوليدگي ديد اشكال كرد او هم گفت نبايد به اين چيزها اهميت داد، فرمود: يا انسان موي سر نداشته باشد ولي اگرداري بايد منظم باشد. حديث داريم پيامبر(ص) مسواك را پشت گوش خود مي‌گذاشت. مثل نجارها كه قلم را پشت گوش مي‌گذارند. حديث داريم وقتي حضرت از دنيا رفت بدن او را بلند كردند زير متكاي حضرت چوب مسواك بود. حديث داريم لباس هايش را تابستان داخل ديگ مي‌جوشانيد تا ضد عفوني كند. حديث داريم بيشترين پول را براي تهيه عطر مي‌داد.

5- پيامبر(ص) نان خالي خورده و پول عطر مي‌دادند

فيلم‌هايي اخيرا كه نشان مي‌دهند آخوند و روحاني آن بسيار زشت، شما يك دفعه ديديد امام خميني (ره) در سخنراني دهن دره كند يا دست در بيني كند، 90 ساله لوكس، كه دستمال اشكش با دستمال بيني فرق مي‌كرد. به من گفتند كه ايشان زير پيراهني خود را هم اتو مي‌كرد، و هر وقت مي‌رفتي دست او را ببوسي بوي عطر مي‌داد. پيامبر(ص) نان خالي خورده و پول عطر مي‌داد. لباس وصله دار عيبي ندارد ولي لباس كثيف خوب نيست.
حديث داريم ظرف آب شكسته‌اي را براي علي(ع) آوردند استفاده نكرد به دليل بودن ترك و امكان آلوده بودن آن، گفتند: ميدان جنگ است، فرمود: در ميدان جنگ هم كار خلاف بهداشت نبايد كرد. مثل بعضي گوشت كوب‌هاي چوبي شكسته كه نخودهاي زمان لاي آن است. بعد مي‌فرمايد: «اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِكَ أَجَلِي» خدايا مرا ببخشش وعاقبت خير فرما. مثال جوجه‌ها را آخر پاييز مي‌شمارند. بعضي‌ها اول خوب و آخرخرابي دارند.
داستان:
يك سخنران به دوستش گفت: سخنراني خوبي كردم؟ گفت: اول سخنراني خوب نبود ولي آخر سخنراني انصافا خراب كردي. گاهي هم اول و هم آخر خراب است. قرآن براي بعضي ميفرمايد: (لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ) (مائده /33) هم در دنيا و هم آخر خوار و ذليل است. و براي بعضي هم اول و وسط و آخر خوب است.
خداوند رحمت كند شهيد مدني را (البته ظاهرا اين كلام از شهيد آيت الله دستغيب است) شهيد محراب كه مي‌فرمود: گاهي كار اولش خراب مي‌شود با ريا و گاهي وسط با غرور و عجب كه مرا مي‌بيني به كجا رسيدم وگاهي هم اول و وسط خوب و براي خدا بعد از آن گناهي كرده قبل آن خراب مي‌شود.
مثال آدمي كه خوب رعايت بهداشت را مي‌كند ولي آخر يك قاشق سم مي‌خورد. مثال حوضي را پر كرده بعد زير آبش را مي‌كشد. مثال شاگردي كه دكان استاد خوب كار كرده ولي بعد از بيست سال فرزند استاد را مي‌كشد، يعني عمل يك دقيقه‌اي زحمات بيست ساله را از بين مي‌برد كه در قرآن به اين مي‌گويند: «حبط» مي‌فرمايد: «حَبِطَتْ أَعْمالُهُم» (بقره/217‌) به خاطر اين كار بد)همه خوبي‌ها از بين رفت.

6- هركسي اميد به ملاقات خدا دارد بايد عمل صالح انجام دهد

بعد مي‌فرمايد: «وَ حَقِّقْ فِي رَجَاءِ رَحْمَتِكَ أَمَلِي» اميدهايم محقق و انجام شود. جواني است و اميد البته نه آن هم اميد تنها كه بعضي مي‌گويند: ما همه غرق گناهيم و يك حسين داريم. مثل اين كه انسان پاي كوهي نشسته بگويد: امام حسين ما را دوش گرفته و بالا مي‌برد.
روز قيامت ما را شفاعت مي‌كند «شفاعت» از «شفع» يعني جفت مثل كسي كه دارد مي‌رود ولي نيرويش كم است ديگري او را كمك و قلاب كرده مي‌كشاند.
و يا مثل اين كه نمره آورده با شفاعت استاد يك نمره ارفاق ميكند تا با نمره قبول شود نمره باشد تا يك به‌شان اضافه و يا مريض نفسي داشته تا با دارو درمان شود ولي اگر مرده و يا نمره‌اش صفر به اندازه درب قوري حال مي‌گويد: جفت و شفاعت كه نمي‌شود
مثال اسفناج را با گلابي نمي‌شود پيوند داد ولي هلو را با گلابي مي‌شود. جفت بايد قابليت جفت شدن را داشته باشد. خود بايد كاري كرده باشيم تا ما را كمك كنند.
مثال تاجر ده ميليون به بازار مي‌برد تا با اعتماد دو ميليون وام به او مي‌دهند. اگر در بازار بگويد بنده چيز ندارم مي‌گويند برو دنبال كارت.
قرآن مي‌فرمايد: (فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً) (كهف /110) هر كس اميد به ملاقات خدا دارد بايد عمل صالح انجام دهد. پس هر كس اميد دارد كاري هم بايد بكند.
مثال كسي كه منتظر حضرت مهدي(ع) و اميدوار است بايد مقدماتي هم فراهم كند مثل كسي كه منتظر مهمان است. نمي‌شود گفت همه جنايت‌ها باشد وما منتظر هستيم. خانه كثيف است مهمان دعوت كنيم؟
بگوييم عجل علي ظهورك» شوخي نيست، منتظر امام زمان(ع) بايد اصلاح طلب باشد اصلاح البته به معناي قرآني آن.
پس از خدا مي‌خواهد كه: كار صحيح، عالم با عمل، ورع با زيبايي، و غير اين صورت خوب نيست.
خدايا تمام كمالات يك انسان را به فرد فرد و نسل ما مرحمت بفرما.
خدايا عيب‌ها و لغزش‌هاي ما را برطرف فرما.
خدايا خون‌ها و زحماتي كه زمينه را فراهم كرد كه در تلويزيوني كه جاي رقص بود دعاي مكارم امام سجاد(ع) گفته شود ما را شرمنده آن‌ها نفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1545
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست