نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1699
موضوع: ریزشها و رویشها در جامعه اسلامی
تاريخ پخش: 27/06/99
1- عمل به لوازم ایمان به خدا
2- نپذیرفتن سلطه کافران، شرط پذیرش ایمان
3- ارتداد و خروج از مدار ایمان
4- بشارت حضرت علی علیهالسلام به ایرانیان
5- عدم زیان ارتداد به اسلام و مسلمانان
6- تواضع در برابر مؤمنان، صلابت در برابر دشمنان
7- مؤمن واقعی، محبّ خدا، محبوب خدا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثها در شرایطی است که زیر سقف نمیتوانیم باشیم و جمعیت نمیتوانیم بیاوریم، لذا از اردوگاه شهید باهنر آموزش پرورش استفاده کردیم و زیر درختهای اردوگاه هستیم. آیهای که میخواهیم معنا کنیم آیهای است که در سوره مائده آیه 51 میفرماید: روابط سیاسی، موضوع بحث قطع رابطه یا ارتباط با یهود و نصاری. کجای قرآن میگوید؟ قرآن میفرماید: [پای تخته] «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان دارید، «لا تَتَّخِذُوا» نگیرید، چه چیزی نگیرید؟ «لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى» یهود و نصاری را «أَوْلِياءَ» نگذارید یهود و نصاری ولی شما باشند. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» اینها خودشان به همدیگر کمک میرسانند و ولایت همدیگر را دارند. با شما مسلمانها کاری ندارند. «وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» هرکس از مسلمانها با اینها رابطه و سلطه و نفوذ اینها را بپذیرد،«وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» هرکس با آنها رابطه داشته باشد خودش هم جزء یهودیها و مسیحیهاست. «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» من تعجب میکنم کسی مسلمان باشد و بگوید: دین از سیاست جداست. بگویم… من خیلی ملا نیستم، طلبه معمولی هستم. آیات سیاسی قرآن را درآوردم، دور و اطراف چهارصد آیه در قرآن مربوط به مسائل سیاسی است. کسی که میگوید: دین از سیاست جداست، میدانید یعنی چه؟ نمیفهمند اگر بفهمند این حرف را نمیزند. میگوید: یعنی چهارصد آیات قرآن را دور بریزیم. بخشی از دین ما نماز و روزه و حج و زکات و خمس است. اکثر کتابهای ما و مطالب دین ما مربوط به مسائل سیاسی و نظامی و اجتماعی است. این آیه را امروز در ده بیست دقیقه نکاتش را بگوییم.
1- عمل به لوازم ایمان به خدا
1- «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان دارید، حالا که ایمان دارید ایمان هم تاوان دارد، نمیشود گفت: من، شما اگر در این شهر خواستید زندگی کنید باید رضایت شهردار، رضایت سازمان آب، سازمان برق، یعنی باید شروط آنجا را هم بپذیری. بگوید: من ایمان دارم اما جبهه نمیروم. من ایمان دارم ولی خمس نمیدهم. من ایمان دارم حجاب نمیخواهم داشته باشم. من ایمان دارم، کسی که ایمان دارد باید به وظایفش عمل کند. مصلحت همین است که ما ایمان داشته باشیم، چون دنیا میگذرد، فرض کنید بدحجاب و با حجاب فرقش نیم کیلو است. بیحجابها لخت که نیستند. یک حجاب خوب و یک حجاب بد را در کفه ترازو بگذاریم. این حجابش یک کیلو است و این نیم کیلو است. برای نیم کیلو یکوقت میگویند: این ماسکی که میگویند: بزنید، این ماسک چقدر وزن دارد؟ دو سه مثقال ماسک را نمیزنید ولی به قیمتی که افرادی هم مردند، صرف میکند؟ بنده چون میخواهم سخنرانی کنم ماسک را برداشتم وگرنه من هم ماسک میزنم. برنده اینهایی که مذهبی هستند. حتی به قول امام رضا اگر کسی عقیده به قیامت هم نداشته باشد بگوید: نه، ما میمیریم تمام میشود، عقیده به قیامت نداشته باشد، باز هم مذهبی شود به نفعش است. من این مثل را مکرر زدم ولی خوب مخاطبین عوض میشوند و تکرار میکنم. فرض کنید هزار مسافر هستند، اتوبوسها میآیند برویم دویست کیلومتری، فرض کنید هشتاد اتوبوس میآید، چهل اتوبوس یک چیزهایی برمیدارند چه؟ جک، زاپاس آفتابه، طناب، کلت، چماق، یک چیزهایی برمیدارند، کمکهای اولیه برمیدارند. چهل نفر دیگر میگویند: برو بابا، برو بابا، کرونا دارد مردم را میکشد. این ماسک را بزن، برو بابا. این حجاب شما اسلامی نیست، برو بابا. آقا صد تومان گیرت آمد بیست تومان برای فقراست، برو بابا! اگر چهل اتوبوس این جک و زاپاس را برداشتند و چهل نفر برنداشتند، گفتند: برو بابا، حالا ما سوار میشویم این دویست کیلومتر را میرویم، در راه یا نیاز به این جک و زاپاس هست یا نیست. سومی که ندارد. یا نیاز داریم یا نیاز نداریم. اگر نیاز نداشته باشیم، مثلاً نیاز ما به جک و زاپاس و پیش گوشتی و زنجیر و طناب و آفتابه و نیاز به اینها نداشته باشیم، آن چهل نفری که اینها را برداشتند چقدر ضرر کردند. چهل راننده این کمکهای اولیه را صندوق عقب گذاشت، حالا نیاز نبود، نبود که نبود ضرر نکردیم. اما اگر به هریک از زنجیر، کلت، چراغ قوه و زاپاس و به هریک از اینها نیاز داشتیم، آن چهل نفری که اینها را ندارند چه خاکی بر سرشان خواهند کرد. عقل میگوید: تمام دنیا ارتش دارد، میگوید: اگر جنگ نشد که نشد اگر جنگ شد مگر میشود ما قوای مسلح نداشته باشیم که دفاع کند. عقل میگوید باید مذهبی باشیم. 2- نپذیرفتن سلطه کافران، شرط پذیرش ایمان «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» شما که ایمان داریم باید به ایمانتان تعهد داشته باشید. تعهدمان چیست؟ «لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ» همان دستوری که میگوید: نماز بخوان، همان دستوری که میگوید: «کتب علیکم الصیام» روزه بگیر، همان دستوری که میگوید: «جاهدوا فی الله» جهاد کن، همان دستوری که میگوید: «و امر بالمعروف و انهوا عن المنکر» امر به معروف و نهی از منکر کن، همان دین هم میگوید: حکومت این را قبول نکن. رهبری او را قبول نکن. «لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ» بعد میگوید: چرا؟ میگوید: اینها خودشان با هم خوب هستند. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» اینها خودشان با هم رفیق هستند. یهودیها و مسیحیها خیلی اختلاف دارند. یهودی و نصاریها خیلی اختلاف دارند، اما اسرائیل و آمریکا شریک میشوند برای ضربه به اسلام، اینها خودشان با هم خوب هستند ولی با تو و ما خوب نیستند. حالا اگر کشوری مثل کشورهایی که من و شما هردو میشناسیم، بعضی از این شیوخ عرب، قارونهای منطقه، اینها حاضر شدند و پذیرفتند. میگوید: دیگر اینها اسماً مسلمان هستند، واقعاً اسلام ندارند. «وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ» اگر مسلمانی این یهود و نصاری را ولایت و رهبری و حکومت و نفوذشان را پذیرفت، «فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» این دیگر مسلمان نیست، این هم یهودی است. هر کشور مسلمانی که تسلیم سلطهی آنها شد، این هم جزء آنها حساب میشود. شما خودت هم همینطور هستی. اگر دیدی کسی با دشمن شما رفیق است، وقتی نزد تو آمد، هم پهلوی من بستنی میخوری هم با دشمن من شام میخوری، اینجا دیگر نیا، تو از من نیستی، برو با همانها باش. ما خودمان هم همینطور هستیم. قرآن آیه دارد میگوید: اگر کشوری گروهی، ولایت و سلطه و نفوذ دیگران را پذیرفتند، اینها دیگر جزء مسلمانهای واقعی نیستند. البته یهود و نصاری از باب نمونه هست. یعنی هیچ کافری منتهی حالا از باب نمونه است. گاهی قرآن یک چیزی را میگوید که از باب نمونه است. مثلاً میگوید: «إِنَ السَّمْعَ» گوش، «وَ الْبَصَرَ» چشم، «وَ الْفُؤادَ» دل، «كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» \(اسراء/36) این سه تایی که گفتم از باب نمونه بود. وگرنه از پوست هم مسئول است. از پوست میگویند: چه کردی؟ قرآن میگوید: پوست ما شهادت میدهد که من در سر مظلوم زدم، با این دست چه چیزی سرقت کردم. پس دستم شهادت میدهد، بله. اسم دست در آیه نیست. سه عضو آمده است. «إِنَ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» منتهی نمیگوید: کان عنه مسئولا، میگوید: «کل اولئک کان عنه مسئولا»، «کل اولئک» یعنی این سه تایی که نام بردم از باب نمونه است. اینجایی که میگوید: یهود و نصاری را نفوذشان را نپذیرید از باب نمونه، یعنی هیچ کافری را. تبری از شرایط ایمان است. اگر ایمان داری باید این کار را بکنی. وقتی میگوید: یاری نگیرید، روابط سیاسی و پذیرش او که به طریق اولی است. 3- ارتداد و خروج از مدار ایمان مسأله دیگر میفرماید: ریزش و رویش، امروز ممکن است یک عده ضد انقلاب شوند، یک عده با مسجد قهر کنند، با خدا و پیغمبر قهر کنند، با دین قهر کنند، میگوید: در دل شما خالی نشود. اگر ریزش هست، رویش هم هست. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» ای مؤمنین، «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» اگر کسی مرتد شد از دین جدا شد، غصه نخورید. این ریزش هست اما (فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ) (مائده، 54) رویش هم خواهد شد. ممکن است در ایران افرادی نماز بخوانند و سست شوند، افرادی هم ایمان میآورند و نماز میخوانند. افرادی هم هست که غیر از نماز واجب کار مستحب هم میکنند. یعنی اگر چهار نفر قهر کردند شما در دلتان خالی نشود. قرآن فرمود: «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» اگر کسی از مکتب، دین یعنی چه؟ یعنی راه، چه دینی داری؟ یعنی چه خطی و چه راهی را میروی و چه فکری را میکنی؟ ما روی کره زمین بی دین نداریم. بت پرستها همین بتی که میپرستند دینشان هست، قرآن به آنها میگوید: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ» (کافرون /6) همان بتی که شما میپرستید دین شماست. پس نمیشود آدم بگوید: من اصلاً هیچ دینی را قبول نمیکنم. بالاخره یک چیزی میخوری یا نه؟ انتخاب غذای شما دین شماست. لباسی که انتخاب میکنی دین شماست. با این رفت و آمد داری و با او قهر میکنی این دین شماست. نمیشود بگویی: من هیچ دینی را قبول نمیکنم. هر راهی که میروی و هر سلیقهای که داری، سلیقه شما و راهی که انتخاب کردی دین شماست ولو بت پرستی باشد، بت پرستی هم دین است. «لکم دینکم» خدا به بت پرستها میگوید: دین شما برای خودتان. 4- بشارت حضرت علی علیهالسلام به ایرانیان امیرالمؤمنین وقتی این آیه نازل شد که اگر یک عده از مسلمانها ریزش کردند شما ناراحت نشوید، سلمان کنارش نشسته بود. دستش را پشت کتف سلمان زد و گفت: سلمان رویشها برای ایرانیهاست، اینکه قرآن میگوید: اگر یک عده ریزش کردند و دست از دین برداشتند، در آینده گروهی متدین خواهند آمد، اشاره کرد به سلمان و گفت: ایرانیها هستند، فارسها هستند. مراد شیعیان امیرالمؤمنین و یاران او هستند. (يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَه) (مائده /54) خدا را دوست دارند، خدا هم آنها را دوست دارد. در ماجرای قلعه خیبر حضرت رسول افراد دیگری را فرستاد که قلعه خیبر را فتح کنند ولی آنها را عزل کرد و گفت: اینها موفق نخواهند شد به فتح قلعه خیبر و بعد گفت: من فردا فرماندهی قلعه خیبر را به کسی میدهم که هم او خدا را دوست دارد و هم خدا این را دوست دارد. مردم منتظر هستند ببیند این فردا پرچم را به چه کسی میدهد. روز بعد هم حضرت پرچم را به امیرالمؤمنین داد، از اینکه راجع به قلعه خیبر میگوید: «یحبهم و یحبونه» اینجا که میگوید: شما اگر یک عده ریزش کردند، غصه نخورید. یک کسی میآید «یحبهم و یحبونه» چون یکبار برای قلعه خیبر حضرت علی بوده، اینجا هم مراد حضرت علی است. فردا پرچم را به دست کسی میدهیم که «یحبهم و یحبونه» نکاتی که از این آیه استفاده میشود، 1- انسان باید به فکر عاقبت خودش باشد. یعنی چه بسا مؤمن باشد ولی مرتد شود. لذا میگوید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ» به مؤمنین میگوید هرکس مرتد شد، ممکن است تا دیروز دین داشته و امروز ندارد. خیلی از آدمهایی که اختلاس میکنند اهل مسجد هم بودند و نماز هم خواندند، گاهی به فقرا کمک میکردند. حزب اللهی بودند. منتهی خوب پول آمد، دستشان چسبان شد، فکرشان منحرف شد. بعد کم کم جزء خائنین درآمدند. هر مؤمنی باید به فکر عاقبت خودش باشد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ» ای مؤمنین هرکس بی دین شد، به مؤمنین میگوید: اگر بی دین شدید. پس پیداست مؤمنین هم ممکن است بی دین شوند و درس مهمی است. 2- یک رهبر روشن ضمیر باید احتمال بدهد که یک عده از مریدهایش برگردند. «من یرتدَّ مِنْكُمْ» پیغمبر اسلام که رهبر مسلمانها هست باید پیشبینی بکند احتمال هست مؤمنین مرتدّ شوند. انقلابیها هم دست از انقلاب بردارند، میشود. انسان باید به فکر عاقبت خودش باشد و رهبر باید فکر این را بکند که ممکن است بعضی مریدهایش کم شوند. «مَنْ يَرْتَدَّ منکُم» اینها یار تو هستند اما ممکن است برگردند.
5- عدم زیان ارتداد به اسلام و مسلمانان
3- کفر و ارتداد ضرری به مسلمانها نمیزند. «فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ» شما رفتید یک عده دیگر میآیند. یکوقت میگویند: بردهای با آقایش دعوایش شد. گفت: میروم خودم را از پشت بام پرت میکنم که بی برده شوی، گفت: تا پرت کردی مردی، من میروم یک برده دیگر میخرم. از پشت بام انداختن خودت به من ضرر نمیزند، تو نابود میشوی. ما همه نماز بخوانیم چیزی گیر خدا میآید؟ همه تارک الصلاة شویم و کافر، چیزی از خدا کم میشود؟ همه ما رو به خورشید خانه بسازیم، چیزی گیر خورشید میآید؟ همه ما پشت به خورشید خانه بسازیم، چیزی از خورشید کم میشود؟ قرآن میگوید: ایمان بیاور، (إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً) (ابراهیم /8) اگر همه شما با هم کافر شوید، خدا هیچ طور نمیشود، خدا غنی است. نه«غنیٌ عنکم»، «غنیٌ عن العالمین» به هیچ موجودی خدا نیاز ندارد. ممکن است هوچی گری کنند، بکنند. در همین آیه میگوید: «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم» اینها از هوچیگریها نمیترسند. موج بیاندازند، کاریکاتور، سایتها و ماهوارهها، هرکاری میخواهید بکنید، بکنید. من تکان نمیخورم. آدم وقتی به درجه یقین رسید، خدا قسمت کند. در دستت طلاست همه بگویند: سفال است. سفال است، همه بگویند: طلاست. خودت میدانی چه هستی، مسلمانها باید نسبت به خودشان، نسبت به مسلمانها نرمش داشته باشند. «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ» نسبت به دشمن خشن باشید. این هم یک مسأله است.
6- تواضع در برابر مؤمنان، صلابت در برابر دشمنان
این آیه درسهایی که به ما داد، این بود به فکر عاقبت هم باشید، یعنی به امروز خودتان نگاه نکنید. رهبری هم باید پیش بینی بکند که ممکن است بعضی از افراد دست از اسلام بکشند. «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ» ای مؤمنین ممکن است بعضی از شما مرتد شوید. ای رهبر ممکن است بعضی افراد دست بردارند از راهی که انتخاب کردند. «لَوْمَةَ لائِمٍ» در همین آیه هست یعنی بعضیها هوچیگری میکنند با تبلیغات موج راه بیاندازند، سیلی راه بیاندازند که بتوانند سوار موج شوند. اینها همه مطالب سیاسی است. «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» باید با خودیها و مؤمنین نرم بود. «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ» نسبت به کفار باید صلابت و خشنوت داشت. آخر آیه میگوید: فضل خداست، فضل خدا فقط مال و مقام نیست. همین که میگوییم: «یحبهم» خدا اینها را دوست دارد. اینها خدا را دوست دارند، محبت خدا و جهاد در راه خدا، قاطعیت و صلابت در دین همه از مظاهر لطف خداست. خداوند اینها را میبرد، خدا اینها را دوست دارد، اینها هم خدا را دوست دارند، در مقابل مسلمانها نرم هستند و در مقابل دشمن شدید و غلیظ هستند و قاطعیت دارند. بعد میگوید: این فضل خداست. فضل خدا خانه و ماشین و تلفن نیست، ممکن است ماشین میلیاردی سوار شود ولی با یک بستنی گول بخورد. خیلی شل است، ماشینش قیمتی است ولی خودش ارزشی ندارد. یکوقت قدیم شاهزادهها حمام میرفتند، یک لنگ قیمتی میبستند. یکی از این شاهزادهها یک لنگی بست و در حمام رفت. یک پیرمردی بود. نزد پیرمرد رفت و گفت: به نظر تو من چقدر میارزم؟ پیرمرد نگاهی کرد و دستی زیر لنگش گذاشت و یک نگاهی کرد و گفت: هفتصد تومان! هفتصد تومان هفتاد سال پیش، گفت: هفتصد تومان پول لنگ من است. گفت: لنگ شما را قیمت کردم خودتان ارزشی ندارید. آدمهایی هستند سوار ماشین میلیاردی میشوند ولی خودشان ارزش ندارند. سریع با یک بستنی گول میخورد. با یک فیلم گول میخورد و از خودش ارادهای ندارد. به قدری این پوک است که اختیار ریش و سبیل خود را هم ندارد. یعنی وقتی آرایشگاه میرود خودش را درست کند، میگوید: این پشت گوشم را ژاپنی بزن، پشت گردنم را فرانسوی بزن. اینجا را آلمانی بزن. یعنی یک ذره مو دارد ولی قدرت تصمیم گیری برای سرش ندارد. ماشینش قیمتی است ولی خودش ارزشی ندارد. بی هویت، از خودش استقلال، راهی که میرود مبنا داشته باشد و دست از مبنای خود برندارد این خیلی مهم است.
7- مؤمن واقعی، محبّ خدا، محبوب خدا
مؤمن واقعی کسی است که هم عاشق باشد، هم محبوب. این عاشق است یعنی دوست دارد. ضمناً این عاشق است این هم او را دوست دارد. قرآن میگوید: اگر در مسلمانها یک عده ریزش کردند، جایگزین داریم. یک افرادی را برای شما میآوریم که هم عاشق خدا هستند و هم محبوب خدا هستند. کسی که ایمان واقعی داشته باشد در برابر کافر احساس حقارت نمیکند. میگوید: من خدا دارم. هیچکس هم نداشته باشم خدا را دارم. امام سجاد فرمود: من قرآن داشته باشم اصلاً احساس وحشت نمیکنم. چون هر کلمهای که نگاه میکنم یک نکته از آن درمیآورم. چند نکته از آن درمیآورم. من و قرآن باشیم احساس کمبود ندارم. این آیه میفرماید: در آینده پرچم اسلام به دست چه کسانی خواهد بود. «فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ» خدا در آینده در مقابل یک عده که بی دین شدند افرادی میآیند که اینها خدا را دوست دارند و خدا اینها را دوست دارد و در مقابل نیش و نوشها مقاومت میکنند و نگران نیستند. «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ» دست خدا بسته نیست. میتواند به جای این افرادی که رفتند جایگزین کند. ما افرادی داشتیم که پدر اهل خمس نبوده، گفته: من پول نمیدهم، خمس نمیدهم. مرده و بچههایش همه خمس میدادند. داشتیم که پدر به بچهاش زمان جنگ میگفت: من یک خانه میخرم به اسم تو میکنم، جبهه نرو. گفت: خانهات برای خودت، اگر به کشور حمله شده و امام خمینی فرموده جبهه بروید، من دستور امام را گوش میدهم. خانه شما برای خودت. جوان عزب که نه عروس دارد، نه خانه دارد، میگوید: جبهه. اگر یک آدمهایی بی دین میشدند، یک عده هم ریزش داشتند. بنابراین غصه نخورید. در قرآن این آیه سه مرتبه تکرار شده است. (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ) (توبه /33) این آیه سه بار در سه سوره تکرار شده است. یعنی اسلام دنیا را خواهد گرفت. خدا قول داده است. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» خدا وعده داده (لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ) (نور /55) خدا وعده داده حکومت از آن شماست. « والعاقبة للمتقین، والعاقبة لاهل التقوی» در غدیر خم من دیشب مطالعه میکردم خطبه غدیر خم را از خودم خجالت کشیدم که این خطبه چه خطبهای است و یکی دو ساعت کشیده، نه زیر سقف، زیر خورشید مکه، با سرهای تراشیده، چون حاجیها عید قربان سر خود را میتراشند. سر تراشیده یک ساعت و نیم، دو ساعت زیر آفتاب، چه خطبهای است. آنوقت این خطبه را من نگاه کردم به نظرم بالای ده دوازده مرتبه گفت: بعد از علی، فرزند علی امام حسن، ثم الحسین، یکی یکی اسم برد تا حضرت مهدی، اسم حضرت مهدی را پیغمبر برد. حضرت مهدی هنوز پدر بزرگش به دنیا نیامده است. امام باقر و امام صادق در غدیر خم نبودند اما غدیر خم برای حضرت علی نیست که «من کنت مولاه» هرکس من پیغمبر او هستم، بعد از من علی پیغمبرش باشد. دوازده امام را به اسم برد. فرمود: همه انبیاء از نسل انبیاء پیغمبر شدند ولی رهبری من از نسل من نیست، از نسل علی بن ابی طالب است. یعنی معرفی، آنوقت چه جملاتی دارد. پدرها به پسرها بگویید، حاضرها به غایبین بگویید. خیلی اصرار داشت که قصه پخش شود در طول تاریخ معلوم شود خط رهبری چیست. یک عده ریزش دارند و یک عده رویش دارند. خلاصه در این جلسه گفتیم از ریزشها نهراسید. منتهی باید از اول آدم با مبنا بیاید. واقعاً به چه دلیل آمدی؟ با استدلال و دلیل منطقی بیایید که با یک شبههای دلواپس نشوید و دست نکشید. اگر با باد بیاید، با باد هم میروید. باید انتخاب راهتان به چه دلیل، این سوادش از همه بیشتر است و تقوایش از همه بیشتر است. ما در مورد منافقین یک وقتی که اینجا خیلی فعالیت داشتند میگفتم: دلیل اینهایی که میروند جذب منافقین میشوند چیست؟ مثلاً رهبر منافقین چقدر سواد دارد؟ چه کمالی دارد؟ آدم خمینی را ول کند برود سراغ کی، چه کمالی دارد؟ از اول کار شما مبنا داشته باشد. مبنا که داشته باشد دیگر غصه نخورید. چهار تا میآیند و چهار تا میروند. خدایا بالاترین درجه ایمان و یقین و علم و عمل و عمق و اخلاص و تقوا را نصیب همه ما بفرما. ما را از بدعاقبتی حفظ کن و ما را با ایمان زنده بدار و با ایمان بمیران. ما را آنگونه قرار بده که نسل ما و خود ما ریزش نکنیم. با برهان و استدلال راه را انتخاب کنیم و پای کار بایستیم. «َ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ» مهم نیست. «ثُمَ اسْتَقامُوا» مهم است. خدا گفت پای کار بایستید. بگویی خدا و فرار کنی فایده ندارد.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- بر اساس قرآن مسلمانی که ولایت کافران را بپذیرد، چگونه است؟ 1) از آنان محسوب میشود 2) در قیامت با آنان محشور میشود 3) از رحمت خدا دور میشود
2- در آیه 51 سوره مائده، رابطهی میان یهودیان و مسیحیان چگونه توصیف شده است؟
1) دوستان یکدیگرند 2) دشمنان یکدیگرند 3) بیتوجه به یکدیگرند 3- بر اساس قرآن، کدام یک از اعضای بدن انسان مورد سؤال قرار میگیرد؟ 1) چشم و گوش 2) قلب و روح 3) همه اعضاء
4- آیه 54 سوره مائده، به چه امری تأکید دارد؟
1) ریزش گروهی از مؤمنان 2) رویش گروهی از مؤمنان 3) هر دو مورد
5- حضرت علی علیهالسلام در خصوص مؤمنان محبوب خدا، به قوم کدام یک از یاران پیامبر اشاره کرد؟
1) بلال حبشی 2) سلمان فارسی 3) ابوذر غفاری
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 1699