responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1713

موضوع: زكات

تاريخ: 71/02/31

بسم الله الرحمن الرحيم

بحث امروز ما راجع به يك مسأله‌اي است كه احساس كردم فراموش شده ولي قرآن خيلي خيلي رويش تكيه كرده است. خيلي آيه داريم، خيلي حديث داريم، خيلي در نهج البلاغه رويش مانور داده شده است. اما در جامعه‌ي ما خيلي فراموش شده. چه بحثي است در قرآن خيلي زياد است و در جامعه‌ي ما خيلي كمرنگ؟ به نظر شما چه مي‌رسد؟ موضوع بحث ما اين است. از بيشترين و مهمترين مسائل و مورد غفلت، مسأله‌ي زكات.

1- زكات فراموش شده

خمس را خيلي‌ها مي‌‌دهند. افرادي هستند كه پس انداز دارند، تاجرند، كاسبند، بازاري‌اند، كارمندند؛ حساب سال دارند كه وقتي خرجشان تمام شد اگر چيزي پس انداز كردند صد توماني بيست تومان خمس مي‌دهند، خمس چراغش خاموش نشده است اما زكات. چقدر افراد هستند دهها هزار من نمي‌دانم بگويم يك چندم بسيار كم هستند افرادي كه گندمشان را برمي‌دارند از زمين و چون اين بحث هم وقتي است كه دور و بر خرداد ماه سال 71 هم بينندگان خواهند ديد، گندم و جو را برمي‌دارد از زمين و بعد هم به سيلو مي‌فروشد اصلا ً گويا كه زكات در اسلام واجب نيست. اصلا ً هيچي به هيچي. مسأله‌ي زكات خيلي عجيب مورد غفلت قرار گرفته است. منتها حالا نگوييد: خوب اين بحث زكات را براي ما مي‌گوييد چرا؟ ! خودمان چند ماه كه كرايه خانه‌مان عقب افتاده. قسط و قسط و فلان. . . اين بحث به درد آن كساني مي‌خورد كه وضع ماليشان خوب است. به ما چه بحث زكات. من يك مقدار بحثم مال كساني است كه وضع ماليشان خوب است و بعد مي‌رويم روي اين بحث كه هر كس بايد زكات بدهد. چشم هم يك زكات دارد، پا زكات دارد، زبان زكات دارد، مدرك زكات دارد، آبرو زكات دارد، بعد مي‌رويم روي بحثي كه به درد همه‌ي مردم مي‌خورد اما فعلا ً بحث ويژه‌ي آنهايي است كه وضع ماليشان خوب است.
من قبلا ً يك يادداشتهايي از سالهاي خيلي قبل داشتم. و بعد هم ديشب مطالعه كردم و وسائل و ميزان الحكمة و الحياة و. . . ديدم كه يك سري هم روايت هست كه آن وقت كه من يادداشت برداشتم بهش نرسيده بودم. يعني من به همه‌ي حديث‌ها كه نرسيدم، يك سري حديث‌ها را تمام كردم، شصت تا حديث خودم نوشتم و ده تا پانزده حديث جديد هم گيرم آمده ا ست. چند تا از اينها را براي شما انتخاب مي‌كنم راجع به اهميت زكات.

2- نماز و زكات با هم هستند

بسم الله الرحمن الرحيم. در ماه رمضان قانون زكات آمد كه مردم زكات دهيد. چون قرآن هر كجا مي‌فرمايد: (يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ) (مائده /55) معمولا ًدر كنارش مي‌گويد: «وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» نماز و زكات با هم هستند. «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين»(أمالي طوسي، ص‌529). نماز پايه‌ي دين و چيزي كه پهلوي پايه است معلوم است آن هم يك پايه است. پس مي‌شود گفت: پايه‌ي اول نماز است و پايه‌ي دوم زكات.
نماز خيلي‌ها مي‌‌خوانند، زكات چه كسي مي‌‌دهد؟ يعني يك پايه‌اش لق شده، و من هم از خدا عذر خواهي مي‌‌كنم كه الآن 13 سال است در تلويزيون هستم بحث زكات را كمش گذاشتم. من خودم در بيان حكم زكات از خدا عذر خواهي مي‌‌كنم چون ندادن زكات بركت را برمي‌‌دارد. يك سيلي‌هاي مخفي انسان از خدا مي‌‌خورد. پيغمبر افرادي را كه زكات نمي‌‌دادند از مسجد بيرون مي‌‌انداخت. روايت داريم: كسي كه زكات ندهد نمازش قبول نيست. زكات مسأله‌ي مهمي‌ است حالا چطور شد كه مورد غفلت شد شايد مقصر من بودم. در ماه رمضان قانون زكات كه آمد حضرت يك نفر را فرستاد فرمود: مردم! توجه توجه. قانون خدا نازل شد بايد زكات بدهيد. سال بعد هم مأمرو فرستاد زكات را از مردم بگيرد و حضرت امام(رضوان الله)مي‌‌فرمايد: منكر زكات كافر است. يك وقت يك كسي زكات نمي‌‌دهد خوب اين مسلمان است اما يك وقت يك كسي مي‌‌گويد: اصلا ً زكات واجب نيست. نمي‌‌شود، از ضروريات دين است. اگر مردم زكات بدهند لكانوا عاشين بخيرزندگي مردم زكات بدهند شيرين مي‌‌شود.
داريم: اگر مردم زكات بدهند فقيري در زمين باقي نمي‌ماند، گرسنه‌اي نيست مگر به گناه آنهايي كه زكات نمي‌دهند. «أَسْخَي النَّاسِ مَنْ أَدَّي زَكَاةَ مَالِهِ»(من‌لايحضره‌الفقيه، ج‌2، ص‌7)، افرادي هستند بريز و بپاش مي‌كنند، عيد مي‌شود چند هزار تومان عيدي مي‌‌دهند، افطار مي‌‌شود چند هزار تومان افطاري مي‌‌دهند، محرم مي‌شود پول براي خرج مي‌دهند، يعني براي امام حسين(ع) مي‌دهد، افطاري مي‌دهد، ولي با اين حال نمي‌توانيد به ايشان بگوييد: آدم سخاوتمندي است، چون زكات نمي‌دهد. زكاتش را بدهد، هيچي ندهد اهل بهشت است، تمام پولها را خرج كند زكات ندهد گير است. سخي ترين مردم كسي است كه زكات بدهد. داريم كه: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ لِلْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ مَا يَكْفِيهِمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَزَادَهُمْ وَ إِنَّمَا يُؤْتَوْنَ مِنْ مَنْعِ مَنْ مَنَعَهُمْ»(كافي، ج‌3، ص‌497) خدا رزق فقرا را در مال اغنيا قرار داده «وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَزَادَهُمْ» همين مقدار هم زكاتي كه تعيين كرده، حالا حدودش را مي‌گويم، اگر بدهند همه شكم‌ها سير مي‌شود. «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ»(كافي، ج‌4، ص‌61) نگوييد: زكات بدهيم كم مي‌شود، مثل درخت انگور است، درخت انگور اينطور نيست كه اگر شاخه‌اش را قطع كني انگورش كم شود، حجمش كم مي‌شود، بارش زياد مي‌شود. «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ»، مالتان را حفظ كنيد با زكات يعني اگر زكات ندهيد. . .

3- عاقبت ندادن زكات در روايات

روايت داريم: افرادي كه ماليات شرعيشان را ندهند خمس و زكات ندهند خداوند يك قسمتهايي از زمين را به سرشان مي‌اندازد كه شروع كنند به بنايي كردن، زمين پولشان را هُش مي‌كشد، يعني همينطور كه زمين مال قارون را هُش كشيد زمين مال افراد ديگر را هم هش مي‌كشد. خوب، امام زين العابدين مشغول طواف بود. از ايشان پرسيدند: جواد كيست؟ آدمي كه جود و سخاوت دارد كيست؟ چون جواد يعني آدمي كه جود و سخاوت دارد. فرمود: كسي است كه كار واجبش را انجام بدهد. آنقدر آدم داريم. دهها هزار آدم داريم در سور و خرجي و عيدي و كادو همچين گُرّ و گُر پول خرج مي‌كند اما حساب سال ندارد. امام سجاد فرمود: آني كه واجب است بدهيد. يك كسي گفت: يك ليوان آب بياور، شما برويد 20 كيلو ارده بياوريد ايشان هيچ از شما تشكر نمي‌كند. يك كسي گفت: آقا يك صندلي بياور، شما رفتيد50 تا كلنگ آورديد گفت: من گفتم صندلي بياور تو رفتي كلنگ آوردي؟ آن چيزي كه گفتند بايد انجام بدهيد.
روايات زيادي داريم درباره¬ي زكات كه امام باقر فرمود: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا مُنِعَتِ الزَّكَاةُ مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَكَاتِهَا»(كافي، ج‌3، ص‌505) مردم زكات ندهند زمين بركتش را از اينها حذف مي‌كند. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَالٌ لَا يُزَكَّي»(كافي، ج‌3، ص‌504). مالي كه زكاتش داده نشود مورد لعنت خداوند است. امام صادق فرمود: كسي كه زكات نمي‌دهد لحظه‌ي جان دادن مي‌گويد: خدايا برم گردان زكات بدهم مي‌گويند: نه، نفس آخر است. يعني لحظه‌ي آخر مي‌فهمد كه بد كرده، اما ديگر فايده‌اي ندارد. نهج البلاغه مي‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَي سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»(نهج‌البلاغه، حكمت 328)، فقيري در فقر نمي‌سوزد مگر اينكه مالش در حق تجار است. افرادي كه زكات نمي‌دهند، هر مالي كه زكات داده نشود گنج است. گنج لازم نيست كه زير زمين باشد، روي زمين باشد زكاتش داده نشود گنج حساب مي‌شود. داريم درباره‌ي زكات: «مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُسْلِمٍ»(كافي، ج‌3، ص‌503)، كسي اگر زكات ندهد نه مسلمان است نه مومن، يعني اسلام و ايمانش قابل قبول نيست، در گزينش رد مي‌شود.
و اگر كسي زكات ندهد اين را توجه كنند كه ديمي مي‌كارند، بالآخره الحمدلله در سايه‌ي حركت جهاد سازندگي و ديگر وزارتخانه‌ها يا ارگانها يا سازمانها بالآخره خيلي از روستاها برق رفته و الآن حرف من را روستايي‌ها هم مي‌شنوند، افرادي كه دامدار هستند، گاودارند، افرادي كه طلا دارند، افرادي كه نقره دارند، افرادي كه خرما و كشمش دارند، افرادي كه جو و گندم دارند، زكات بر نه چيز است حالا اين را هم مي‌گويم كه: پيغمبر فرمود: باقيش را عفو كردم. در رساله‌ها نوشتند نه تا چيز اما روايت مي‌گويد: پيغمبر باقيش را بخشيد. معنايش اين است كه بعد از پيغمبر آن كسي كه حاكم اسلامي‌ست بخاطر اينكه فقير بيشتر بشود ممكن است باقيش را نبخشد، مثل يك معلمي كه ممكن است به شاگردش ارفاق كند، يك نمره بدهد، اين شاگرد مي‌گويد: آقا دبير فيزيك به ما ارفاق كرد يك نمره داد خوب شما كه دبير شيمي هستي شما هم يكي بده، مي‌گويد: آقا من مي‌خواهم ارفاق مي‌كنم نمي‌خواهم نمي‌كنم. زمان پيغمبر فقير كم بوده يا شرايط يكجوري بوده كه همين ماليات نه چيز بس بوده ممكن است در شرايطي باشد كه بس نباشد.

4- كسي كه زكات ندهد، دو برابر آن را در راه باطل خرج مي‌كند

امام صادق فرمود: «مَنْ مَنَعَ حَقّاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْفَقَ فِي بَاطِلٍ مِثْلَيْهِ»(كافي، ج‌3، ص‌506) اگر كسي آني كه خدا گفته بده، ندهد يك صحنه‌اي خدا برايش روزي مي‌كند دو برابر آني كه واجب بوده در راه باطل خرج مي‌شود. دو تا بچه يتيم آمدند خانه اش، مي‌خواست دو تا صد توماني بهشان عيدي بدهد. گفت: مي‌داني، نمي‌خواهد بدهي، دل دو تا بچه يتيتم را خوش نكرد مي‌آيد بيرون ماشينش پنچر مي‌شود يك مرتبه مي‌بيني صد هزار تومان بايد بدهد.
روايت داريم: اگر يكجايي يك حادثه پيش آمد حالت را گرفتند فكر كن چه حادثه‌ي خيري بوده، در رفتي گير حادثه‌ي شر افتادي. امام صادق فرمود: «مَنْ مَنَعَ حَقّاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» اگر حق الهي را منع كني و ندهي، «أَنْفَقَ فِي بَاطِلٍ مِثْلَيْهِ» در راه باطل دو برابرش را مي‌دهي.
يكي از وزرا مي‌گفت: يك عطر خيلي خوبي داشتم يك معلول جانباز جبهه تو چرخ نشسته بود رفتم اين را ببوسمش اين بوي عطر اين جانباز را متوجه كرد و جانباز گفت: آقاي. . . مي‌شود اين شيشه‌ي عطرت را به من بدهي؟ مي‌گفت: عطر، عطر خوبي بود، دلم نيامد بدهم گفتم: من يك شيشه عطر براي شما مي‌خرم، فرمود: اگر مي‌خواهي همين را بده كه داري اگر هم نه كه خداحافظ، يك خورده پا به پا كردم و بالآخره دل نكندم از اين عطر. بعدا ً مي‌گفت: رفتم توي دستشويي تا رفتم بلند شوم شيشه‌ي عطر افتاد توي سوراخ مستراح، اين آقاي وزير مي‌گفت: در مستراح را بستم يك ساعت گريه كردم. خوب بله كسي كه نمي‌رود قرآن ياد بگيرد بايد جدول روزنامه حل كند. كسي كه علم مفيد نمي‌خواند علم غير مفيد مي‌خواند. كسي كه در برابر خدا يك دفعه «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ» نمي‌گويد براي ديسك كمرش چهل بار بايد همچين كند خوب بابا يك بار خم شو. كسي كه در برابر خدا نگويد الله اكبر آن وقت ابر قدرتها بايد بگويد الله اكبر. كويت اجازه نداد امام بااجازه وارد خاكش بشود، صدام بي اجازه وارد شد. كويت بايد بفهمد چطور شد صدام آمد مالش را آتش زد. امام پشت دروازه¬ي كويت اجازه خواست وارد كويت شود كويت راه به امام نداد. كسي كه امام، ولي خدا را بااجازه راه نداد، دشمن خدا بي¬اجازه مي‌آيد، خوشا به حال كسي كه بفهمد، خوشا به حال كسي كه بفهمد از كجا. . .
آخر گاهي وقتها آدم نمي‌فهمد يعني هي سيلي مي‌خورد و مي‌گويد: آخر بابا جون ببين چيه. يك شن داخل ديگي انداختند اين شن رفته زير دندان كسي، يك شني انداخته توي ديگت، دندانت. . . مكافات است و دنيا حساب دارد. چه حسابي، چه كتابي. يك مرد صالحي از دنيا رفت دو تا سه تا بچه‌ي كوچولو داشت، يك گنجي را زير يك ديوار خرابه داشت ديوار شل شد، مي‌خواست بريزد اگر ديوار مي‌ريخت گنج لو مي‌رفت مردم مي‌چاپيدند، چيزي از اين گنج به بچه‌ها نمي‌رسيد. دو تا پيغمبر را حضرت موسي و خضر فرمود: يا الله بياييد اين ديوار خرابه را مفتكي، مفت مفت بسازيد براي اينكه قرآن مي‌فرمايد: (وَ كانَ أَبُوهُما صالِحاً) (كهف /82) چون پدر اينها يك آدم صالحي بوده خداوند چون پدرشان «ابو» پدرشان چون آدم صالحي بوده خدا مي‌خواهد چونكه پدر خوب است مي‌خواهد كه مال به دست بچه‌ها برسد دو تا نوكري مفت مي‌كنند به خاطر اينكه يك آدم صالحي. . . بنايي مفت مي‌كنند، معذرت مي‌‌خواهم كه كلمه‌ي نوكري تند بود، دو تا پيغمبر مفت كاري مي‌كنند به خاطر اينكه لقمه‌اي به كسي اينقدر مي‌گردد، مي‌گردد، مي‌گردد. . . خيلي خدا. . .
دوستي دارم مي‌گفت: در يك روستايي زندگي مي‌كرد مي‌گفت: اين روستا كدخدايي داشت دو قِران، البته دو قران قديم حالابگو مثلا ًصد تومان، مي‌گفت: دو قران كدخدا به بابام داده بود رسيد به بابام، گفت: عمو رحمت گفت: بله. گفت: بده ببينم دو قران را. گفت: ندارم. گفت: نداري، يعني چي؟ بايد بدهي. گفت: آقا ندارم بهت مي‌دهم. گفت: كفشهايت را بده. گفت: كفشهاي پدر من را كند و من بچه بودم زدم به گريه كه كفشهاي بابام را به خاطر دو قران! مي‌گفت: از بس گريه كردم ديگر در آن ده نماندم آمدم در شهر دنبال كار و اينها. بعد مي‌گفت: گذشت و گذشت پسر همان كدخدا آمد پهلوي من وام بگيرد خيلي شيرين است دنيا به شرطي كه كسي روابط را بفهمد كه اين مال چي بود، اين مال آن بفهمد، اين روابط را درك كند.

5- زكات مال را زياد و قهر خدا را برطرف مي‌كند

قال امير المومنين، امير المومنين فرمود: «الزكاة نقص في الصورة و زيادة في المعني»(شرح‌نهج‌البلاغه ابن‌ابي‌الحديد، ج‌20، ص‌299) اين كه مي‌گويند: زكات بده نگو كم شد خمس كم نمي‌شود زياد مي‌شود. بركتش با خداست. «اللَّهَ اللَّهَ فِي الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّكُمْ»(كافي، ج‌7، ص‌51) امير المومنين فرمود: از خدا بترسيد، از خدا بترسيد حتما ً زكات بدهيد. ديمي يك رقم زكات دارد گندم و جويي كه آبياري مي‌شود يك رقم زكات دارد، گاودارها، گوساله دارها، گوسفند دارها، شتردارها، «فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّكُمْ» اگر شما زكات بدهيد قهر خدا از شما برطرف مي‌شود. باز حديث داريم حديث داغي است. فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ أَدُّوا زَكَاةَ أَمْوَالِكُمْ فَمَنْ لَا يُزَكِّي لَا صَلَاةَ لَهُ وَ مَنْ لَا صَلَاةَ لَهُ لَا دِينَ لَهُ وَ مَنْ لَا دِينَ لَهُ لَا حَجَّ وَ لَا جِهَادَ لَهُ»(مستدرك‌الوسائل، ج‌7، ص‌11). زكات بدهيد. بعد فرمود: پيغمبر(ص)فرمود: «فَمَنْ لَا يُزَكِّي لَا صَلَاةَ لَهُ»، كسي كه زكات ندهد، نمازش قبول نيست، و «لَا دِينَ لَهُ»، دينش قبول نيست، و «لَا حَجَّ»، حجش قبول نيست، «وَ لَا جِهَادَ لَهُ»، جبهه¬اي هم كه رفته قبول نيست. آقا اسلام همه‌اش به هم بند است. مثل يك كسي كه آب چهل متري است طنابش سي و نه متر است. بالآخره يك متر باقي دارد اين دستش به آب نمي‌رسد مي‌گويد: آقا ما سي و نه متر طناب داريم مي‌گويد: مي‌فهمم ولي يك مترش را نداري. آقا ما همه‌ي نمازمان را خوانديم فقط «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ» را نگفتيم، گفتيم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»، پا شديم رفتيم يك سلام نداديم خوب بله يك سلام ندادي.
ما يك عمر مراعات بهداشت كرديم، يك قاشق سم خورديم خوب باشد همين يك قاشق سم كافي است كه يك عمر مراعات بهداشت كردي، يك قاشق سم. . . گاهي براي يك نمره. . . نماينده‌هاي مجلس گاهي به خاطر يك رأي به مجلس نمي‌روند يا مي‌روند. يك رأي است. يك نفر است. يك كلمه است.
اگر ميّت نداده اول بايد زكاتش را بدهند و بعد مالش را تقسيم بكنند. خوب روايت درباره‌ي زكات زياد است.
باز داريم: عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص: (أَنَّهُ لَعَنَ مَانِعَ الزَّكَاةِ وَ آكِلَ الرِّبَا) (دعائم‌الإسلام، ج‌1، ص‌248) پيغمبر دو نفر را لعنت كرده؛ يك: كسي را كه ربا مي‌خورد، مواظب ربا باشيد، اخيرا ً بعضيها چون حقوق كمي دارند چون خرجي كم مي‌آيد، گراني شده و خوب حالا همه گيج شدند، خوب حالا گيج شدند كاسبي طوري نيست. آدم مثلا ً 50 تومان 100 تومان پول دارد مي‌دهد به يك كسي مي‌گويد: تو كاسبي كن هر چه گيرت آمد يك خورده‌اش را تو بردار و يك خورده‌اش را بده به من اين مضاربه حلال است. اما آنكه حرام است اينكه به كسي بگويي ما صد هزار تومان به تو مي‌دهيم تو ماهي سه تومان به ما بده اين رباست و ربا مثل زناي با مادر است. رباخوار جنگ با خداست. مضاربه بايد باشد، آقا برو كاسبي كن يك بار مي‌بيني بيست هزار تومان گيرت آمد بيشتر بده يك وقت مي‌بيني چيزي گيرت نيامد اصلا ً نده. اينكه من صد تومان مي‌دهم شما ماهي سه تومان به من بده و خودت هر كاري مي‌خواهي بكني بكن، اين گير دارد، مواظب باشيد لقمه‌ي حرام. . . لااقل شما برادران عزيز كه كارگر هستيد شما حيف است كه حرام بخوريد، بگذاريد يك كسي حرام بخورد كه بالآخره يك دق و دلي از دنيا داشته باشد، آخر يك كسي كه اينجا روي موكت مي‌نشيند و فوقش وقتي وضعش خوب شد يك قالي ماشيني گيرش مي‌آيد كسي كه اينجا زندگيش كمرنگ است، شما ديگر حيف است مواظب باشيد، «آكِلَ الرِّبَا» كسي كه رباخوار باشد و يا كسي كه زكاتش را نمي‌دهد. خوب «مَا ضَاعَ مَالٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِتَضْيِيعِ الزَّكَاةِ»(كافي، ج‌3، ص‌505) روايت در كافي است امام صادق فرمود: هر مالي كه در دريا و يا در زمين از بين مي‌رود حواست را جمع كن معلوم مي‌شود كه زكاتش را نداده. راننده همينطور است مي‌گويي: آقا نگه دار. مي‌گويد: وقتم تلف مي‌شود. اينجا به خاطر يك مظلوم كه در جاده است نگه نمي‌دارد مي‌رود يك جايي دو ساعت نگه مي‌دارد. يك مومني را از او پذيرايي نمي‌كند خانم مي‌گويد: آقا مهمان نياور. من حوصله‌ام نمي‌گيرد پذيرايي كنم اين خانم به شوهرش مي‌گويد: فلاني نيايد من حوصله‌ام نمي‌رسد آن وقت افرادي مي‌آيند چند برابر آن خرج مي‌شود و حوصله‌اش هم مي‌رسد. «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» (ماعون /7) (أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ) (ماعون /2-1)، يكي از سوره‌هاي قرآن سوره‌ي ماعون است، ماعون چيست؟ ماعون از اين چيزهايي است كه بعضي از خانه‌ها هست بعضي از خانه‌ها نيست مثل نردبان، ديگ، سماور بزرگ، نمي‌دانم شلنگ طولاني؛ از اين چيزهايي كه در خانه‌ها هست، همه‌ي خانه‌ها ندارند مي‌گويد: همسايه‌ها به ما داريد بدهيد؟ مي‌گويد: نخير، و يكي از كارهايي كه در شهرهاي كوچك مي‌شود و از بركات جاهاي كوچك است اين است كه اين چيزها را به هم قرض مي‌دهند. «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ»، آمد چيزي بگيرد بهش ندادي يادمان نرود.
خوب روايت داريم: بناي اسلام بر چند تا چيز است. يعني اسلام چند تا پايه دارد يكي از آنها زكات است. روايت داريم: كسي اگر زكات بدهد مالش زياد مي‌شود. روايت داريم: اگر كسي زكات ندهد باران رحمت قطع مي‌شود، روايت داريم: زكات پلي است كه اگر كسي ندهد نمي‌تواند رد شود، اينها همه‌اش حديث است از آن شصت تا حديث ها.
حديث داريم: حضرت مهدي(عج)وقتي تشريف بياورند، «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخَذَ مَانِعَ الزَّكَاةِ فَضَرَبَ عُنُقَهُ»(المحاسن، ج‌1، ص‌88) امام زمان كه تشريف بياورند افرادي كه زكات ندهند زكاتشان را مي‌گيرد و افرادي كه گردن كلفتي كنند گردنشان را مي‌زند. هيچ زماني باندازه‌ي امام زمان اموال مصادره نمي‌شود چون يك عده خيلي خوردند و يك عده آهي در بساط نداشتند. اين طور نيست كه‌اي امام زمان زودتر تشريف بياور، خوب بيايد كه چه كنيم؟ خوب امام زمان بيايد خواهد گفت: آقاي قرائتي دو تا قبا داري يكي از آنها را بده، خوب من نمي‌دهم، فورا ً گردن مي‌زند. عدالت. . . حديث داريم كه: هر كس منتظر امام زمان است خودش را آماده كند براي زندگي كمرنگ چون وقتي بناست عدالت شود زندگي كمرنگ شود از پررنگ مي‌گيرند و به كمرنگ مي‌دهند. ما آدم داريم روزي چندن هزار تومان سودش است، واقعا ً درآمدش سر به فلك مي‌زند و آدم هم داريم الي آخر شايد دو ماه دو ماه هم نتواند گوشت بخورد. روايت داريم كه: امام زمان كه بيايد اينطور برخورد مي‌كند. بخيل چه كسي است؟ حضرت فرمود: تمامُ اسلامكم أداءَ الزّكوه، اگر مي‌خواستيد ببينيد كه مسلمان تمام هجده عيار هستيد ببينيد كه زكات مي‌دهيد يا زكات نمي‌دهيد. حالا: «لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ زَكَاةٌ».

6- موارد زكات و مقدار آن

تا اينجا گفتيم حالا يك مقداري، زكات بر چه چيزي است؟ گفتيم بر نه چيز زكات است. نه هر كس هر چيزي كه دارد ما اين را گفتيم و يكي از برادران نوشته است كه اين را در تلويزيون نشان دهيم، نگاه كنيد به تابلو، توجه كنيد، زكات گوسفند، تلويزيون فقط ورقه را نشان دهد، چيز ديگر را نشان ندهد. چهل تا گوسفند يك گوسفند صد و بيست و يكي، دو تا گوسفند، كسي كه چهل تا گوسفند دارد بايد يك گوسفند زكات بدهد. حالا ببينيم گوسفندداران ما چقدر افرادي هستند چند هزار گوسفند دارند، گاهي براي ابوالفضل بيست تا گوسفند مي‌دهد اما براي خدا نمي‌دهد
گاهي اوقات ابالفضل بازارش از خدا گرمتر است. مهمان مي‌آيد، آخر عشاير ما خيلي سخاوت دارند، تو جبهه خيلي عشاير واقعا ً مردانگي كردند، انصافا ً عشاير خيلي خوب آمدند. براي امام حسين مي‌دهد، براي جبهه مي‌دهد اما اين برادر عشاير بايد توجه داشته باشد چهل تاگوسفند دارد بايد يك گوسفند صد و بيست و يك گوسفند، دو تا گوسفند، دويست و يكي، سه تا گوسفند، چهارصد و يكي، چهار تا گوسفند، بعد چهارصد تا به بالا هر صد تا گوسفند. . . حالا واقعا ً خدا خيلي هم تعاوني حساب مي‌كند مي‌گويد: صد تايش مال خودت يكيش. . . واقعا ً اگر ندهد بايد گير اداره‌ي دارايي بيفتد. هر صد تا يكي خيلي ارزان است. حالا زكات گاو، زكات گاو اين است، سي تا گاو يك گوساله‌ي دو ساله، چهل تا گاو يك گوساله‌ي سه ساله، از چهل تا به بالا سي تا سي تا حساب كنيد. آقا برويد بپرسيد از آقا هر كس مي‌خواهد زكات بدهد بايد. . . .
اين مال گندم است آقاياني كه گندم را. . . حالا من نمي‌دانم سيلوهايي كه گندم مي‌خرند بالآخره در جمهوري اسلامي نمي‌دانم بايد چه كرد؟ ! بايد اين را من اصلش يك خورده خودم هم گيج شدم اين كشاورزاني كه گندمشان را مي‌فروشند اگر زكات ندهند آن وقت ما گندمشان را مصرف كنيم حكمش چه مي‌شود؟ من فعلا ً يك جرقه‌اي روشن مي‌كنم يك ولوله‌اي بيفتد بعد خودشان بروند وارسي كنند. مي‌گويند: يك كسي يك سنگ مي‌اندازد توي چاه و بعد عاقلها مي‌روند درش مي‌آورند، فقط يك قلقلكي ما بدهيم، اين سيلوها كه ماهي گندم مي‌خوريم زكات اينها چي شد اين وسط؟
از ده هزار تا كشاورز كدامشان زكات مي‌دهند؟ مگر قرآن دروغ است كه مي‌گويد: زكات واجب است؟ مي‌گويد: زكات ندهيد جبهه اثر ندارد يعني اجر ندارد، نمازت اجر ندارد، رشد ندارد. حالا نصاب. نصاب يعني اندازه‌اي كه بايد باشد. اگر هشتصد و چهل و هفت كيلو و پانصد گرم حالا 840 كيلو، مثلا ً تا 840 كيلو گندم زكات ندارد. 847 كيلو كه شد اگر ديم است بايد بيشتر بدهي يك دهم يعني مثلا ً 840 كيلويش مي‌شود 80 كيلو چون ديم است كاري نكردي زمينش از خداست، بارانش هم از خداست، اما اگر غير از ديم است آبياري كردي، پول آب دادي، يك بيستم يعني 40 كيلو. طلا هم همينطور است. از 15 مثقال به بعدبه هر سه مثقال كه رسيد يك خورده اضافه مي‌شود.

7- فرق خمس و زكات

منتها فرق خمس و زكات چيست؟ خمس را يك بار كه دادي بس است. شما مثلا ً 100000 تومان گيرت آمده، ماشيني خريدي، فروختي، جابجا كردي، خانه جابجا كردي، يك 200000 توماني تهش مانده اگر يك پولي تهش مانده صد هزار توماني تهش ماند بيست هزار تومان را خمس مي‌دهي هشتاد هزار تومان مال خودت است. اما طلا، طلا اگر زكات بدهي سال ديگر هم باز بايد زكات بدهي، خلاصه اسلام نمي‌خواهد كه كسي طلاها را نگه دارد. يعني هر سال بهش ماليات مي‌بندد چون پول بايد. . .
اسلام در مسأله اقتصادي مي‌گويد كه: همه چيز بايد در حركت باشد. زمين و آب در حركت حديث داريم اگر كسي آب دارد، خاك هم دارد، چيزي ندارد بخورد واي مجال اين ملت كه آب و خاك را معطل كرده. آدم بيكار نيرويش معطل است. مورد نفرين اسلام است. پول بيكار، پولي كه گنج بشود، پول را خوابانده، قايم كرده در خانه اش، نمي‌گذارد هيچ در جريان. . . خوب بابا اين پول را شما بده به بيست تا جوان، ما جوان داريم كه اگر يك چرخ خياطي بخري و بهش بدهي اين مي‌تواند روزي چهار تا پيراهن بدوزد و كارش را راه بياندازد. نه من پولم را قايم مي‌كنم. اينهايي كه پول را بخوابانند، زمين را بخوابانند، آب را بخوابانند، نيروي خودشان را بخوابانند، بيكار است. هيچ چيزي در اسلام اجازه نمي‌دهد كه راكد باشد. اسلام دين حركت است، حتي بندگي خدا همراه با حركت است و الّا آدم مي‌تواند بگويد: سبحان ربّي العظيم و بحمده، سبحان مي‌گويد: نخير، بايد خم شوي و بگويي، دين، دين حركتي، جهادش حركت دارد، حجش جنب و جوش دارد. نمازش جنب و جوش دارد، طلا و نقره منتها خانمها آنقدر طلا كه دارند براي زينت، طلاي زينت زكات ندارد، حالا خانمها نگويند: پس آقا گردنبند من هم از طلاست، طلاي سكه نخورده هم زكات ندارد اينها را در توضيح المسائل وارسي كنيد.
آنهايي كه من خيلي رويش حساسم اين لقمه‌هايي است كه ما مي‌خوريم، چون ما نان را از نانوايي مي‌گيريم، خوب گوش بدهيد، نان را از نانوا مي‌گيريم، نانوا آرد مي‌گيرد، آرد از سيلو است، اين گندم‌هايي كه به سيلو فروخته مي‌شود زكات اينها چه مي‌شود؟ اين فعلا ً سوال من است. زكاتي كه صدها آيه و حديث داريم، اين زكات در جمهوري اسلامي چه شد وضعش؟ مورد غفلت است. حالا راجع به گوسفند هم همينطور است. پنج تا شتر، زكات شتر، پنج تا شتر يك گوسفند. ده تا شتر دو تا گوسفند، پاتزده تا شتر سه تا گوسفند، بيست تا شتر چهار تا گوسفند، بيست و پنج تا شتر پنج تا گوسفند، آن وقت از 26 تا، 26 تا يك شتر دو ساله، 36 تا يك شتر سه ساله، 46 تا همينطور اضافه مي‌شود. آقاياني كه دامدار هستند حساب نكنند كه اسلام زكات آورده بله اسلام زكات آورده و حكومت هم بايد بگيرد چون قرآن مي‌فرمايد: (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً) (توبه /103)، پيغمبر برو بگير و از جاهايي كه دولت هم بايد به زور بگيرد زكات است.
خوب حالا آقاي قرائتي اين بحث به چه درد ما مي‌خورد، ما كه دختر دبيرستاني، ما كه پسر دبيرستاني هستيم ماكه كارگر و نمي‌دانم كارمند هستيم اين بحث اصلا ً مال كساني بود كه گندمدار هستند و شتر دارند و گاو دارند. اين بحث به هيچ درد ما نخورد. انصافا ً آقاي قرائتي عمر ما را امشب حرام كردي، بسم الله الرحمن الرحيم، اما عمر شما امشب حرام نشد آشنايي با حدود خدا چون ممكن است شما خودت ماشين نداشته باشي ولي الآن هر كس خانه مي‌سازد بايد در ماشين رو هم بگذارد چون خود آدم ماشين نداشته باشد همه‌ي كس و كار آدم ماشين دارند شما ممكن. . . ولي بالآخره با دامدار با كشاورز سر و كار داريم بايد حكم را بدانيم و به آنها هم بگوييم البته اينطور نيست كه آقا من ماشين ندارم البته من ماشين دارم يك پيكان دارم مثل مي‌گويم اگر كسي هم خودش ماشين ندارد ولي در خانه بايد در آشنايي با احكام الهي باشد.
اما براي اينكه شما هم خيلي حوصله‌تان سر نرود چند تا حديث برايتان مي‌خوانم، حديث‌هاي قشنگ، اين حديث‌ها را چندتايشان خودم دارم. من تقريبا ً هفت و هشت تا دارم، الحياه خيلي بهتر از من جمع كرده به خاطر اينكه نويسنده‌اش خيلي سوادش از من بيشتر است. بنابراين چون نويسنده‌ي كتاب سوادش از من بيشتر است تتبعش هم بيشتر است. حديث‌هاي بهتري جمع كرده است. حالا من حديث‌ها را برايتان مي‌خوانم.

8- زكات بدن و زكات آبرو

اما زكات بدن، آقايان كشتي‌گيرها، فوتباليست‌ها، آقايان سالم زكات بدن چيست؟ «زَكَاةُ الْبَدَنِ الْجِهَادُ وَ الصِّيَام»(غررالحكم، ص‌176) جبهه رفتي يا نه؟ نرفتي زكات بدنت را ندادي، روزه‌ي مستحبي و روزه. زكات آبرو ممكن است كسي جاني هم ندارد اما اگر يك تلفن كند تلفنش كارساز است. آبرو دارد. «زَكَاةُ الْبَدَنِ»، امير المومنين مي‌فرمايد: «من الواجب علي ذي الجاه أن يبذله لطالبه»(غررالحكم، ص‌377) كسي آبرو دارد بايد با آبرويش كمك كند. آقا بنده آبرو دارم منتها متأسفانه گاهي وقتها افرادي هستند آبرويشان را گرو مي‌گذارندآن آقا مي‌آيد آبروي طرف را از بين مي‌برد.
صندوق قرض الحسنه‌اي به من زنگ زد كه آقاي قرائتي ما شما را مي‌شنايم اگر شما نامه بنويسي كه به كسي وام بدهيم، وام مي‌دهيم. گفتيم: خوب، الحمد لله خدا به ما آبرو داده. ما هي نامه نوشتيم، ده هزار تومان به اين، بيست هزار تومان به آن، فرضا ً بردند و خوردند. بسم تعالي خوردند، يكمرتبه ديديم كه از همان صندوق قرض الحسنه زنگ زدند كه آقاي قرائتي بس است خواهش مي‌كنيم ديگر كسي را نفرستيد براي اينكه اينها همه خوردند و بردند. رويمان نمي‌شود كه بياييم دستبند به دست تو بزنيم، رويمان نمي‌شود براي تو نيروي انتظامي بفرستيم، كاري هم نمي‌شود كرد هم پولمان را خوردند با تلفن تو خوردند، و هم كاري نمي‌شود كرد.
اين است كه دوست بايد خوب باشد. گير اين است كه اگر به كسي هم تلفن مي‌كند كاري مي‌كنند كه ديگر نكند، الآن مي‌گويد: آقا خانه‌ات خالي باشد مستأجر نياوري! براي اينكه پا نمي‌شود وقتي مستأجر بد باشد صاحبخانه را هم بد مي‌كند. گاهي وقتها صاحبخانه‌ي بد مستأجر را بد مي‌كند. گاهي وقتها مستأجر بد صاحبخانه را پشيمان مي‌كند. كتاب مي‌دهي برود مطالعه كند وقتي برمي‌گردد كتاب را خراب كرده. فرش مي‌دهي ظرفش مي‌دهي مي‌شكند. اموال مردم را خوب نگه نمي‌داريم گاهي وقتها هم بخور بخور راه مي‌اندازيم يك مرغ گرفته بودند پرهايش را مي‌كندند زنده زنده. يك كسي گفت: چرا اين كار را مي‌كنيد؟ گفت: مي‌خواهيم حاجيش كنيم. اين يعني مثل اينكه حالا كه حاجي است بايد سرخش كرد. داريم حاجيش مي‌كنيم. گاهي وقتها هم يك چيز را دست يك كسي دادند. . .
آقا خانم ما زايشگاه است مي‌شود ماشينت را به من بدهي؟ بله ما مفتخر هستيم كه گاهي ماشينمان به درد همسايه‌ها بخورد. حالا كليد را بهش مي‌دهي خانمش را مي‌برد زايشگاه، خواهرش را مي‌برد پارك، برادرش را هم مي‌برد، بچه هايش را هم مي‌برد. يعني تمام كارهاي ديگر، هندوانه و خربزه، سيب زميني و پياز، همه‌ي كارهايش را هم از اين ماشين مي‌كند. اينطوري است زكات آبرو.
زكات شكل چيست؟ يك كسي شكلش خوب است. زكوه الجمال امير المومنين فرمود: «زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَافُ»(غررالحكم، ص‌256)، دختري كه شكلش خوب است زكات اين است كه خودت را نشان ندهي، دلي را نبري، حواسي را پرت نكني، شما نمي‌دانيد كه اين دخترها بخصوص وقتي كه ديپلمه‌ها براي كنكور درس مي‌خوانند اين دخترهاي بيحجاب چه ضرر علمي مي‌زنند به جوانها. جوان دارد مطالعه مي‌كند يكي مي‌آيد از بغلش رد مي‌شود نگاه مي‌كند بعد هم مي‌رود مطالعه كند يكي از آن طرفش مي‌آيد مي‌رود. آدمي كه شكلش خوب است خودش را نشان ندهد.

9- زكات شكل و معرف عقل

امير المومنين فرمود: زكات شكل اين است كه عفت داشته باشي البته بعضي‌ها كه خودشان را نشان مي‌دهند كمبود دارند. ما زن داريم چادري است يا مانتويي خوب پوشيده، واقعا لباسش لباس محترمي است بلوزش هم بلوز خوبي است. آدم داريم كه تا يك بلوز خوب مي‌پوشد تا اين بلوز را نشان ندهد آرامش پيدا نمي‌كند. كمبود دارد. آدم هست ماشينش قيمتي است بوق نمي‌زند، آدم هست كه يك موتور قراضه مي‌خرد هي بوق مي‌زند. بسيار است بلوزي كه اين خانم پوشيده حضرت عباسي خانم‌هاي چادري هم از اين بلوزها را دارند اينطور نيست كه حالا خودت را نشان مي‌دهي زكات شكل اين است كه خودت را حفظ كني. زكات حلم. حلمت خدا داده، يك متلكي دادند قورتش بده، زكات شجاعت، «زَكَاةُ الشَّجَاعَةِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه»(غررالحكم، ص‌333)، زكات شرف، تواضع، آقا خيلي اين خانواده‌ي مهمي است اگر مهم است خوب دخترت را بده به يك جوان بي پول. . . اين به ما نمي‌خورد ما خاندان شريفي هستيم، خاندان شريف هستي پس گوش بده. امير المومنين فرمود:
اگر شريف هستي تواضع كن، اگر بالا هستي صندلي پايين بنشين، اگر خيلي مهم هستي به آشپز بگو: دست شما درد نكند. نخير ما بايد شصتي را زورش كنيم خودش مي‌آورد، بابا بگو: دست شما درد نكند. هر چه بالاتر هستي تواضعت بيشتر باشد. ما شريف ترين مرد در مملكتمان امام بود. فرمود: من دست رزمنده را مي‌بوسم، ‌اي كاش يك پاسدار بودم، هر چه شريف هستي تواضعت. . .
بنده همين كه مشهور شدم آقاي قرائتي اگر چهار تا دكتر و مهندس بيايند بگويند: آقاي قرائتي عكس برداريم؟ مي‌گويم: سلام عليكم بفرماييد عكس برداريد. اما اگر چهار تا مثلا ً فقير آقاي قرائتي مي‌خواهيم با تو عكس برداريم آقا مي‌دانيد آنقدر من گرفتارم بگذاريد من بروم حوصله‌ام نمي‌رسد همين‌ كه يك خورده مشهور شد حتما ً بايد صف اول باشد حتما ً بايد فلان ماشين باشد و دارم حرف را تمام مي‌كنم. زكات عقل اين است كه اگر آدم از جاهلي چيزي ديد به رخش نكشد، زكات علم اين است كه به ديگران ياد بدهي، دانشجو، دبيرستاني، ديپلم را امسال مي‌گيري؟ الحمد لله شما شدي ديپلمه. خوب حالا زكاتش چيست؟ شبي بيست دقيقه بنشين پدر و مادرت را باسواد كن. زكات پيروزي، احسان نگو: حالا كه خط ما از نظر سياسي حاكم شد آن خط رقيب را تا آنجا كه مي‌شود بمالانيمش. همچين نابود كنيم آن خط را. اينطور نيست آقا. «زَكَاةُ الظَّفَرِ الْإِحْسَانُ»(غررالحكم، ص‌334). حالا شما چهار تا كرسي بيشتر در مجلس آورديد دود نكنيد. «زَكَاةُ الظَّفَرِ» گاهي وقتها مي‌گويد: حالا كه ما رأي آورديم پس آن ستاد انتخاباتي را هر وقت كه ديديم مسخره‌اش كنيم، يك نيشي بهش بزنيم.

10- زكات ظفر و نعمت و دست و گوش و زبان و مردم

زكات ظفر احسان است. حالا كه پيروز شدي احسان كني. زكات نعمت اين است كه به همسايه به فاميل برسي. زكات دست بخشش است. زكات چشم اين است كه به حرام رسيدي چشمت را ببندي. زكات گوش اين است كه حرف حسابي بشنويم. زكات زبان اين است كه خوب بگويي. زكات دست خوب بنويسي. خدايا خيلي به ما نعمت دادي زكات رهبر عادل چيست؟ الآن كل كره‌ي زمين زهبرانشان فاسق است. روي كره‌ي زمين يك گوشه است به نام جمهوري اسلامي كه رهبرش عادل است. زكات رهبر عادل اين است كه آدم اطاعت كند. روي كره‌ي زمين بهترين مردم، مردم ايران هستند. زكات اين مردم اين است كه تا آدم مي‌تواند به اين مردم خدمت كند. آقا كلاه سرش گذاشتيم. كلاه سر چه كسي گذاشتي؟ اين يا پدر شهيد است، يا عموي شهيد است، يا همسايه‌ي شهيد است، يا معلم شهيد، كلاه سر چه كسي گذاشتي؟ باشرف ترين مردم كره‌ي زمين مردم ايران هستند. به اين مردم نبايد خيانت كرد. بهترين رهبر كره‌ي زمين رهبر ايران است. از اين رهبر بايد اطاعت كرد. سواد داري، زكات علم، زكات چشم، خانم يك بار ديگر مي‌گويم: شكلت خوب است نشان نده، نشان دادن، دلربايي، اين زكات شكل نيست، به شكرانه¬ي اينكه شكلت خوب است خودت را حفظ كن و دلي را نبر.
زكات اينكه مسجد نزديكمان است برويم مسجد. نمي‌دانم گفتم يا نگفتم. در موزامبيك يك زن و شوهر شيعه پيدا كردم گفتم: شما چه مي‌كنيد؟ زن و شوهر گفتند: شب عاشورا يك ورقه داريم تاريخ كربلا رويش است. من مي‌خوانم خانم گريه مي‌كند بعد خانمم مي‌خواند من گريه مي‌كنم. دونفري در آن طرف آفريقا. زكات مسجد، زكات نماز جعه اين است كه آدم شركت كند، ما چيزهايي كه داريم، حرامش نكنيم.
خدايا آنچه حرام كرديم و غفلت شد از ما بگذر. به ما توفيق بده كه خودت و اولياي تو، راه تو، نعمتهاي تو را بشناسيم و شكرش را انجام بدهيم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1713
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست