نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 190
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحث مان را در مورد ظلم بود که گفتم ظلم باعث بوار در دنیا و هلاک در قیامت قرآن راجع به ظلم میگوید: «فانظر کیف کان عاقبه الظالمین» نگاه کن پایان ستمگران چی شد عاقبت فرعون چی شد عاقبت یزید چی شد عاقبت بنی امیه چی شد عاقبت بنی عباس چی شد عاقبت شاه چی شد عاقبت صدام چی شد خدا نابود میکند منتهی سه رقم نابودی داریم انواع هلاکتها، بحث مان راجع به ظلم است خداوند در باره ستمگران ظالمان را نابود میکند حالا نابودی چند جور است حالا یا 1-ثروتشان را یا خودشان را یا هم خود و هم ثروتشان را توی همهاش نمونه داریم یک جا خداوند ثروت را میگیرد مثل ماجرای که در سوره «ن و القلم» شنیدهاید و گفتیم که مرد نیکوکاری از میوههای باغش به فقرا میداد همین که مرد بچه هایش گفتند ما نمیدهیم گفتند آخر فقرا خبردار میشوند گفتند سحر میوهها را میچینیم تا فقرا صبح از خواب بیدار شوند میوهها را بردهایم در خانه نیت کردند که به فقرا ندهند بلند شدند دیدند که اصلا باغ شان سوخت خودشان زنده ماندند اما ثروتشان سوخت این قصه ثروت سوختن در سوره «ن و القلم» است باغی که سوخت. بعضی وقتها خدا خودش را میگیرد ولی ثروتش را میگذارد مثل فرعون، فرعون و لشکرش توی دریا غرق شدند اما سرمایه هایشان ماند. بعضی وقتها هم خودش و هم ثروتش با هم میروند فرو. مثل قارون «فخسفنا به و بداره» هم خودش و هم خانهاش. بعضی هم قارون نما هستند ولی پیدا نیست قارون مدرن گیر قارون و بعضی دیگر این است که قارون خودش و پولهایش با هم رفتند فرو. اما افرادی هستند اول خانه میسازند یعنی زمین پولهای آقا را میگیرد هش میکشد خانهاش که خوب شد حالا خودش میمیرد یعنی داغ خانهاش هم روی دلش میماند این چیز دوبله است یعنی اگر خودش و سرمایهاش با هم توی خاک فرو برود دردش کمتر است اما یک ذره یک ذره با حرص خانه درست میکند البته خانه درست کردن کار خوبی است مرد باید خانه درست کند منتهی این خانههایی که روی چشم و همچشمی طبقه چندمش استخر، طبقه چندمش چنین است خانهام مشابهاش د رمنطقه نیست مثلا توی یک روستا توی یک شهر توی یک خیابان جوری میسازد که هر که میآید هو… هو!!! اصلا دلش میخواهد مردم سوت بکشند این آقا بعد هم توی آن خانه خواب راحتی ندارد و کامی هم از آن خانه نمیبرد این از قارون بدتر است چون قارون دیگر زجر… یعنی یک ذره یک ذره پولش را زمین خورده بعد هم خودش را خورد.
ظالم، در دنیا و آخرت یاور ندارد
ظلم، حالا، روز قیامت ظالم هیچ یاوری ندارد در دنیا ممکن است 4 نفر… در دنیا هم یاور ندارد مثلا آنهایی که میگفتند جاوید شاه کجا هستند؟ و چه حمایتی کردند از شاه اصلا امریکا چه حمایتی از شاه کرد؟ شوروی چه حمایتی از صدام کرد؟ توی دنیا وعده حمایت میدهند ولی واقعا روز مبادا خطر پیش میآید کسی به کسی نیست قرآن میگوید قیامت که پیش میآید. میفرماید خطر که پیش میآید «تذهل کل مرضعة عما ارضعت» قیامت که پیش میآید زنی که بچه بغلش است شیر میدهد بچه را دور میاندازد خطر را ببین! در زلزله بم پیدا کردند مادری که جان خودش را فدا کرده بود اما بچهاش سالم بود خطر قیامت جوری است که «تذهل کل مرضعة عما ارضعت»، «و تضع کل ذات حمل حملها» (2) خطر قیامت جوری است که هر حاملهای سقط میکند و هر بچه شیرخواری بچهاش را پرت میکند خطر که پیش میآید مادر نیست که کمک بچه بکند دیگر حالا امریکا کمک شاه کند شوروی کمک صدام کند همه اینهایی که دور شما هستند تا مادامی که شماهستید مرد توی خانهاش از دنیا میرود دیگر زن و بچهاش تلفن میکنند که آقا این را بردارید ببرید امشب توی خانه خواب راحت… بابا 30 سال پهلوی شما بوده بله امشب نباید باشد بابا صبر کنید صبح آمبولانس بیاید نه خیر همین امشب یک شب تحمل نمیکنند بیخود ما با غیرخدا رفیقیم آن کسی که همیشه با ما بوده و هست خدا خواهد بود دیگران مثل ظرف بستنی یکبار مصرف دو روز مصرف 10 سال مصرف بخاطر پدرو مادر با کسی دیگه رفیق نشویم پدر و مادر… داشتهاند او همیشگی است رفیقهای دیگر فصلی هستند خوب.
ظلم اعتقادی، بالاترین ظلمها
اقسام ظلم را بگویم ظلم یکی ظلم اعتقادی است ظلم سیاسی است ظلم مدیریتی است ظلم اقسامی دارد اول ظلم اعتقادی قرآن میفرماید« ان الشرک لظلم عظیم» غیرخدا ظلم است چطور؟ برای اینکه بله قربان گوی کی بودهای؟ خوب جناب آقای مدیر، رئیس، شاه، نمیدانم به هر حال اگر آن آقایی که مطیع اش هستی در راه خدا خوب بنده خداست قانون خدا را گفته هیچی اما اگر بنده خدا نیست قانون خدا هم نیست نظر شخصی اش است شما هم میگوئید بله قربان اطاعت از غیر خدا شرک است و شرک هم ظلم بزرگی است چرا؟ برای اینکه هستی برای بشر است آن وقت دست بشر توی دست غیر خدا، دست غیر معصوم ظلم است بگذارید یک چیزی بگویم وزارت آموزش و پرورش میآید فضای آموزشی، کتابخانه، آزمایشگاه، مدیر، مدرسه، استخدام، کامپیوتر تمام امکانات را جور میکند بعد ما همه بچهها را که جمع کردیم سرکلاس به جای یک معلم با سواد و عاقل یک دیوانه بفرستیم یا یک معلم بی سواد بفرستیم این ظلم به آموزش و پرورش است نه ظلم به بچه است ظلم به همه پولهایی است که توی آموزش و پرورش خرج شد این همه پول خرج کردیم که بچه درس بخواند آنوقت معلم دست بچه را گذاشته توی دست کسی که سواد ندارد دست بشر توی دست غیر معصوم ظلم است چون ابر و باد و مه و خورشید برای بشر است بشر هم برای اینست که این راه تکامل معنوی پیدا کند آنوقت این تکامل معنوی دستش را بگذاریم توی دست طاغوت بله قربان گوی طاغوت شدهای ظلم است «ان الشرک لظلم عظیم» این ظلم اعتقادی است «والکافرون هم الظالمون» کسی که حق را میفهمد (کفر) سرپوش میگذارد لج بازی میکند میداند حق است اما زیر بار نمیرود این هم ظلم است به خودش ظلم میکند ما روز قیامت خیلی خواهیم فهمید که ظلم کردهایم اصلا عجب! من توی خانه نماز خواندم یک رکعت، یک رکعت میرفتم مسجد چند متری است میشد میلیاردها رکعت. نماز جماعت اگر تعدادش از 10 نفر رد بشود ثوابش را هیچ فرشتهای نمیتواند حساب کند یعنی حتی فرشته هایی که حساب قطرات باران و دانههای شن را دارند حساب این جماعت را نمیتوانند داشته باشند عجب! من با 50 متر میتوانستم یک همچین ثوابی ببرم باختم باختم. من اگر سلام کنم ثوابش بیشتر است تا اینکه او به من سلام کند نه خیر، من پدربزرگم این بچهها باید بیایند به من سلام کنند بابا جان هر که سلام کند چند برابر ثوابش بیشتر است آن کسی که جواب میدهد. تو این ثواب را بگیر، نه خیر من فوق لیسانسم او دیپلم او باید به من سلام کند چه ثوابهایی تا حالا از دستمان رفت ظلم کردیم به خودمان شما گاهی وقتها خانه ات را میدهی به دست کسی که نقشهاش خوب نیست بعد میبینی دوستانت چه نقشهای کشیدهاند، حرص میخوری غصه میخوریم چرا لباس به این خوبی را دادیم به این خیاط چرا زمین به این خوبی را دادیم به این آقا خراب کرد خانه را خراب کرد لباس را اصلا من چرا رفتم به این آرایشگاهی زلفهای من را خراب کرد بابا این زلف یک هفته دیگر جایش پر میشود ما برای یک هفته حرص میخوریم ولو اینکه پشم هم هست یعنی به خاطر پشم یک هفتهای حرص میخوریم اما حساب نکنیم عجب! بنده چند ساعت نشستم یک چیزی را تماشا کردم که هیچ به دردم نمیخورد.
تحقیق و پژوهش، یا بازی با الفاظ؟
حتی بعضی تحقیقات من یک چیزی بگویم برای اساتید دانشگاه و روحانیون عزیز تلخ تلخ است ولی شیرین شیرین هم هست اخیرا هم یاد گرفتم من تا دو سه شب پیش این نکته را بلد نبودم توی قرآن لهو و لعب داریم یعنی بازی اما توی قرآن آیهای را پیدا کردیم که محقق بازیگر یعنی تحقیق و پژوهش میکند اما تحقیقات و پژوهش اش هم بازی است ببینید گاهی کنار دریا بچه کوچکها میروند گوش ماهی جمع میکنند یا سنگهای کنار دریا را جمع میکنند یا توی آب با دست یا پاهایشان چلپ و چلوپ میکنند این یک بازی میکند آب بازی میکند گوش ماهی جمع میکند کنار دریا این یک بازی است گاهی نه، غواص است دورههای فنی میبیند میرود قعر اقیانوس ولی آنجا هم باز سنگهای رنگاورنگ جمع میکند آن هم سنگ جمع میکند آن هم گوش ماهی، هر دو بازی میکنند منتهی یکی اشت پژوهشگر است یکی اش بچه بازیهایی که ما می کنیم قرآن میگوید «انما الدنیا لهو و لعب» لهو و لعب است یعنی بازی میکنند اما آنهایی که به اسم تحقیق بازی میکنند آیه اینست قرآن میگوید که «یخوضوا» یعنی فرو میروند پژوهش، عمیق میشوند ولی «ویلعبوا» فرو میروند ولی بازی میکنند یا آیه دیگر میگوید «فی خوضهم» یعنی در وسط عمق کارهایش «فی خوضهم یلعبون» در لابلای قعر تحقیق اش دارد بازی میکند این چه میخواهد بگوید؟ میخواهد بگوید تحقیقاتی که واقع اش جز بازی چیز دیگری نیست مثلا بیائیم تحقیق کنیم اولین پرده کعبه را در شام بافتند یا یمن بیائیم بگوئیم که مثلا این سفالها مال زمان احمد شاه است یا مظفرالدین شاه بیائیم بگوییم آجرهای سی و سه پل اصفهان از شهرضا و قمشه و از نجف آباد آمد یا از خود اصفهان بود بیاییم بگوئیم که این آقا چند کیلو است. تو میگویی چند کیلو است 80 کیلو ای بابا! از 100 کیلو هم بیشتر است بابا ولش کنید چند کیلو است. بعضی حاجیها میروند مکه من دیدهام که پایههای مسجد النبی را میشمارند اه!! بابا این پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را ول کرده دارد پایه میشمارد! بعضیها میآیند زیارت امام رضا (علیه السلام) امام معصوم آنجاست هی به لوسترها نگاه میکند یک کسی میخواست روضه علمی بخواند میخواست بگوید شمر روی سینه امام حسین (علیه السلام) نشست گفت «و جلس» یعنی جلوس کرد نشست «و جلس علی صدر الحسین» مردم هم گریه میکردند گفت در بعضی از کتب خطی قدیمی نوشته «فجلس» حالا آقاجان یا «وجلس یا…» این چه پژوهشی است که تو کردهای. یک مشت محقق مینشینند دور هم مینویسند خندقی کندند میگوید در یکی از نسخهها نوشته خندقی بکندند بعضی از نسخههای خطی نوشته خندقی بکندندی آقا گوشت کیلویی چند هزار تومان عمر مردم، بابا ول کن «یخوض» تحقیق میکند ولی بازی میکند خیلی از رسالههای فوق لیسانس و دکترا اگر ثمره عملی نداشته باشد تحقیق اش هم بازی است ما تحقیق کنیم که زینب بزرگتر بود یاام کلثوم (علیها السلام) حالا مثلا میخواهی چه کنی؟ علی اکبر 18 سالش بود یا 22 سال میخواهی چه کنی؟ بوعلی سینا چند کیلو بود؟ حسینیه جماران چند تا موزائیک دارد؟ مثلا میخواهی چه کنی؟ خیلی از تحقیقات تحقیق میکنند عمر را تلف میکنند سر یک چیزهایی که هیچ باری ندارند مادر شمر اسمش چی بود؟! سوالهایی میکنند حضرت عباسی در گزینشها البته گزینشها عوض شده اولهای انقلاب یک سوالهایی میکردند که چه عرض کنم؟ آقا مرده را چطور میشورند؟ مگر من مرده شورم! حالا اگر من مرده را بلد نیستم بشورم آنوقت بی دین هستم ایدئولوژی رد میشود. قبر حر کجاست؟ نمیدانم مگر من… حر عمدهاش اینست که توانست یک تصمیم بجا بگیرد در یک وقت خطرناک آنکه مهم است اینست که آدم در مقابل حق و باطل بتواند دل از باطل بکند و حر اینست حالا قبرش کجاست مادرش کیه قبلا چی بوده. سفرنامه مینویسند دل آدم را به هم میزند 3 بعداز ظهر وارد اتریش شدیم من چه خاکی به سرم کنم، حالا یا سه یا دو یا پنج یک قهوه خوردیم حالا یا قهوه یا چای من چه خاکی به سرم کنم، سپس پرواز کردیم رفتیم کجا خوب من چه خاکی به سرم کنم، سفرنامهها 300 صفحه است ولی 30 صفحه بیشتر حرف به درد بخور توی آن نیست زندگی علما، ایشان در 18 کیلومتری کاشان متولد شد حالا 17 کیلومتری بود چی میشد؟ 10 کیلومتری بود چی میشد؟ از خانواده هایی بود که پدرش نجار بود حالا پدرش قصاب بود ما چه خاکی به سرمان میکردیم درشمال شرقی کاشان حالا جنوب غربی بود چه خاکی به سرمان میکردیم. آقا من این کتابها را میخوانم وحشتام میگیرد از بس که این حرفهای غیر ضروری توی آن هست. حالا فهمیدیم که چرا دعایی که هر روز پیغمبر (صلی الله علیه و آله) میخواند یعنی سالی 365 بار پیغمبر (صلی الله علیه و آله) این دعا را میخواند میگفت «اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع» خدایا پناه میبرم به تو از علم بی خاصیت. یک کسی آمد پهلوی من گفت آقای قرائتی میتوانی به من یک عمره جایزه بدهی؟ گفتم که چه کردهای؟ اول که من رئیس عمره نیستم اما حالا فرض کنم عمره دارم، تو چه کردهای؟ گفت من قرآن را از این طرفی میخوانم هر که از این طرف حفظ است من از… گفتم راست میگویی، گفت والله مثلا میگفت «ضالین مستقیم، نستعین…» از این طرف میخواند من لای قرآن را باز کردم دیدم این خیلی زحمت کشیده خورد کرده خودش را این رقمی بعد گفتم به نظر من جنابعالی خلی گفت چرا؟ گفتم قرآن برای پنج تا کار نازل شد 1-تلاوت اول همه باید تلاوت کنی چون میگوید (فاقرا) قرائت کنید بعد از تلاوت میگوید تدبر فکر کن روی آن بعد از اینکه فهمیدی میگوید عمل بعد از عمل میگوید به دیگران برسان تبلیغ قرآن نازل شد برای چی؟ 1-تلاوت 2-تدبر 3-عمل 4-تبلیغ. البته کسی هوش اش خوب است حفظ هم بکند عیبی ندارد من سفارش برای حفظ نمیکنم ولی حفظ کار خوبی است حفظ قرآن کار خوبی است اما اینکه بگوئیم این آیه سطر سوم کلمه نهم تشدید هیجدهم ولله به صد و بیست و پنج هزار پیغمبر انحراف است اسمش هم بگذاری پژوهش… بنده در یک جلسهای دعوت شدم در یک سالن اجتماعاتی جایزه بدهم نفر هفتم که جایزه میدادم گفتم ببخشید ما را آوردهاید اینجا جایزه بدهیم چه کردهاند اینها؟ گفتند کارهای پژوهشی، تحقیقی قرآن، ایدئولوژی گفتم بابا اسمش زیاده به من بگو چه کردهاند من را گرفتار این اسمها نکن گفت کارهای فرهنگی، ایدئولوژی، پژوهشی گفتم بابا ولم کن چه کردهاید؟ آخرش فهمیدیم رئیس این جلسه گفته توی قرآن آیهای است 11 تا (قاف) دارد از اول تابستان تا آخر تابستان یک مشت جوان رفتهاند قاف شماری ببینید چه به روز قرآن آمد؟ «فی خوضهم یلعبون» اسمش را میگذارند پژوهش… به اسم پژوهش دارد منحرف میشود.
هدر دادن عمر، ظلم به خود
مواظب باشید ظلم به خودتان نکنید به عمرتان ظلم نکنید آقا موسیقی حلال است یا حرام؟ بابا اگر تمام مراجع هم بگویند حلال است من گوش نمیدهم چون این خواننده… من میتوانم یک دانشجو بشوم مغز یک کسی که میتواند دانشمند بشود در اختیار یک خواننده باشد ظلم است بابا شما یک نوار کاست بخرید هر صدایی روی آن ضبط نمیکنید من اجازه نمیدهم شما هر صدایی را روی آن ضبط کنید کار به حلال و حرامش هم… گیریم که حلال باشد مغر من حیف است ورزش ارزش است اما تماشای ورزش… من نگاه کنم تو ورزش کنی؟ من چه؟ هیچی مثل اینکه شما نگاه کن من پولهایم را میشمارم! خود ورزش ارزش است اما تماشای ورزش من برای شما هیچی، نشستهای نگاه میکنی عمرتان را تلف نکنید ظلم به خودتان نکنید ظلم به عمرتان نکنید ظلم به بچه هایمان نکنیم. ظلم گاهی ظلم اعتقادی است «ان الشرک لظلم عظیم» «والکافرون هم الظالمون» گاهی در قضاوت است «من لم یحکم بما انزل الله» کسی اگر قضاوتش قضاوت خدایی نباشد «فاولئک هم الظالمون».
حزب گرایی، ظلم در مسائل سیاسی
گاهی ظلم در مسائل سیاسی است ببین میگوید اگر با من هستی تو بروی مجلس من را استاندار میکنی یا نه؟ تو بروی مجلس سیبیل ما چرب میشود اگر گاوبندی شیر را توی پستان تقسیم میکنند این ظلم است. حدیث داریم هر که نمره 16 را میبیند و میشناسد به نمره 5/15 رای میدهد خیانت کرده تو که میدانستی فلانی نمرهاش 16 است چرا به نمره 15… بابا این خویش و قوم من بود رفیقم بود هم شاگردیام بود همسایه مان بود جزو حزب ما بود پس خدا نیست حزب است اصلا کسی که میداند معیارهای قرآن چیست به خط سیاسی خاصی در مقابل قرآن رای میدهد این مشرک است چون خدا گفته کسی که با این ملاکها باشد با تقواترین، لایقترین باسوادترین انقلابیترین، درخشان… سابقهاش درخشانترین یعنی سابقهاش بهترین سوادش بهترین خان… کسی که بهترینها را سراغ دارد اما جزو حزب ما نیست میرود میگوید… ولو نمره 14 ولی از خودمان است او نمره 15 ولی از ما نیست کسی که… این هم باز ظلم است گاهی یک مسائل پیش میآمد میگفتند برویم ببینیم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) چه میگوید میگفت برویم ببینیم پیغمبر به نفع ما است یا ضرر ما اگر میدیدند قانون پیغمبر(صلی الله علیه و آله) به نفع آنهاست… آقا مگر تو دین نداری برویم هرچه آقا گفت چون خاطرش جمع است که مساله به نفع اش است اما اگر گفت که برویم خانه آقا میبیند اگر آقا برویم آقا به نفع این حکم نخواهد داد خواهد گفت خیلی خوب آقا روی چشم ما خوب خودمان هم قوانین بین الملل هست و نمیدانم سازمان ملل هست و قوانین حکومتی هست و بالاخره وجدان اجتماعی هست وتمدن بشری هست و از همه تمدن بشری، وجدان انسانی در مقابل قانون خدا، هر که هرچه میخواهد بگوید بگوید قرآن راجع به زن چی گفته ما حکم خدا را پیدا میکنیم هرکه هرچه میخواهد بگوید راجع به استاد چی گفته راجع به شاگرد چی گفته راجع به جنگ چی گفته راجع به صلح چی گفته. دنیا محکوم کند توی اینترنتها بیاید نیاید علیه ما بشاند نباشند «قل الله ثم ذرهم» بگو خدا باقی را بریز دور آنهایی که یک عمری عقب آنها دویدند چی شد؟ چقدر جوان تکه تکه شد به خاطر صدام، صدام چه خدمتی کرد به شما چقدر آدم نابود شدند به خاطر شاه، شاه چه خدمتی کرد آمریکا چه خدمتی کرد والله دیگران خدمتی نخواهند کرد قرآن میگوید «ان یکن لهم الحق» اگر به نفع شان باشد حق «یاتوا الیه مذعنین» با اذعان میآیند اما اگر علیه او باشد یک خورده سنگین است «ا فی قلوبهم مرض» قرآن میگوید در قلب اینها مرض است «ام ارتابوا» یا شک دارند «ام یخافون» یا میترسند «ان یحیف الله رسوله» میترسند خدا و رسول مثلا به اینها ظلم کند. اینها چه فکر میکنند که میگویند حالا قانون اسلام را ول کنیم برویم سراغ قانونهای دیگر. بدترین ظلمها چه ظلمی است؟ سه تا ظلم داریم که از همه بدتر است 1-ظلم به ضعیف بدترین ظلم است ظلم به ضعیف. ظلم به آدمهای با شخصیت آدم هایی هستند محترمند توهین به آدمهای محترم بدترین ظلم است ظلم به کسی که تسلیم است میگوید آقا اختیار با شماست حالا که این گفته اختیار با شماست آقا هرچه خودت میدانی قیمت کن من نرخ را نمیدانم برو قیمت کن هرچه هست بردار میگوئیم خوب حالا که این تسلیم است برویم ارزان قیمت کنیم بابا از فقر میخواهد خانهاش را بفروشد میگوئیم خوب حالا که مجبور است بفروشد ما هم هی نرخ را بیاوریم پائین این فعلا چارهای ندارد جز اینکه به ما بفروشد حالا که چارهای ندارد جز به ما بفروشد ما هم تا میتوانیم… یا یک خانهای است مثلا میدانیم که این پارچه برای ایشان خوب است میگوئیم حالا که اینطوره بکشیم بالا قیمت را ظلم کسی که مستسلم است یعنی حالا راه به جایی ندارد تو هم از این راه به جایی ندارد سوءاستفاده میکنی بدترین ظلم، کسی است که خیال کند ظلمش عدالت است این خیلی مهم است بعضی سرشان را از ماشین در میآورد آی فلان! یک چیز بدی میگوید میگوئیم داداش این حرفی که به او زدی زشت بود گفت آقا این فحش برای اینها از نان شب واجبتر است ای بابا! بعد هم میگوید این حقش است. اسم فحش را میگذارد حق اسم فحش را میگذارد نان شب بدترین ظلم اینست که آدم ظلم بکند بعد هم خیال بکند که کارش درست است.
ظلم به فکرو فرهنگ، در ژست علم گرایی
ظلم به فکر، میتواند یک جوری حرف بزند که مردم بفهمند مخصوصا یک جوری حرف میزند که مردم نفهمند یکی از مشکلاتی که ما با بعضی از نویسندگان داریم اینست میگوئیم آقا جان روان بنویس میگوید اگر روان بنویسم خواهند گفت کتاب چی؟ علمی نیست ما یک خورده عبارتها را پیچ میدهیم که بگویند ه ه!! دنبال چی چی میگردیم؟ یک لقمه نان خدا به سگهای ولگرد روزی میدهد خدا به سوسکهای روزی میدهد من برای یک لقمه نان اینقدر بازی با مردم، نکنیم. یک کسی به من میگفت آقای قرائتی تو توی تلویزیون خیلی ساده حرف میزنی میگویی حالا بگو در این مقطع حساس خوب در این مقطع حساس هم یعنی حالا میگوید نه شما میگوئید همینطور که پیش میرویم این خیلی قهوه خانهای است بگو در روند تکاملی تاریخ میشود علمی آقا تو را به حضرت عباس ولم کن. میگوئیم آقا روان بنویس این کاشی کاریها روان بنویس که هر کسی میآید توی مسجد بفهمد خطر کوفی خط سیخی میخی از مردم گدا پول میگیریم احیا خط کوفی میکنیم مردم هم آداب مسجد را بلد نیستند گیریم آقا گیریم «فی خوضهم یلعبون» به اسم تحقیق داریم ور میرویم بسیاری از درس هایی که میخوانیم بار ندارد بسیاری از پولهایی که خرج میکنیم بار ندارد بسیاری از پولها و بسیاری از وقتها هدر میرود اینها ظلم به خودمان است. «ظلمت نفسی» که در دعای کمیل میخوانیم، ظلم کردم به خودم میتوانستم از دقیقههای عمرم، لیسانسهای ما بیش از لیسانساند میتوانستند علاوه بر لیسانس هفتهای یک کتاب هم مطالعه کنند شما باید شماره تلفن یک اسلام شناس در جیب تو باشد یکوقت یک شبههای داری سوال کن اگر با یک عالم ربانی، عالم ربانی یا هر کسی که دوستش داری با یک عالم ربانی اگر تماس نگیری ممکن است با یک اشکال شما را از اسلام جدا کنند از عقیده جدا کنند تو را ممکن است ضربه فنی کنند از نظر فکری و اعتقادی یک شماره تلفن داشته باش از توی خانه ات بگو الو آقا ببخشید یک شبههای یک کسی توی ذهنم انداخته جوابش را توی تلفن برای من بگو اگر دستتان توی دست یک اسلام شناس متقی نباشد به خودت ظلم کردهای یعنی دین تو در معرض دزد و خطر است کسی که اگر طلا دارد درش را قفل نکند به طلاها ظلم کرده مغز شما طلاست نگذار مغزت را بدزدند نگذار فکرت را بدزدند نگذار عفت ات را بدزدند عفت برای دختر سرمایه است اگر عفت را دزدیدند ظلم به شما کردهاند. خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) وقتی که کلاه سرمان میرود خودت یک نهیب غیبی به ما بزن خودت ما را بیدار کن «نبهنی لذکرک فی اوقات الغفلة» آن وقت هایی که ما غافل میشویم البته اسم هایش قشنگ است توی مسجدها ولخرجی میکنیم میگوئیم چرا این همه خرج کردهای؟ میگوید شعائر مذهبی فکر میکنند که اگر بگویند شعائر مذهبی دیگر ولخرجیها حلال میشود میگوئیم توی اداره چقدر خرج کردهای توی یک اداره میروی میبینی همه میزها چرخ دارد بابا این آقا روزی 8 ساعت میخواهد بنشیند روزی 8 ساعت میز چرخ دار طوری نیست اما یک سالن درست میکنند هر دو ماه یک ربع میخواهد یک کسی بنشیند گرانترین صندلیها میگوئیم چرا؟ میگوید اینجا جزو چیز… عزت نظاممان است یک دزد را گرفتند لباسهایش را لباس چی… گفتند چرا؟ گفت ببین این زیر زمین توی این تولیدی لباس تولید میکرد مارک خارجی میزد من دیدم این تضعیف جمهوری اسلامی است که تولید است ولی درعوض… من چون دیدم تضعیف نظام است در عوض لباسش را دزدیدم به اسم تضعیف نظام به اسم دیپلمات به اسم شعائر مذهبی، زنها توی خانه چقدر ولخرجی میکنند میگویند آبرو داری داریم این فکر میکند مثلا آبرویش به اینست که شوهرش از همه بانکها قرض کند از همه بانکها قرض کند چه خبره؟ آبرو داری دارد حالا آبروی شوهرش هم رفت، رفت من پز بدهم به اسم دیپلمات، حفظ نظام، شعائر مذهبی اینها الفاظی است که زیر سایه الفاظ داریم به بیت المال و به عمرمان ظلم میکنیم خدایا وقتهای خطرناک دست ما را از هر رقم انحراف بگیر و همه ما را حفظ بفرما. ظلم هایی که کردهایم خدایا ما را ببخش. خدایا ایمانی قوی به ما بده که وقت گناه آن ایمان قوی ما را حفظ کند. (و السلام علیکم و رحمة الله)
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 190